میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2237
:: باردید دیروز : 5898
:: بازدید هفته : 8135
:: بازدید ماه : 9681
:: بازدید سال : 135610
:: بازدید کلی : 1001044
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 تير 1393
سيد قدس سره در «اقبال» از كتاب «بشارة المصطفي لشيعة المرتضي» با استناد آن به «حسن بن علي بن فضال» از امام رضا از پدرانش، از اميرالمؤمنين – درود و سلام بر آنان – روايت نموده كه كه حضرت فرمودند: رسول خدا (ص) روزي براي ما سخنراني نمود و فرمود:
 
«مردم! ماه خدا با بركت و رحمت و بخشش گناهان نزديك است؛ ماهي كه نزد خدا برترين شبها و ساعتهاي آن بهترين ساعتهاست؛ ماهي است كه در آن به ميهماني خدا دعوت شده و شما را در اين ماه از كساني قرار داده اند كه شايسته كرامت خدا هستند. نفس كشيدن شما در آن تسبيح و خوابيدنتان در ان عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعاي شما در آن مستحبات است. پس با نيتهايي راست،‌ و دلهايي پاك از خدا بخواهيد شما را موفق به روزه آن، و خواندن كتابش نمايد. بدبخت كسي است كه از آمرزش خدا در اين ماه بزرگ محروم شود.
 
با تشنگي و گرسنگي خود در آن، گرسنگي و تشنگي روز قيامت را بياد آوريد. به فقيران خود صدقه بدهيد؛ بزرگان خود را در آن احترام كنيد؛‌ كوچكترها را مورد رحمت خود قرار دهيد و صله رحم بجا آوريد. زبانهاي خود را حفظ كرده، ديدگان خود را از آنچه نگاه به آن حلال نيست، نگهداريد. با يتيمان مردم مهرباني كنيد تا با يتيمان شما مهرباني شود. به درگاه خداوند از گناهان خود توبه كنيد. هنگام نماز دستهايتان را با دعا بطرف او بلند كنيد؛ زيرا اين وقت بهترين اوقات است و خداوند در آن هنگام با نظر رحمت به بندگانش نگاه كرده و هنگامي كه از او بخواهند و با او مناجات نمايند،‌ جواب آنان را مي دهد. و اگر او را صدا بزنند،‌ به آنان لبيك مي گويد. و اگر دعا كنند، دعايشان را مستجاب مي كند.
 
مردم! شما زنداني اعمال خود مي باشيد، با استغفار خود را آزاد كنيد. پشتهايتان را از گناه سنگين است با طولاني نمودن سجده هاي خود آن را سبك نماييد. بدانيد خداوند به عزت خود سوگند خورده است كه سجده كنندگان و نمازگزاران را عذاب نكند و در روزي كه مردم براي پروردگار جهانيان بر مي خيزند، آنان را با آتش نترساند.
 
مردم! كسي كه به مؤمن روزه داري افطار بدهد،‌ ثواب آزاد كردن يك بنده و آمرزش گناهان گذشته خود را دارد. عرض كردند: رسول خدا! همه ما نمي توانيم اين كار را انجام دهيم. حضرت فرمودند:‌ از آتش بپرهيزيد، گرچه با نيمدانه خرمايي. از آتش بپرهيزيد، گرچه با جرعه آبي.
 
مردم! هر كدام از شما كه اخلاق خود را در اين ماه اصلاح كند، روزي كه در صراط پاها مي لغزد، جوازي بر صراط خواهد داشت. و هر كدام از شما كه بر بنده و كنيز خود آسان بگيرد،‌ خداوند در حساب بر او آسان خواهد گرفت؛ و كسي كه شر خود را در آن باز دارد،‌ خداوند در روزي كه او را ببيند غضب خود را از او باز مي دارد. كسي كه يتيمي را بزرگ بدارد،‌خداوند در روزي كه او را ببيند او را بزرگ خواهد داشت؛ و كسي كه در اين ماه صله رحم كند، خداوند روزي كه او را ببيند او را به رحمت خود وصل مي كند. كسي كه در آن قطع رحم كند، خداوند روزي كه او را مي بيند رحمت خود را از او قطع خواهد نمود. و كسي كه يك نماز مستحبي بخواند خداوند براي او خلاصيي از آتش مي نويسد. و كسي كه عمل واجبي انجام دهد ثواب كسي كه هفتاد واحب را در ماهي غير از اين ماه انجام دهد،‌ خواهد داشت. و كسي كه در اين ماه زياد بر من صلوات بفرستد، روزي كه ترازوها سبك است، خدواند ترازوي او را سنگين مي نمايد. و كسي كه يك آيه از قرآن بخواند، مانند پاداش كسي كه قرآن را در ماهي غير از اين ماه ختم كند، خواهد داشت.
 
مردم! درهاي بهشت در اين ماه باز است،‌ از پروردگار خود بخواهيد آن را به روي شما نبندد؛‌ درهاي جهنم نيز بسته است از پروردگار خود بخواهيد آنان را بر شما مسلط نكند.
 
امير المؤمنين عليهم السلام فرمود: برخاستم و عرض كردم رسول خدا! برترين اعمال در اين ماه چيست؟ فرمودند: اباالحسن! برترين اعمال در اين ماه دوري گزيدن از حرامهاي خداي عزيز و بزرگ است. سپس گريه كرد. عرض كردم چرا گريه مي كني، رسول خدا! فرمود: علي! بخاطر حلال شمردن تو در اين ماه است؛ گويا با تو هستم و تو براي پروردگارت نماز مي خواني و بدبخت ترين اولين و آخرين، همانند «پي كنند شتر ثمود» ضربه اي به جلو سرت مي زند كه موي صورتت با آنان رنگين مي شود.
 
امير المؤمين عليهم السلام فرمود: عرض كردم: رسول خدا! آيا در آن حال دينم سالم است؟ فرمود: آري، دينت سالم است. سپس فرمود: علي! كسي كه تو را بكشد مرا كشته و كسي كه با تو دشمني كند با من دشمني نموده و كسي كه به تو ناسزا بگويد، ‌به من ناسزا گفته، زيرا تو مانند نفس من هستي روح تو از روح من و سرشت تو از سرشت من است؛ خداي عزيز و بزرگ مرا آفريد؛‌ تو را نيز آفريد و مرا برگزيد! و تو را؛ خداي عزيز و بزرگ مرا آفريد؛ تو را نيز آفريد و مرا برگزيد! و تو را؛ من را براي پيامبري انتخاب نمود و تو را براي امامت اختيار كرد.
 
بنابراين كسي كه امامت تو را انكار كند پيامبري من را انكار كرده. علي! تو وصي من، پدر فرزندانم، همسر دخترم و جانشين من در ميان امتم در زندگي من و بعد از مرگ من هستي. امر تو امر من و نهي تو نهي من است. به كسي كه مرا به پيامبري برانگيخته و مرا بهترين مردم قرار داد، قسم مي خورد كه تو حجت خدا بر خلق او و امين او بر رازش،‌ و جانشين او در ميان بندگانش مي باشي.» 
 
منبع:مشرق
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1274
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 تير 1393

بسياري از ما انسان‌ها، خدا را فراموش می‌کنيم. روی همه چیز حساب می کنیم؛ اما متوجه نيستيم که خدایی هم وجود دارد که مؤثر است.

 آیت الله علوی بروجردی در جمع طلاب و فضلای حوزه اظهار داشت: خداوند در آياتی از قرآن به افرادي چنين نسبت می دهد که «نسوا الله». نسیان يعني فراموشی خداوند. در مواردي، قرآن شيطان را منشأ برخي از فراموشي‌ها معرفي کرده است، البته همه فراموشی‌ها از شیطان نيست و بسياري از فراموشي‌ها ناشي از کهولت سن است، یعنی هرچه سن افراد بالاتر مي‌رود، فراموشي آنها هم بیشتر می شود.
 
وی با اشاره به فراموش شدن خدا تصریح کرد: بسياري از ما انسان‌ها، خدا را فراموش می‌کنيم. روی همه چیز حساب می کنیم؛ اما  متوجه نيستيم که خدایی هم وجود دارد که مؤثر است.
 
این استاد درس خارج  حوزه ادامه داد: خداوند در قرآن در مقابل فراموشي انسان‌ها نسبت ‌به خود مي‌فرمايد: «فأنساهم أنفسهم» یعنی نه اين که چون آنها خدا را فراموش کردند، خدا هم آنها را فراموش می‌کند؛ بلکه  خداوند آنها را نسبت ‌به خودشان به فراموشي گرفتار مي‌کند؛ يعني موجب مي‌شود آنها خودشان را از ياد ببرند و به خودفراموشي که مصیبت بزرگي است، گرفتار شوند.
 
*خودفراموشی زمینه‌ساز خدافراموشی
 
وی توجه به دنیا را زمینه فراموشی خدا توصیف کرد و گفت: امام علی(ع) می خواهند تذکر بدهند، مبادا جزء کساني باشيم که خدا را فراموش کرده‌اند و در نتيجه، خداوند هم آنها را به خود واگذار کرده است.
 
این استاد حوزه ادامه داد:گاهی از اوقات، انسان ديگران را در کار و زندگی خود مؤثر می داند و در محاسبات و برنامه‌ريزي‌هاي خود، همه کس و همه چيز را لحاظ مي‌کند و خداوند را در محاسبات خود در نظر نمي‌گيرد.
 
آیت الله علوی بروجردی خاطر نشان کرد: وقتي این فراموشی‌ها زياد و مکرر می شود، خدا از زندگی افراد بیرون می رود و اصلاً به حساب نمی‌آید. در اين صورت، شخص خودش را هم از ياد مي‌برد. فراموش می کند که وجودي محتاج و آویخته به وجود ديگري است.
 
وی با اشاره به وابستگی تمام ذرات عالم به یکدیگر یادآور شد: تمام هستي و نظم و نظامی که بر عالم حکم‌فرماست، وابسته به وجود بي‌نياز خداوند است که اگر يک لحظه اين ارتباط و وابستگي قطع شود، همه چيز نابود مي‌شود. کافي است در مویرگ کوچکی که در داخل مغز است، لخته‌اي گير کند؛ در يک لحظه، یک سمت مغز از کار می افتد و بدن فلج می شود و دیگر هم خوب نمی شود يا اين که حتي موجب مرگ مي‌گردد.
 
*مرگ لحظه‌بیداری انسان!
 
این استاد درس خارج حوزه، مرگ را لحظه بیداری انسان از غفلت و فراموشی برشمرد و ابراز داشت: وقتي انسان خدا را فراموش کند، خداوند او را چنان از یاد خودش می برد و مشغول زندگی و توسعه کارهاي دنيايي‌اش مي کند که وقتي حضرت عزرائیل به سراغش می آید، تازه یادش می افتد که مرگی هم وجود دارد و این بساط دائمی نبوده است.
 
وی در ادامه افزود: انسان تا وقتي زنده و مقتدر است، چنان غافل می شود که نه به فکر حق الناس است و نه کاری برای خدا مي‌کند. میلیاردها ثروت اندوخته که هيچ کدام را از خود نداشته، بلکه همه را خدا به او داده است؛ اما در طول زندگی‌اش یک بار گرسنه‌اي را سیر نکرده و سایه ای بر سر نيازمندي نيفکنده است. همچنين دانشمندي که از علم و دانش خود به کسی بهره‌اي نرسانده و کسي را هدایت نکرده است، هنگام مرگ تازه متوجه می شود.
 
*بزرگترین عذاب الهی
 
 آیت الله علوی بروچردی خودفراموشی را بزرگ‌ترین عذاب الهی دانست و گفت: خودفراموشی، بزرگ‌ترین عذاب خداست و چوبی است که خدا به گنهکاران می زندو عذاب خدا تنها این نيست که ابرها پایین بيايند و آتشناک شوند،
 
وی زندگی را فرصتی بی‌نظیر برای استفاده‌های معنوی برای انسان برشمرد و گفت: اهل کمال و معنا می گویند زندگي فرصت نادری است که در اختیار انسان قرار داده شده است: «الّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً».  خداوند این حیات را به عنوان یک فرصت به ما داده و مواهب طبیعی و استعداد و توان را هم در اختیار ما قرار داده است تا از آنها استفاده کنیم.
 
منبع:حوزه
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1254
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 تير 1393

حضرت آیت الله مکارم شیرازی در رهنمودی به جوانان اظهار داشت: بهترین دوران زندگی انسان ، دوران جوانی است؛ جوان دراین دوران هم دارای نیرو، نشاط ، اراده ،تصمیم وهم انگیزه است.

وی گفت: بهترین کارها برای این دوران خودسازی ازنظرعلم ، دانش معرفت ،اخلاق وپاکی است وبهترین راه برای رسیدن به این مقصد توجه به خدا و برنامه های دینی مخصوصا برنامه های روزه ماه مبارک رمضان است . بنابراین در بهترین دوران و بهترین هدف ها بهترین وسیله همین کار است که الآن درپیش دارید .

وی افزود: جوانان عزیز دل های شما پاک ونورانی است اگر آلودگی هم پیدا شود ،آلودگی سطحی است شما بهتر ازدیگران می توانید به مقام قرب خداوند برسید وشما بهتراز دیگران می توانید راه سعادت را طی کنید.

این مرجع تقلید با بیان اینکه انسان هرچه می شود در جوانی می شود، عالم ، دانشمند ،فقیه ، گوینده ،نویسنده ، سیاستمدارهمه این ها درجوانی است، یادآور شد: خود ما هم دربحث های علمی از ذخیره های دوران جوانی مان تدریس واستفاده می کنیم؛ بنابراین من همه شما را فرزندان خودم می دانم وعرض می کنم ، فرزندان عزیزم سعی کنید از این فرصت ماه مبارک رمضان حداکثر استفاده را بکنید .می دانید که فلسفه اصلی روزه حاکمیت عقل انسان برهوای نفس انسان است .هوای نفس سرکش انسان را به وادی های خطرناک می کشاند .

آیت الله مکارم شیرازی درمورد این که چگونه جوانان می توانند به درک کامل تری ازماه مبارک رمضان برسند،گفت: یکی ازبرنامه ها درماه مبارک رمضان تلاوت قرآن است؛ جوانان عزیز قرآن را تلاوت کنند ، البته نه این که تند بخوانند و رد شوند بلکه باید به معانی قرآن توجه کنند.

وی خاطرنشان کرد: ترجمه های زیادی از قرآن شده ما هم ترجمه های خوبی ازقرآن داریم .کنارقرآن خواندن ترجمه را هم بخوانند ، بیندیشند و فکر کنید این که کیست سخن می گوید ،خدا دارد سخن می گوید ،مخاطب کیست؟ شما عزیزان مخاطب هستید تا به حقیقت مفاهیم قرآن برسید که بهترین راه برای اصلاح خویشتن است.

آیت الله مکارم شیرازی درپایان دررهنمودی خطا ب به جوانان فرمودند: امشب رو به درگاه خدا بیاورید وبعد ازنماز بگویید خداوندا ماه تو شروع شد؛ ماه رمضان ماه ضیافت الله وماه میهمانی خداست تو میزبانی. ماهم میهمان ، مابه اندازه توانمان کار می کنیم ولی توبه اندازه کرمت ، لطف وعنایت که داری با ما رفتار کن ما با تو معاهده می بندیم که احترام این ماه را حفظ کنیم تو هم هرچه کرم داری برای حل مشکلات وگرفتاری های ما از نظر تحصیلات ،زندگی ،ازدواج ،کار و کسب وهمه چیز به ما عنایت کن . مطمئن باشید اگرخودتان را به خدا بسپارید و از او کمک بخواهید، مشکلاتتان حل می شود .من به همه بخصوص جوانان دعا می کنم .

وی تصریح کرد: من عرضه می دارم، خداوندا به عظمت مقامت و صفات اسمای حسنایت وعظمت اولیایت قسم می دهم این جوانان ما را از شر شیاطین و وسوسه گران و حوادث ناگوار حفظ کن وهمه را دراین ما میهمانی رمضان شرکت بده وآنچه لایق مقام خودت است درباره آنها رفتار کن ومشکلاتشان را حل بفرما

 

 منبع:صدای آزاد

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1207
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 تير 1393

ما باید همیشه به درگاه الهی تضرع داشته و شکرگزار باشیم که خداوند این منصب نوکری اهل بیت (ع) را بدون زحمت به ما ارزانی داشته است...

 
عقیق: همزمان با آخرین جمعه ماه شعبان و درآستانه ورود به ماه ضیافت الهی اجتماع حسین جان (ع) با حضور ذاکرین اهل بیت(ع) ، شعرای آیینی و هیئات مذهبی در مسجد ارک تهران برگزار شد.

به گزارش عقیق در این مراسم ابتدا سید علی قریشی به قرائت بخش هایی از مناجات شعبانیه پرداخت و در ادامه حاج منصور ارضی سخنرانی و مداحی کرد.

*مهمترین نکات سخنان حاج منصور ارضی را بخوانید؛

*«الحمدلله الذی جعل من تلک السبل شهره  شهر رمضان ، شهر الصیام  و شهر الاسلام و شهر الطهور  و شهر التمحیص و شهر القیام الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان»

شهر رمضان (ماه پاکی از گناه) شهر الصیام (ماه روزه داری)  شهرالاسلام (ماه تسلیم بودن دربرابر خدا) شهر الطّهور (شهرِ پاکیزه کننده) شهر التّمحیص (خالص شدن و رهایی از گناهان) شهرالقیام (ماه قیام به اوامر الهی)

 

*امام حسن مجتبی علیه السلام: ان الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه، فیستبقون فیه بطاعته الی مرضاته

به درستی که خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه خلق خود ساخته تا به وسیله طاعتش به رضای او سبقت گیرند.» تحف العقول،ص 239

 

جایگاه نوکری اهلبیت

اهمیت کنترل خود و جامعه؛ همانطور که امروزه برای صرفه جویی در زمان و سهولت انجام کارها، برخی از وسایل از طریق دستگاهی، کنترل و هدایت می‌شوند ما نیز در مسیر نوکری اهل بیت (علیهم السلام) احتیاج به کنترل داریم. اگر خودمان را کنترل کردیم می‌توانیم هیئتمان راکنترل کنیم.

عده ای تحت کنترل شیطان و هوای نفس هستند و نمی‌خواهند به کنترل الهی در بیایند. ما باید برای خود و جامعه مان کنترل کننده باشیم  و به سمت گناه نرویم و دلها را به سمت خداوند متوجه سازیم.

در هیئتها است که دین مردم ترمیم و کنترل می‌شود. حجاب درست نمی‌شود مگر از راه مجالس امام حسین (علیه السلام.)

یاری رساندن دین الهی؛ دعایی از امام صادق (علیه السلام) که هر شب ماه رمضان می‌خوانیم: «اللهم انی اسئلک ان تجعل فیما تقضی .....و تجعلنی ممن تنتصر به لدینک و لا تستبدل بی غیری»

 

(خدایا)مرا از کسانی قرار ده که دینت را به وسیله آنها یاری می‌کنی و این جایگاه مرا به حضور دیگری تبدیل مکن.

 

ما باید همیشه به درگاه الهی تضرع داشته و شکرگزار باشیم که خداوند این منصب نوکری اهل بیت (علیهم السلام) را بدون زحمت به ما ارزانی داشته است و دعا کنیم مبادا در اثر ناسپاسی و قدر نشناسی، دیگری را جایگزین ما نمایند. وظیفه اصلی ما یاری کردن دین خداو زنده کردن امر اهل بیت (علیهم السلام) است.

*مداحی محل کسب در آمد نیست بلکه حرفه و مقامی مقدس است، شغلی معنوی است.

بعضی‌ها مداحی را یک مرکز اقتصادی و محل کسب درآمد می‌پندارند. استاد ما می‌فرمود: «اگر امام حسین (علیه السلام) را به پول نفروشید حضرت قادر است شما را تامین نماید.«

*مداحی که اهل امام حسین (ع) باشد زیر بار منت کسی نمی‌رود.

*پولهای شبهه ناک اثرمستقیم بر نوکری شما و خانواده تان می‌گذارد.

*قال الصادق علیه السلام:«الحمد لله الذی جعل فی الناس من یفد الینا و یمدحنا و یرثی لنا «

»خدا را سپاس که در میان مردم، کسانی را قرار داد که به سوی ما می‌آیند و بر ما وارد می‌شوند و ما را مدح و مرثیه می‌گویند»  وسائل الشیعه، ج 10، ص .469

 

*زیارت امین الله: مشغوله عن الدنیا بحمدک وثنائک...

*مداحی ما جدای از سیاست نیست.

*سیاست جزء کارماست. خدا نکند ما در لباس دین اول خودمان را گم کنیم بعد دین خدا را!

*ما نمی‌توانیم نسبت به این همه جرم وجنایتی که دشمنان از جمله تکفیری‌ها انجام می‌دهند بی تفاوت باشیم. لااقل می‌توانیم برای نصرت مظلومان و دفع شر دشمنان دعا کنیم. دشمن دارد کار می‌کند یکی از کارهایش هم از طریق همین تلفن‌های همراه است که برای خیلی ها "شیطان همراه" شده و آنان را به غفلت وا می‌دارد.

*اگر سیاست را از هیئت جدا ببینیم سینه می‌زنیم ولی بی صدا و بی تاثیر است حتی خودمان هم نمی‌شنویم!

*امام راحل فرمود: «ما ملت گریه سیاسی هستیم.»

*مقام معظم رهبری فرمودند« هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنى علاقه‌‌مند به اسلام سیاسى است.»

*نظام سرمایه داری تلاقی سرمایه گذاری جام جهانی را با حمله تکفیری‌ها به عراق و جنایات اسرائیلی‌ها در می‌آورد.

*پرهیز از دامن زدن به کینه ورزی‌ها و اختلافات مذهبی درمجالس.

*دشمن می‌خواهد توسط افراطیون شبه شیعه در شبکه‌های ماهواره ای به اهداف و مقاصد پلید خود برسد. ما باید از نام بردن دشمنان بطور صریح در اشعار و روضه‌ها بپرهیزیم.

 

*وظایف مداحان درماه رمضان:

*مداح برای موثر واقع شدن باید خود اهل مناجات، خلوت با پروردگار و توسل به اهل بیت (علیهم السلام) باشد.

*ما باید از مواضع تهمت و همچنین وسایلی که تهمت برانگیز است دوری گزینیم.

*لزوم داشتن منبری و واعظ برای هر مجلس خود یک اصل است.

*مساجد محله تان را تقویت کنید و از رفتن از این هیئت به آن هیئت بپرهیزید زیرا به جایی نمی‌رسید، یک جا بمانید همیشگی بمانید و نوکری کنید.

*توجه به کوتاه و موجز بودن مراسم‌های مناجات در ماه رمضان.

* تقویت فرهنگ شب زنده داری و مناجات.

*ایجا دانش با قرآن و ادعیه در خود و در بین مردم با انس به این ارکان مذهب.

*ستفاده از اشعار زمزمه ای، خطابه ای و حماسی برای ایجاد انگیزه و امیدبخشی.

*استفاده از اشعار هدفدار و دارای مفاهیمی همچون: پندیات اخلاقی، توجه به ضروریات دین، پیروی از ولایت و مرجعیت دینی، دشمن شناسی، مسائل روز دنیای اسلام، یادشهدا و جانبازان و...

 

اشعارخوانده شده توسط حاج منصور ارضی

روزها را با توسل کردنم شب می‌کنم

دارم از این ناحیه خود را مقرب می‌کنم

خلق تحویلم نمی‌گیرند، تحویلم بگیر

تو که تحویلم نمی‌گیری همه‌ش تب می‌کنم

من که عادت کرده‌ام شب‌ها به درس عاشقی

روزها فکر فرار از دست مکتب می‌کنم

دیشبم از دست رفت و حسرتش را می‌خورم

گرچه امشب آمدم گریه به دیشب می‌کنم

گفت کارت چیست؟ گفتم چند سالی می‌شود

کفش‌های گریه کن‌ها را مرتب می‌کنم

من تمام خلق را یک روز عاشق می‌کنم

من تمام شهر را از تو لبالب می‌کنم

هر سحر از پنج‌تن، گریه تقاضا کرده‌ام

هر چه را دادند یکجا خرج زینب می‌کنم

"علی اکبرلطیفیان"

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1360
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 تير 1393

به گزارش مشرق، تجمع گسترده شیعیان مقابل سفارت عراق در دهلی نو که از شب گذشته آغاز شده امروز نیز ادامه داشت و شیعیان هند با تاکید به آمادگی خود برای اعزام به عراق و دفاع از حرم مطهر امامین عسکریین(ع) و دیگر مقدسات اسلامی در مراکزی برای اعزام ثبت‌نام کردند. شیعیان و محبان اهل‌بیت(ع) در دهلی‌نو با تاکید بر اینکه جنگ عراق که از دو هفته پیش آغاز شده جنگ سنی و شیعه نیست شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا سرمی‌دادند. تجمع‌کنندگان درحالی که تصاویر مقام معظم رهبری، آیت‌الله العظمی سیستانی و سیدحسن نصرالله را حمل می‌کردند خشم و انزجار خود را از تکفیری‌های داعش نشان دادند و بر وحدت بین شیعیان و اهل سنت عراق تاکید کردند. شیعیان هند در دهلی نو فرم‌هایی را پر کرده‌اند و به همراه کپی گذرنامه‌ها و اوراق هویت خود به مقامات تحویل داده و برای سفر به عراق به منظور دفاع از اماکن مقدس این کشور در برابر حملات تروریست‌های دولت اسلامی عراق و شام موسوم به "داعش" اعلام آمادگی کرده‌اند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1422
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 تير 1393
رهبر معظم انقلاب در استفتائی فرمودند: ناتوانى از گرفتن روزه و قضاى آن به مجرد ضعف و عدم قدرت موجب سقوط قضاى روزه نمى‏‌شود، بلکه قضاى روزه‏‌هاى ماه رمضان که از او فوت شده، بر وى واجب است.

ویژه نامه ضیافت مشرق - به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان به مرور برخی احکام روزه مطابق با استفتائات مقام معظم رهبری می‌پردازیم که بخش نخست آن در ادامه می‌آید:
 
س: دخترى که به سن تکلیف رسیده، ولى به علت ضعف جسمانى توانایى روزه گرفتن ندارد و بعد از ماه مبارک رمضان هم نمى‏‌تواند قضاى آن را به جا آورد تا اینکه ماه رمضان سال بعد فرا مى‏‌رسد، چه حکمى دارد؟
 
ج: ناتوانى از گرفتن روزه و قضاى آن به مجرد ضعف و عدم قدرت موجب سقوط قضاى روزه نمى‏‌شود، بلکه قضاى روزه‏‌هاى ماه رمضان که از او فوت شده، بر وى واجب است.
 
س: دخترانى که تازه به سن تکلیف رسیده‌‏اند و روزه گرفتن بر آن‌ها مقدارى مشکل است، چه حکمى دارند؟ آیا سن بلوغ شرعى دختران اکمال نه سال قمرى است؟
 
ج: بنا بر نظر مشهور، بلوغ شرعى دختران همان تکمیل 9 سال قمرى است که در این هنگام روزه بر آن‌ها واجب است و ترک آن به مجرد بعضى از عذرها جایز نیست، ولى اگر روزه گرفتن براى ایشان ضرر داشته باشد یا تحمل آن برایشان همراه با مشقت زیاد باشد، افطار براى آن‌ها جایز است.
 
س: من زمان دقیق رسیدن به سن تکلیف خود را نمى‏‌دانم، از جناب عالى خواهشمندم بیان فرمایید که از چه زمانى قضاى نماز و روزه بر من واجب است؟
 
ج: فقط قضاى آن مقدار از نمازها و روزه‌ها که یقین به فوت آن بعد از رسیدن به سن قطعى تکلیف شرعى دارید، بر شما واجب است.
 
س: اگر دختر نه ساله‌‏اى که روزه بر او واجب شده، به دلیل دشوارى، روزه‏‌اش را افطار کند، آیا قضا بر او واجب است یا خیر؟
 
ج: قضاى روزه‏‌هایى که از ماه رمضان افطار کرده، بر او واجب است.
 
س: اگر فردى به خاطر عذرى قوى، پنجاه درصد احتمال دهد که روزه بر او واجب نیست و به همین دلیل روزه نگیرد، ولى بعداً معلوم شود که روزه بر او واجب بوده، از جهت قضا و کفاره چه حکمى دارد؟
 
ج: اگر افطار عمدى روزه ماه مبارک رمضان به مجرد احتمال عدم وجوب روزه بر وى باشد، در فرض سؤال علاوه بر قضا، کفاره هم بر او واجب است. اما اگر افطار به علت ترس از ضرر باشد و ترس هم منشأ عقلایى داشته باشد، کفاره واجب نیست، ولى قضا بر او واجب است.
 
س: شخصى مشغول انجام خدمت سربازى است و به علت مسافرت و حضور در محل خدمت، نمى‏‌تواند روزه ماه رمضان سال گذشته را بگیرد و هنگام حلول ماه رمضان امسال نیز در محل خدمت است و احتمال دارد که باز هم نتواند روزه بگیرد، اگر پس از پایان دوره خدمت سربازى بخواهد روزه این دو ماه را قضا کند، آیا کفاره هم بر او واجب است یا خیر؟
 
ج: کسى که بر اثر عذر مسافرت، روزه ماه رمضان از او فوت شده و آن عذر تا ماه رمضان سال آینده استمرار داشته، فقط قضاى آن بر او واجب است و کفاره تأخیر واجب نیست.
 
س: اگر شخص روزه‌دار جنب باشد و تا قبل از اذان ظهر متوجه آن نشود و پس از آن غسل ارتماسى کند، آیا روزه‌‏اش باطل مى‏‌شود؟ و اگر بعد از غسل متوجه شود که در حال روزه غسل ارتماسى کرده است، آیا قضاى آن واجب است؟
 
ج: اگر غسل ارتماسى بر اثر فراموشى و غفلت از روزه‌دار بودن باشد، غسل و روزه او صحیح است و قضاى روزه‏‌اش بر او واجب نیست.
 
س: اگر شخصى بخواهد قبل از زوال به محل اقامتش برسد، ولى در راه به خاطر پیشامد حادثه‏‌اى نتواند در زمان معین به مقصد برسد، آیا روزه او اشکال دارد و آیا کفاره بر او واجب است یا فقط قضاى روزه آن روز را باید به جا آورد؟
 
ج: روزه‌‏اش در سفر صحیح نیست و بر او فقط قضاى روزه آن روزى که پیش از ظهر به محل اقامتش نرسیده، واجب است و کفاره‏‌اى هم ندارد.
 
س: اگر هواپیما در ارتفاع بالا و مسیر طولانى در حال پرواز باشد و پرواز حدود دو ساعت و نیم تا سه ساعت طول بکشد، مهماندار و خلبان هواپیما براى حفظ تعادل خود هر بیست دقیقه احتیاج به نوشیدن آب دارند، در این صورت آیا در ماه مبارک رمضان، کفاره و قضاى روزه بر آن‌ها واجب مى‏‌شود؟
 
ج: اگر روزه براى آن‌ها ضرر داشته باشد، جایز است که با نوشیدن آب افطار کند و قضاى آن را بجا آورند و در این حالت کفاره بر آن‌ها واجب نیست.
 
س:کسى که با پوشیدن لباس مخصوص (مانند لباس غواصى) بدون اینکه بدنش خیس شود، در آب فرو رود، روزه‌‏اش چه حکمى دارد؟
 
ج: اگر لباس به سر او چسبیده باشد، صحّت‏ روزه‌‏اش محل اشکال است و بنا بر احتیاط وجوبى قضاى آن لازم است.
 
س: آیا مسافرت عمدى در ماه رمضان به قصد افطار و فرار از روزه گرفتن، جایز است؟
 
ج: مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد و در صورت مسافرت، ولو اینکه براى فرار از روزه باشد، افطار بر او واجب است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: احـــــــــــکـــام , ,
:: بازدید از این مطلب : 1950
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 تير 1393
یک متخصص تغذیه گفت: کمبود بیش از حد انرژی در افرادی که بی‌سحری روزه می‌گیرند، باعث می‌شود بدن از منابع چربی برای تأمین انرژی استفاده کند که در اثر سوخت ناقص چربی‌ها، ترکیبات ستونی در بدن ایجاد می‌شود که بوی بد دهان، سردرد و دردهای عضلانی را ایجاد می‌کند.

به گزارش گروه اجتماعی مشرق، محمدحسین احمدی متخصص تغذیه، در خصوص اهمیت خوردن سحری در ماه رمضان گفت: روزه بی سحری از نظر تغذیه‌ای  به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود؛ چرا که کمبود بیش از حد انرژی در افرادی که بی‌سحری روزه می‌گیرند، باعث می شود بدن از منابع چربی برای تامین انرژی استفاده کند که در اثر سوخت ناقص چربی ها، ترکیبات ستونی در بدن ایجاد می شود که بوی بد دهان، سردرد و دردهای عضلانی را ایجاد می‌کند.


به گفته این متخصص تغذیه، وعده سحری به اندازه یک وعده ناهار در روزهای معمولی است و می تواند با غذاهای برنجی همراه باشد.

وی افزود: در کنار صرف سحری، خوردن سالاد، بویژه در فصل تابستان کمک می کند آب مورد نیاز بدن تامین شود و توصیه می شود برای چاشنی آن از لیمو تازه به جای سس استفاده شود.

این متخصص تغذیه در ادامه بیان داشت: معمولاً اشتهای افراد در زمان سحر کم است، بنابراین اگر جزو چنین افرادی هستید بهتر است از مواد غذایی با حجم کم، اما کالری بالا نظیر حلیم و خرما استفاده کنید.

احمدی تصریح کرد: استفاده از لبنیات و میوه در وعده سحری حتماً توصیه می شود و حتی ترکیب آنها با هم می تواند در افزایش اشتها موثر باشد.

وی در ادامه با اشاره به نوشیدنی های مناسب وعده سحری اظهار داشت: بهترین و مناسب ترین نوشیدنی آب است که می تواند با لیموی تازه همراه باشد، بنابراین به هیچ عنوان نوشابه های گازدار توصیه نمی شود.

این متخصص تغذیه افزود: از مصرف سیر، پیاز و حتی سبزی خوردن در این وعده پرهیز کنید؛ چراکه بوی دهانتان برای اطرافیان آزاردهنده می شود.

احمدی خاطرنشان کرد: صرف سحری برای همه روزه‌داران، بخصوص نوجوانان در حال رشد ضروری بوده و سحری باید شامل یک وعده غذای کامل برای هر فرد باشد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2320
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 تير 1393

همزمان با آخرین جمعه ماه شعبان و درآستانه ورود به ماه ضیافت الهی اجتماع حسین جان (ع) با حضور ذاکرین اهل بیت(ع) ، شعرای آیینی و هیئات مذهبی در مسجد ارک تهران برگزار شد.

به گزارش عقیق در این مراسم ابتدا سید علی قریشی به قرائت بخش هایی از مناجات شعبانیه پرداخت و در ادامه حاج منصور ارضی سخنرانی و مداحی کرد.

*مهمترین نکات سخنان حاج منصور ارضی را بخوانید؛

*«الحمدلله الذی جعل من تلک السبل شهره  شهر رمضان ، شهر الصیام  و شهر الاسلام و شهر الطهور  و شهر التمحیص و شهر القیام الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان»

شهر رمضان (ماه پاکی از گناه) شهر الصیام (ماه روزه داری)  شهرالاسلام (ماه تسلیم بودن دربرابر خدا) شهر الطّهور (شهرِ پاکیزه کننده) شهر التّمحیص (خالص شدن و رهایی از گناهان) شهرالقیام (ماه قیام به اوامر الهی)

 

*امام حسن مجتبی علیه السلام: ان الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه، فیستبقون فیه بطاعته الی مرضاته

به درستی که خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه خلق خود ساخته تا به وسیله طاعتش به رضای او سبقت گیرند.» تحف العقول،ص 239

 

جایگاه نوکری اهلبیت

اهمیت کنترل خود و جامعه؛ همانطور که امروزه برای صرفه جویی در زمان و سهولت انجام کارها، برخی از وسایل از طریق دستگاهی، کنترل و هدایت می‌شوند ما نیز در مسیر نوکری اهل بیت (علیهم السلام) احتیاج به کنترل داریم. اگر خودمان را کنترل کردیم می‌توانیم هیئتمان راکنترل کنیم.

عده ای تحت کنترل شیطان و هوای نفس هستند و نمی‌خواهند به کنترل الهی در بیایند. ما باید برای خود و جامعه مان کنترل کننده باشیم  و به سمت گناه نرویم و دلها را به سمت خداوند متوجه سازیم.

در هیئتها است که دین مردم ترمیم و کنترل می‌شود. حجاب درست نمی‌شود مگر از راه مجالس امام حسین (علیه السلام.)

یاری رساندن دین الهی؛ دعایی از امام صادق (علیه السلام) که هر شب ماه رمضان می‌خوانیم: «اللهم انی اسئلک ان تجعل فیما تقضی .....و تجعلنی ممن تنتصر به لدینک و لا تستبدل بی غیری»

 

(خدایا)مرا از کسانی قرار ده که دینت را به وسیله آنها یاری می‌کنی و این جایگاه مرا به حضور دیگری تبدیل مکن.

 

ما باید همیشه به درگاه الهی تضرع داشته و شکرگزار باشیم که خداوند این منصب نوکری اهل بیت (علیهم السلام) را بدون زحمت به ما ارزانی داشته است و دعا کنیم مبادا در اثر ناسپاسی و قدر نشناسی، دیگری را جایگزین ما نمایند. وظیفه اصلی ما یاری کردن دین خداو زنده کردن امر اهل بیت (علیهم السلام) است.

*مداحی محل کسب در آمد نیست بلکه حرفه و مقامی مقدس است، شغلی معنوی است.

بعضی‌ها مداحی را یک مرکز اقتصادی و محل کسب درآمد می‌پندارند. استاد ما می‌فرمود: «اگر امام حسین (علیه السلام) را به پول نفروشید حضرت قادر است شما را تامین نماید.«

*مداحی که اهل امام حسین (ع) باشد زیر بار منت کسی نمی‌رود.

*پولهای شبهه ناک اثرمستقیم بر نوکری شما و خانواده تان می‌گذارد.

*قال الصادق علیه السلام:«الحمد لله الذی جعل فی الناس من یفد الینا و یمدحنا و یرثی لنا «

»خدا را سپاس که در میان مردم، کسانی را قرار داد که به سوی ما می‌آیند و بر ما وارد می‌شوند و ما را مدح و مرثیه می‌گویند»  وسائل الشیعه، ج 10، ص .469

 

*زیارت امین الله: مشغوله عن الدنیا بحمدک وثنائک...

*مداحی ما جدای از سیاست نیست.

*سیاست جزء کارماست. خدا نکند ما در لباس دین اول خودمان را گم کنیم بعد دین خدا را!

*ما نمی‌توانیم نسبت به این همه جرم وجنایتی که دشمنان از جمله تکفیری‌ها انجام می‌دهند بی تفاوت باشیم. لااقل می‌توانیم برای نصرت مظلومان و دفع شر دشمنان دعا کنیم. دشمن دارد کار می‌کند یکی از کارهایش هم از طریق همین تلفن‌های همراه است که برای خیلی ها "شیطان همراه" شده و آنان را به غفلت وا می‌دارد.

*اگر سیاست را از هیئت جدا ببینیم سینه می‌زنیم ولی بی صدا و بی تاثیر است حتی خودمان هم نمی‌شنویم!

*امام راحل فرمود: «ما ملت گریه سیاسی هستیم.»

*مقام معظم رهبری فرمودند« هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنى علاقه‌‌مند به اسلام سیاسى است.»

*نظام سرمایه داری تلاقی سرمایه گذاری جام جهانی را با حمله تکفیری‌ها به عراق و جنایات اسرائیلی‌ها در می‌آورد.

*پرهیز از دامن زدن به کینه ورزی‌ها و اختلافات مذهبی درمجالس.

*دشمن می‌خواهد توسط افراطیون شبه شیعه در شبکه‌های ماهواره ای به اهداف و مقاصد پلید خود برسد. ما باید از نام بردن دشمنان بطور صریح در اشعار و روضه‌ها بپرهیزیم.

 

*وظایف مداحان درماه رمضان:

*مداح برای موثر واقع شدن باید خود اهل مناجات، خلوت با پروردگار و توسل به اهل بیت (علیهم السلام) باشد.

*ما باید از مواضع تهمت و همچنین وسایلی که تهمت برانگیز است دوری گزینیم.

*لزوم داشتن منبری و واعظ برای هر مجلس خود یک اصل است.

*مساجد محله تان را تقویت کنید و از رفتن از این هیئت به آن هیئت بپرهیزید زیرا به جایی نمی‌رسید، یک جا بمانید همیشگی بمانید و نوکری کنید.

*توجه به کوتاه و موجز بودن مراسم‌های مناجات در ماه رمضان.

* تقویت فرهنگ شب زنده داری و مناجات.

*ایجا دانش با قرآن و ادعیه در خود و در بین مردم با انس به این ارکان مذهب.

*ستفاده از اشعار زمزمه ای، خطابه ای و حماسی برای ایجاد انگیزه و امیدبخشی.

*استفاده از اشعار هدفدار و دارای مفاهیمی همچون: پندیات اخلاقی، توجه به ضروریات دین، پیروی از ولایت و مرجعیت دینی، دشمن شناسی، مسائل روز دنیای اسلام، یادشهدا و جانبازان و...

 

اشعارخوانده شده توسط حاج منصور ارضی

روزها را با توسل کردنم شب می‌کنم

دارم از این ناحیه خود را مقرب می‌کنم

خلق تحویلم نمی‌گیرند، تحویلم بگیر

تو که تحویلم نمی‌گیری همه‌ش تب می‌کنم

من که عادت کرده‌ام شب‌ها به درس عاشقی

روزها فکر فرار از دست مکتب می‌کنم

دیشبم از دست رفت و حسرتش را می‌خورم

گرچه امشب آمدم گریه به دیشب می‌کنم

گفت کارت چیست؟ گفتم چند سالی می‌شود

کفش‌های گریه کن‌ها را مرتب می‌کنم

من تمام خلق را یک روز عاشق می‌کنم

من تمام شهر را از تو لبالب می‌کنم

هر سحر از پنج‌تن، گریه تقاضا کرده‌ام

هر چه را دادند یکجا خرج زینب می‌کنم

"علی اکبرلطیفیان"

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1295
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 تير 1393

 

نکاتی از سخنان حجت الاسلام ربیعی را بخوانید؛

_ در روایات هست که به وفور سؤال و جواب هایی از اهل بیت پرسیدند که ما کمک کنیم؟ می گویند که خیر، وقتی زمان کمک را می پرسیم می فرمایند که زمانی که حکومت ما برقرار شد. یعنی با این عمل ما را ترغیب می کنند که همه کارهایمان را کنار بگذاریم و دنبال حکومت اهل بیت برویم.

 _ اگر الان ما حکومت اهل بیت را می خواهیم به خاطر منفعت شخصی است. امام حاجات ما را می دهد و ما هم ایشان را فقط به خاطر همین می خواهیم. همین سود محوری و منفعت طلبی دلیل این است که غیبت آقا طولانی شده است. ما همه به فکر خودمان هستیم و به فکر ایشان نیستیم. وقتی امام زمان تشریف  بیاورند یاران حضرت تلاش می کنند که عموم مردم در راحتی باشند. یاران حضرت حجت شیران روز و راهبان شب هستند.

_ علی ابن ابیطالب در جنگ احد 90 زخم کاری برداشتند. ذوالفقار علی بن ابی طالب در دفاع از پیامبر دو سه مرتبه کج شد. باید مانند علی پای ولایت اهل بیت برویم.این خیلی بحث مهمی است که ما پای کار اهل بیت آمده ایم برای منفعت شخصی است یا خیر؟ امروز ما خودمان می دانیم در لشکر یزید هستیم یا در لشکر امام حسین. مهم این است.

_ هر چیزی را که می خواهیم به دست بیاوریم باید هزینه ی آن را بپردازیم. آیا حاضریم هزینه حکومت حضرت مهدی را بپردازیم.آیا حاضرید هزینه را ما بدهیم و عده ای دیگر بیایند و از آن استفاده کنند. آیا حاضرید دین و امام حسین باشد ولی ما نباشیم؟

_ دغدغه اولیاء الله من و شما و عموم مردم هستیم. این که من ظلم نکنم بس است دیگر نه بلکه این که دیگران هم ظلم نکنند مهم است. امام زمان تشریف بیاورند حال خواص مردم فرقی نمی کند ولی حال من و شما خیلی فرق می کند.

_ وقتی امام زمان تشریف بیاورند و فضای جامعه معنوی شود و ما در آن جامعه رشد کنیم کم کم آدم می شویم. وقتی حکومت دینی می شود خدا به سمت ما می آید و قوانین جامعه طوری می شود که ما رشد کنیم. تمام حاجات را کنار بگذاریم و صبح و شب دعا کنیم که آقا ظهور کند. ما ضعیف هستیم. ضعیف زمانی قوی می شود که به مدرسه برود. مدرسه انسان سازی زمانی ایجاد می شود که آقا تشریف بیاورند. وقتی ایشان تشریف بیاورند همه خوب می شویم. ما می گوییم خوب شویم و امام تشریف بیاورند. این فایده ای ندارد . بلکه باید بگوییم آقا ظهور کنید که ما را خوب کنید. هزینه این که جامعه ما دینی شود را باید هزینه بدهیم تا امام زمان تشریف بیاورند. کسانی که منتظر حضرت هستند اگر در این راه کشته شوند مانند این است که در رکاب ایشان هستند. اگر حتی در دولت امام زمان نباشیم ولی هزینه را بپردازیم مانند این است که در دولت ایشان هستیم. از امشب بیایم دنبال این باشیم که هزینه این که آقا ظهور کنند را بپردازیم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1786
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 تير 1393

مراسم شب اول ماه مبارک رمضان در مهدیه امام حسن مجتبی(ع) با سخنرانی آیت الله احدی و مناجات خوانی حاج سعید حدادیان و مداحی حاج احمد نیکبختیان برگزار شد.
 
 
نکاتی از سخنان آیت الله احدی؛
 
*علمای قدیم ما طوری بحث  سیر برزخی را آموزش میدادند که زمانی که شاگردان از درس خارج می شدند، میتوانستند مشاهدات خود را بوسیله کد هایی برای یکدیگر بیان کنند.
 
*اگر امروز سطح گناهان و قباحت آن شکسته است بخاطر این است که جوان به مشاهدات غیبی نرسیده، الان شما چه آب را ببینید و چه نبینید هر گاه اسم اب را بشنوید می شناسید، احساس طراوت در وجودمان میکنیم، چرا چون این آب برای ما کشف الیقین است.
 
*حضرت آیت الله بهجت کرارا می فرمودند: شب های ماه مبارک رمضان آسید علی آقای قاضی مارا کنار قبر مبارک امیرالمومنین می بردند و می فرمودند دعای ابوجمزه ثمالی را در قنوت نمازتان بخوانید، حضرت آقا بهجت می فرمودند با جمعی از شاگردان ایشان مشغول بودیم فردی ناشناس در نزدیکی ما بود که بسیار گریه می کرد که تا تمام شد عبادتمان فورا رفتند.
 
*آسید علی اقا برگشتند و فرمودند: آقای بهجت آن آقا را می شناختید؟ آقای بهجت پاسخ دادند: خیر، آسیدعلی اقا فرمودند: ایشان آقا بقیه الله الاعظم بود، از آسید علی آقا پرسیدند چرا بنده نتواستم بشناسم فرمودند: هنوز در تزکیه نفس شما بجایی نرسیده اید که بتوانید خدمت آقا برسید.
 
* هرکس در شبهای مبارک ماه رمضان بخواهد صدای غیبی بشنود، می شنود، حتما این شبها را با کراماتی بشناسید.
 
*برکت مرکب است از دو عنصر، عنصر اول خیر الهی است، یعنی آن چیزی که خداپسند است، عنصر دوم این است که این خیر منشاءی برای خیرات دیگر شود، فرمودند: اگر این دو باهم بیایند مهر برکت بر شما میزنند.
 
*یکی از علما حضرت حجت را در بازار تهران در دکان کفاشی ملاقات کردند از ایشان پرسیدند آقا جان شما چطور به یک کفاش اینقدر سر میزنید مگر او چه ویزگی دارد؟ جضرت پاسخ دادند این سید احمد کفاش در عمر خودش از مکروهات نیز دوری کرد و در کنار کسی که از گناه دوری میکند راحت هستم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1410
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 تير 1393

آیت الله حسینی بوشهری در برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما اظهار داشت: همان طور که در رابطه با ورود به مکانهای خاص آداب خاص است در ورود به زمانهای خاص نیز آداب خاصی وجود دارد ماه رمضان نیز عید اولیاء الله است لذا هر چه ادب ورود این ماه را بیشتر رعایت کنیم بهره مندی مان از این ماه بیشتر خواهد شد.
 
وی افزود: اگر ما روی این ماه حساب باز کرده و با توجه وارد این ماه بشویم مسلما از برکاتش نیز بیش از پیش برخوردار خواهیم شد. این ماه مبارک دارای دو قوس می باشد یک قوس، قوس نزول است و یک قوس نیز قوس صعود است قوس نزول همان نزول قرآن می‌باشد و قوس صعود نیز مربوط به صعود و اوج انسان است.
 
این استاد حوزه بیان داشت: اولین سفارشی که در رابطه با ادب ورود به ماه رمضان توصیه شده است بحث توبه است، زیرا اگر فردی آلوده باشد نمی تواند در این ماه رابطه عبد و رب را ایجاد کند در این ماه رب باید عبد را به رسمیت بشناسد و این زمانی صورت خواهد گرفت که عبد خودش را آماده کند و نوعی پاکی در خود ایجاد کرده باشد.
 
وی تأکید کرد: از دیگر مواردی که برای وارد شدن به این ماه عظیم بسیار مهم می‌باشد این است که سعی کنیم حق الناسی بر گردن ما نباشد و اگر از کسی امانتی در دست داریم آن را به صاحبش بازگردانیم از طرفی فراموش نکنیم که اگر می خواهیم خداوند ما را ببخشد و انتظار داریم تا این بخشش بزرگ نصیبمان شود از خطاهای دیگران نیز باید بگذریم ‏ از دیگر مواردی که در این ماه سفارش شده است توکل کردن به خداوند است یعنی توکلمان به حضرت حق را باید افزایش دهیم.   
 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اظهارداشت: از پیامبر اکرم(ص) است که اگر بنده می دانست ماه رمضان چیست از خداوند می خواست کل سال ماه رمضان باشد، دعوت به مهمانی، اعمال مقبول، نفس تسبیح، دعای مستجاب، و خواب عبادت جایگاه بلند ماه رمضان را نشان می دهد، اما روزه راستین نیز روزه ای است که در آن مواظب زبانها بوده و چشم هایمان را نیز از گناه بپوشانیم.
 
 وی در پایان سخنانش تصریح کرد: علامه طباطبایی همیشه مقید بودند که نزدیک غروب حرم کریمه اهل بیت حضرت معصومه(س) باشند و وقتی به حرم می رسیدند بر ضریح حضرت بوسه می زدند و پس از آن روزه خود را باز می کردند وقتی از شهید مطهری می پرسند چرا تا این حد به علامه طباطبایی ارادت دارید می گفت چون استاد من استاد خاصی است که روزه اش را با بوسه زدن بر ضریح اهل بیت(ع) باز می کند.

منبع: مهر
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1315
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 7 تير 1393

روزه یکی از ارکان واجب اسلام است که در ماه رمضان بر عموم مسلمانان تکلیف شرعی است،‌ اما خارج از بعد تشریعی و تکلیفی، روزه عبادتی است که در آن انسان با قطع نسبی از عادات روزمره و تمایلات همیشگی نوعی تنبیه و اعراض را در نفس خویش شاهد است و به واسطه همین امر، اندکی بیشتر به سوی معنویت معطوف و مشغول می‌شود.

 
از این رو برای ورود به این ماه، آداب و قوانینی وضع شده که در عین استحباب برای درک بیشتر و بهتر این ماه گرامی مفید و مثمرثمر است.
 
اما علت این امر را می توان در قداست و معنویت تامه این ماه دانست، چرا که به تاکید قرآن در سوره بقره آیه 184 در این ماه است که قرآن از آسمان قدر بر زمین و سینه بی کینه محمدی(ص) نازل می گردد و از سوی دیگر این نزول که در شب های قدر انجام پذیرفته شاهد تتزیل مقامات روحانی و معنوی به امر حق تعالی بر ناسوت است که گویی به جای عروج زمینیان به آسمان، اهل آسمان برای نزدیکی به اهل زمین و توجه دادن ایشان به فلاح و سعادت حقیقی نزول اجلال فرموده اند.
 
از این رو توجه معنوی و باطنی در این ماه باید از هنگام ورود و شروع آن باشد؛ یعنی شخص مسلمان قبل از ورود به ماه مبارک رمضان باید آدابی شرعی (هرچند استحبابی) از جمله غسل و نمازهای مخصوص و اوراد و اذکار توصیه شده در شرع مبین1 را معمول دارد تا برای درک بیشتر و بهتر این ماه و معنویت نهفته در باطن منور آن بهره بگیرد.
 
یکی از ادعیه نورانی برای استقبال از ماه مبارک، دعای مروی از حضرت سیدالساجدین(ع) در صحیفه مبارکه سجادیه است که در آن حضرت سجاد(ع) از این ماه مبارک با نام شهر اسلام یاد می نمایند و از حق تعالی توفیق روزه داری حقیقی با تمام اعضا و جوارح را خواستارند و دخول در جمع عبادت کنندگان حقیقی و پذیرفته شدگان درگاه احدیت را طلب می نمایند.
 
حضرت در این دعا می فرمایند: «بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست و شناسایی برتری آن را (بر ماه های دیگر) و بزرگ داشتن و حرمت و حقش را و دوری گزیدن از آنچه را منع و حرام کرده ای به ما الهام بنما و ما را بر روزه داشتن آن به وسیله بازداشتن اندام از گناهان و به کار بردن آن اندام در آن ماه به آنچه تو را خوشنود می گرداند یاری فرما تا با گوش هامان بیهوده گوش ندهیم و... .» 2
 
این آمادگی و تمهید برای ورود به ماه صیام باعث می گردد فهم انسان از معانی حقیقی و مقصود نهایی روزه داری و امساک بیشتر و عمیق تر گشته و به تبع آن بهره مندی وی از نورانیت معنوی آن بیشتر و موثرتر خواهد بود.
 
ملاصدرا در مبدأ و معاد در منافع بعضی اعمال بر تقرب به سوی حق تعالی می نویسد: «خشوع جوارح و خضوع بدن بعد از تنظیف و نزاهت و تطهیرش همراه با ذکر خداوند تبارک و تعالی با زبان و تحمید و تمجیدش و اعراض از اغراض حسیه و امتناع از آنها به کف حواس و ذکر احوال ملکوت و جبروت و تشبه به آنها و به مقربین از بندگان خالص خداوند موجب عروج قلب و روح به سوی حضرت قدسیه و توجه به حق و مستفیض شدن از عالم انوار [می گردد]».3
 
از این رو مقصود نهایی عبادات از جمله روزه داری معلوم می شود و این که نهایت منظر انسان مومن از تمسک به این ریاضات چیست و مقصدش به کدام افق متوجه است. چنان که مولوی در غزلیات خویش نیز در قالب ابیاتی این گونه به آن اشاره می نماید:
 
می بسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام / گر تو خواهی تا عجب گردی عجایب دان صیام
 
گر تو را سودای معراج است بر چرخ حیات / دانک اسب تازی تو هست در میدان صیام
 
هیچ طاعت در جهان آن روشنی ندهد تو را / چونک بهر دیده دل کوری ابدان صیام
 
چونک هست این صوم نقصان حیات هر ستور / خاص شد بهر کمال معنی انسان صیام
 
چون حیات عاشقان از مطبخ تن تیره بود / پس مهیا کرد بهر مطبخ ایشان صیام
 
چیست آن اندر جهان مهلک تر و خون ریزتر / بر دل و جان و جا خون خواره شیطان صیام4
 
پی نوشت ها:
1 ـ رک: مسار الشیعه، شیخ مفید؛ همچنین مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی
2 ـ صحیفه سجادیه، ترجمه و شرح علینقی فیض الاسلام
3 ـ مبدأ و معاد، ملاصدرا، تصحیح و مقدمه محمد ذبیحی و جعفر شاه نظری، بنیاد حکمت اسلامی صدرا 1381
4 ـ تارنمای گنجور
منبع: جام جم آنلاین
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1369
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 7 تير 1393

دنيا در قيافه زنى كبود چشم بر عيسى(ع) نمايان شد. حضرت عيسى(ع)از او پرسيد:  چند شوهر كرده اى؟
پاسخ داد: بسيار!

عيسى(ع): همه شوهرانت تو را طلاق داده اند؟
دنيا: نه ! بلكه همه آنان را كشته ام .
عيسى(ع): واى بر شوهران باقيمانده ات . اگر از سرگذشت شوهران گذشته تو پند نگيرند!

 

منبع:جام

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1124
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 7 تير 1393

 امیرالمومنین امام على عليه‌‏السلام فرمودند:

هر گاه ديدى كه خداوند سبحان تو را انيس ياد خود كرده ‏است، بى‏‌گمان دوستت دارد.
و هرگاه ديدى كه تو را با خلقش انيس كرده و از ياد خويش جدايت ساخته است، بى‏‌گمان تو را ناخوش مى‏‌دارد.
 
متن حدیث:
 
قال علی عليه‏‌السلام:
إذا رَأيتَ اللّه‏َ سُبحانَهُ يُؤنِسُكَ بِذِكرِهِ فقد أحَبَّكَ ، إذا رَأيتَ اللّه‏َ يُؤنِسُكَ بِخَلقِهِ ويوحِشُكَ مِن ذِكرِهِ فقد أبغَضَكَ .
 
 
پی نوشت:
«غرر الحكم، حدیث4040 -4041 »
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1236
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 6 تير 1393

روایت خسروی‌وفا از ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب در ششم تیر

خسروی‌وفا در آن روز در مسجد ابوذر نبود، ولی به او بی‌سیم می‌زدند که وضعیّتِ حافظِ هفت 5050 است. رمزگشایی‌اش بعد سه دهه‌ از زبانِ خسروی‌وفا این می‌شود که وضعیّتِ آقا بحرانی است. حافظِ هفت نام آقا بوده در ارتباط‌های بی‌سیمی بین محافظان.
خبرگزاری فارس-گروه فرهنگی: حوزه‌ی هنری سال‌هاست به شکل ماهانه شبِ خاطره برگزار می‌کند. این ماه هم همین طور. قرار است سه خاطره از سه نفر نقل شود. سوّمی‌اش قرار است آقای خسروی‌وفا باشد که می‌خواهد درباره‌ی 6 تیر 60 صحبت کند.

 

جلسه، طبق اعلام سایت 2 ساعت و نیم مانده به اذان مغرب آغاز می‌شود. به خاطر استمرار و تجربه‌ی بالای برگزاری چنین جلسه‌هایی، جلسه سرِ ساعت آغاز می‌شود. یعنی وقتی پرچم ایران بالا می‌رود تا مردم سرود ملّی را بخوانند دقیقا دو ساعت و نیم مانده به اذان مغرب. تالار اندیشه آرام آرام پر می‌شود و مردم به داخل این تالار می‌آیند. الگوی حضورِ جمعی مردم هم بیش‌تر نماز جمعه‌ای‌ست تا استادیومی. یعنی سه نفره؛ مردِ خانه با خانمش و کوچک‌ترین عضو خانه! مردم بعد از سرود صلوات می‌فرستند به جز دو دختربچه پرانرژی صندلی جلویی که دست می‌زنند و با تبحّری که از شرکت در این دست جلسه‌ها پیدا کرده‌اند آن را تبدیل به صلوات می‌کنند.

 

دو سخنران نخست بحث را طولانی‌تر از وقت معمول کِش می‌دهند و هر چه این‌ها بیش‌تر صبحت می‌کنند یعنی وقت کم‌تری به سخنران آخر می‌رسد. به این دلیل که تهِ برنامه بسته است و قطعا با اذان خاتمه می‌یابد. آقای عابدی هم‌رزمِ ارتشی شهید چمران خیلی حرف دارد برای گفتن. او تند تند و پشت سر هم خاطره تعریف می‌کند و بعد از تذکّر مجری، یکی دو تا خاطره دیگر هم نقل می‌کند. وقتی حرف‌هاش تمام می‌شود، آفتاب کاملا مارِّ افق شده و وقت شرعی مغرب بسیار نزدیک.

 

بعد از سخنرانی عابدی، نماهنگی از صحبت‌های آقا در 6 تیر 60 پخش می‌شود. همان صحبت‌های معروفی که بینش ناگهان صدای مهیبِ انفجار به گوش می‌رسد. صحبت‌های آقا را هم درباره حس و حالشان پس از ترور پخش می‌کنند. این‌جا آقا می‌گویند که حس کرده بودند که انقطاع برای‌شان حاصل شده و احساس پر کاهی را داشتند و حسِّ سبکی به‌شان دست داده بود. آقا می‌گویند که در این حال تضرّع کرده‌اند به درگاهِ الهی و گفتند که دست‌شان خالی‌ست و چقدر محتاج لطف پروردگار هستند. این حرف‌ آقا را می‌برم در دسته‌ی تجربه‌ی نزدیک به مرگ. تجربه‌هایی که بسیار مورد توجّه روان‌شناسان است و طبق آمارها و پژوهش‌های صورت گرفته بیش‌تر کسانی که تجربه‌ی نزدیک به مرگ دارند، پس از آن می‌کوشند در همان مکتب و نظام فکری، زندگی مؤمنانه‌تری را پیش گیرند.

 

خسروی‌وفا فرصت زیادی برای حرف زدن ندارد. او در آن روز در مسجد ابوذر نبود، ولی به او بی‌سیم می‌زدند که وضعیّتِ حافظِ هفت 5050 است. رمزگشایی‌اش بعد سه دهه‌ از زبانِ خسروی‌وفا این می‌شود که وضعیّتِ آقا بحرانی است. رمز‌گشایی حافظِ هفت، کتابِ اکبر صحرایی، هم این‌جا برایم باز می‌شود. حافظِ هفت نام آقا بوده در ارتباط‌های بی‌سیمی بین محافظان. پس از آن‌که انفجار رخ داد، آقا را سراسیمه به یک درمانگاه می‌برند. تشخیص اوّلین پزشکی که آقا را می‌بینند این است که آقا تمام کرده‌اند. شاید هم با توجّه به توصیف خودِ آقا از آن لحظه‌ها، این تشخیص چندان هم بیراه نبوده است. ولی آن‌ها راه می‌افتند سمت بیمارستان بهارلو. خانم پرستار دلسوزی هم با یک کپسول اکسیژن همراه‌شان می‌آید و از امام جمعه‌ی تهران مراقبت می‌کند. در بیمارستان بهارلو، پیش از آن که باقی پزشک‌های سرشناس سربرسند، دکتر محجوب آقا را برمی‌گردانند به دنیا.

 

صورتجلسه تحویل وسایل رهبر انقلاب در بیمارستان

 

خسروی‌وفا می‌گوید به قدری از بدن آقا خون رفته بود که 50 کیسه‌ی خون را از چهار نقطه‌ به تنِ نحیف و زخم‌دیده‌ی آقا تزریق می‌کنند. خسروی‌وفا می‌گوید به قدری از آقا خون رفته بود که شاید 2 درصد از دشداشه‌ی سفیدشان سرخ نبود.

 

خسروی‌وفا می‌گوید وقتی به محلِ کارش برگشت، گروه فرقان نوار سخنرانی آقا را تا آن‌جایی که انفجار رخ می‌دهد برای‌شان می‌فرستد. شاید این گروهک نوار را فرستاده برای تضعیفِ روحیّه‌ی محافظ‌های شخصیّت‌های نظام. خسروی وفا قبل‌تر گفته بود که وسط ضبط منفجر شده در مسجد با ماژیک قرمز نوشته شده بود: اوّلین عیدی فرقان. این هم جالب است که بسیاری فکر می‌کنند که آقا را سازمان مجاهدین خلق زده، ولی ترورِ آقا کارِ همان گروهکی‌ست که شهید مطهّری را در نیمه شب 11 اردیبهشت 58 به شهادت رساند. این گروهک، ترور بعدی‌شان آقا بوده. نشان به این نشانی که امام، آقا را پس از شهید مطهّری، آن روشن‌فکری می‌دانستند که می‌تواند مانند شهید مطهّری به پرسش‌های دانشجویان با بیانی جوانانه و به‌روز پاسخ دهند. این یکی از آن کارهایی‌ست که آقا پس از شهادت شهید مطهّری در جاهایی مانند همین مسجد ابوذر یا مسجد دانشگاه تهران انجام می‌دادند.

 

حال هم که به تاریخ انقلاب نگاه می‌کنیم، یک ویژگی جالب دیگر در این ترور می‌بینیم. آن هم این که این ترور، جزو معدود ترورهای نافرجامی بود که در سال 60 توسطِ گروه‌های مختلف ستیزه‌جوی چپ برنامه‌ریزی و اجرا شده بود.

 

خسروی‌وفا می‌گوید همان روز 6 تیر و در بیمارستان رادیو را به زیر گوش آقا بردند و پیام امام و شهید بهشتی را برای ایشان پخش کرده‌اند. ولی نمی‌دانند که آقا در آن  حالت نیمه جان لحظات پیام امام و شهید بهشتی را توانستند گوش بدهند یا نه. خسروی‌وفا نقل می‌کند اوّلین جمله‌ی که پس از انفجار از آقا شنیدند درباره‌ی همراهانِ آقا بود. آقا گفتند که آیّا همراهان‌شان سالم هستند یا نه. پرسش دوّم آقا هم این بود که می‌توانند تکلّم کنند یا نه. ولی در روزهای نخست، شرایط جسمی‌شان مساعد نبود. چون برنامه‌ی ترور بسیار هدفمند طرّاحی شده بود و مستقیم قلب آقا را نشانه گرفته بود. به قول خسروی‌وفا این خواست خدا بود که محافظ بیاید و ضبط صوت را از سمتِ چپِ بدنِ آقا، به سمت راست ایشان ببرد.

 

خسروی‌وفا در پایان حرف‌هاش، آقا را بزرگ‌ جان‌باز انقلاب خواند و چون وقت اذان بود خداحافظی کرد.

 

بلافاصله پس از سخنرانی رفتم سراغ ایشان و به‌شان گفتم: «عامل ترور را پیدا کردید؟» خسروی‌وفا لبخند زد و گفت: «بعدا عامل ترور شناسایی و اعدام شد.» صورت‌جلسه‌ی همه چیزهایی که هنگام ترور همراه آقا بود را در دست خسروی‌وفا می‌بینم. عرق‌گیر، پیراهن، قبای سفید... و کیف پول. با خنده می‌گویم: «حالا چقدر تویش پول بوده؟» خسروی‌وفا فقط می‌خندد. صدای انتهای اذان به گوش می‌رسد. خسروی‌وفا همین طور که هدیه‌ی حوزه‌ی هنری را می‌گیرد خداحافظی می‌کند و از تالارِ اندیشه‌ی حوزه‌ی هنری بیرون می‌رود.

 

نویسنده: میثم امیری

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1322
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 6 تير 1393
رئیس دفتر مقام معظم رهبری با اشاره به تحولات اخیر عراق، گفت: اساس فتنه داعش بعثی‌ها هستند و آنها با وقاحت اعلام کرده‌اند هدف تخریب نمادهای اسلامی را دارند.
 
به گزارش ایسنا منطقه گیلان، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد محمدی ‌گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری در همایش بزرگ علما، روحانیون و طلاب استان گیلان که در مصلی رشت برگزار شد، با اشاره به عظمت و برکت ماه رمضان، اظهار کرد: رمضان سید شهور و ماه نزول قرآن است و ائمه اطهار (ع) روایاتی فراوانی در باب استقبال از رمضان دارند؛ لذا خواندن دعای 46 صحیفه سجادیه توصیه می‌شود.
 
وی به فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری در مرقد امام(ره) اشاره کرد و افزود: هر ساله هزاران نفر به مناسبت سالگرد ارتحال بنیان‌گذار انقلاب در مرقد امام جمع می‌شوند و این یکی از کرامات امام بزرگوار است که بعد از گذشت 25 سال از رحلت ایشان چنین جمعیت عظیمی از جای جای دنیا برای احترام به این مقام می‌آیند؛ امام خمینی شخصیت بی‌نظیری است که نه نتها در عصر معاصر بلکه در قرون گذشته نیز وجود نداشته؛ امروز نیز وجود مقام معظم رهبری یکی از نعمات بزرگ برای کشور ماست و ایشان علاوه بر سجایای اخلاقی، خطیبی برجسته هستند و مطالبی که بیان می‌نند جلوتر از زمان و فصل‌الخطاب است.
 
رئیس دفتر مقام معظم رهبری با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران را تجلی مردم‌سالاری دینی خواند و تصریح کرد: نظام ما برخاسته از شرع مقدس اسلام و رای مردم است و لذا هرکس مقابل چنین نظامی که بر پایه قرآن، سنت و رای مردم است قد علم کند، قطعا در صف شیطان قرار دارد، جمهوری اسلامی با نزدیک به 100 درصد آرای مردم برپا شده است و همه به جمهوری اسلامی رای دادند؛ امروز دنیا خصوصا سردمداران استعمار و غربی‌ها نمی‌توانند مقابل سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران بیاستند.
 
محمدی‌گلپایگانی با اشاره به تحولات اخیر عراق، تصریح کرد: عده‌ای فتنه‌گر، جلاد، خون‌خوار و وحشی به جان عراق مسلمان افتاده‌اند؛ کسی گمان نکند گروهک تروریستی داعش که این چنین جان و مال و ناموس مردم را مورد تعرض قرار می‌دهند مسلمان هستند؛ تروریست‌های داعش سنی نیستند، بلکه آمریکا و اسرائیل آنها را پرورش داده‌اند تا میان شیعه و سنی اختلاف‌اندازی کنند؛ مانند طالبان که جنایات وحشیانه‌ای علیه مردم افغانستان انجام دادند.
 
وی با بیان اینکه داعش دامن حامیانش می‌گیرد، ادامه داد: اساس فتنه داعش بعثی‌ها هستند و آنها با وقاحت اعلام کرده‌اند هدف تخریب نمادهای اسلامی در نجف، کربلا، سامرا و مشهد را دارند، اما این جانیان نامسلمان بدانند حزب‌الله قدرتمند ایران و لبنان و عراق اجازه نخواهند داد فریاد مظلومیت و غربت امام حسین(ع) بلند شود.
 
رئیس دفتر مقام معظم رهبری با اشاره به فتوای جهاد با داعش آیت‌الله سیستانی در عراق، خاطرنشان کرد: بیش از 2 میلیون عراقی برای پیوستن به ارتش و دفاع از نمادهای اهل بیت(ع) و جهاد با داعش ثبت نام کردند و این قدرت مرجعیت است؛ امیدواریم این راه شریف به برکت ماه رمضان و شهید محراب این ماه ادامه داشته باشد و قدرت مسلمانان اعم از شیعه و سنی افزون‌تر گردد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1391
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 6 تير 1393

پس از گمانه زنی های متفاوت پیرامون موسس اصلی شبکه اهل بیت بالاخره «حسن اللهیاری» مدیر این شبکه، در اظهار نظرهای جدیدی، حقایقی را در این خصوص بیان کرد.

به گزارش جام نیوز، پس از گمانه زنی های متفاوت پیرامون موسس اصلی شبکه اهل بیت بالاخره «حسن اللهیاری» مدیر این شبکه، در اظهار نظرهای جدیدی، حقایقی را در این خصوص بیان کرد.

وی با اعتراف به این که شبکه اهل بیت از جانب "آمریکا" تاسیس شده است، به حمایت های بی دریغ از سیاست های غلط آمریکا پرداخته و آنها را توجیه نمود.

اللهیاری در گفته ای عجیب، با بیان این که "آمریکا از کشورهای اسلامی خیلی بهتر است" و با اهانت به تمامی مسلمانان، به مخالفت با دستور قرآن کریم پرداخت:

آیات نورانی قرآن کریم در سوره ممتحنه (آیه 1) می فرماید: «یـا أیـها الذین آمنوا لاتتخذوا عدوى و عدوکم اولیاء تلقون الیـهـم بـالمـودة و قـد کـفـروا بـمـا جـاءکـم مـن الحـق...

اى کسانى که ایمان آورده اید دشمن مرا و دشمن خودتان را دوسـتـان خـود مـگـیـریـد، آیا مراتب دوستى خود را به ایشان تقدیم مى کنید با اینکه به شـریـعـتـى کـه بـراى شـمـا آمـده و حـق اسـت کـفـر مـى ورزنـد»

این "روحانی نما" که پیش از این سابقه اهانت به شیعیان و مردم انقلابی بحرین را دارد، ضمن تمجید از حضور آمریکا در افغانستان و انکار جنایت های این کشور در منطقه، تطهیر چهره استکبار جهانی را نیز به کارنامه عملکرد تفرقه افکنانه و آمریکایی خود افزود.

این شیخ لس آنجلس نشین، که با اهانت های مکرر به مراجع تقلید، ادعای مرجعیت را نیز در پرونده خود دارد، بدون در نظر گرفتن خشونت های نظام آمریکا بر مردم این کشور و فراموشی جریان هایی نظیر وال استریت و آدم سوزی فرقه داوودی ها در آمریکا، به تعریف از عملکرد دولتمردان آمریکا پرداخته و آزادی بیان در این کشور را ستود.

این در حالی است که حسن اللهیاری چغچرانی، هیچ گاه در شبکه خود، تاکنون درمورد توهین های انجام شده در آمریکا نسبت به اسلام همانند قرآن سوزی، اسلام هراسی و... هیچ واکنشی نشان نداده بلکه آن را مسئله ای بی ربط به وظایف دینی خود می داند.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1330
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 6 تير 1393
 6 ام تیر ماه سال 60 حادثه ای ناگوار رخ داد؛ بمبی دستساز که در رادیوضبطی جاسازی شده بود در محل سخنرانی آیت الله خامنه ای در مسجد ابوذر منفجر شد.
 
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ به مناسبت 6 ام تیر سالروز ترور نافرجام  آیت الله سید علی خامنه ای که در سال 1360 انجام شد، توجه شما را به گفت‌گوی دیده نشده با همسر ایشان که  جلب می کنیم. مصاحبه ای که در ان همسر رهبر معظم انقلاب خاطراتی از لحظات پس از حادثه، خاطرات نحوه دستگیری رهبر انقلاب و تبعید به ایران شهر، و چگونگی رفتار ایشان در خانواده را بازگو می کند.
 
این مصاحبه در 5 تیر 1362 در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شده است.
 
سوال: خانم خامنه ای با توجه به این که در ابتدای ترور های کور منافقین، اولین ترور در روز ششم تیر بود که طی آن به جان حجه الاسلام خامنه ای سو قصد شد که خوشبختانه ناموفق ماند. لطفا خاطرات خود را از لحظه شنیدن خبر ترور ایشان بیان کنید.
 
پاسخ: قضیه از این قرار بود که روزهای شنبه معمولا آقای خامنه ای در مساجد تهران نماز جماعت می خواندند و مابین نماز ظهر و عصر برای مردم سخنرانی و پاسخ به سوالات داشتند. آن روز هم که شنبه بود نوبت مسجد اباذر بود و به آن جا رفته بودند. ما برای نهار منتظرشان بودیم و دیر کرده بودند. کم کم من نگران می شدم ساعت از دو گذشته بود و چون برق منزل قطع بود ما رادیو نداشتیم و من اخبار را نشنیده بودم و از هیچ جا خبر نداشتم.  ترور ایشان در خلاصه اخبار گفته شده بود، ظاهرا همه غیر از من از حادثه خبر داشتند. در این بین از طرف یکی از دوستانمان تلفن شد که آیا جریان ترور آقای خامنه ای صحت دارد؟ من بدون این که اظهار بی اطلاعی کنم گفتم شما چه خبری دارید؟ من گوشی را گذاشتم و پابرهنه و سراسیمه به طرف در منزل دویدم. متوجه ناراحتی  چند نفر از پاسدارها که در منزل بودند شدم.  اما پاسدارها به ملاحظه من می گفتند معلوم نیست خبر راست باشد . من بی اختیار در خانه را باز کردم دیدم ماشین همسایه حاضر و روشن است.
 
بعد ها فهمیدم که این همسایه های مهربان که قبلا از خبر مطلع شده بودند ماشین خود را حاضر و حتی روشن کرده بودند که وقتی من مطلع شدم، معطلی نداشته باشم. خوشبختانه برادرم تهران بود. سوار شدیم و به بیمارستان راه اهن رفتیم. جمعیت زیادی در آن جا جمع شده بودند. وقتی من وارد سالن شدم سالن تقریبا پر بود. پاسدارهای محافظ ایشان را دیدم که با لباس های غرق خون به شدت نا آرامی می کردند. یکی بر سرش می زد. یکی دیگر گریه می کرد. یکی سرش را به دیوار می کوبید. من به پشت در سالنی رسیدم که اتاق عمل در آن جا قرار داشت. اجازه نمی دادند کسی وارد شود. به مجرد این که در سالن باز شد خود را داخل انداختم.
 
در این بین اقای دکتر منافی را دیدم. به من گفتند چیزی نیست الان عمل تمام می شود.
 
من مضطرب و منتظر خبر بودم. عده زیادی از روحانیون و نمایندگان مجلس و نزدیکان بودند. از دم در بیمارستان  صدای جمعیت می آمد که فریاد می زدند: "مرگ بر آمریکا و مرگ بر منافق" سر و صدای مردم مانع کار پزشکان بود. از طرفی می خواستند آقای خامنه ای را به بیمارستان قلب منتقل کنند. هلی کوپتر هم آورده بودند. ولی ازدحام جمعیت به حدی بود که هیچ گونه نقل و انتقالی امکان نداشت. بلاخره به این نتیجه رسیدند که با تظاهر به این که اقای خامنه ای را منتقل کرده اند، مردم را متفرق کنند.
 
لذا برانکاردی آوردند و شخصی روی آن خوابید. رویش را ملافه کشیدند و او را داخل هلی کوپتر گذاشتند و هلی کوپتر حرکت کرد. مردم شعار  مرگ بر آمریکا مرگ بر بنی صدر می دادند.  
 
بعد از پرواز هلی کوپتر، مردم هم تدریجا متفرق شدند. پزشکان جراح تلاش زیادی می کردند تا بلاخره عمل تمام شد. نمی دانم چه ساعتی بود ولی گویا نزدیک غروب بود. ایشان را به اتاق دیگری بردند. آن وقت به ما اجازه دادند که از پشت شیشه ایشان را ببینیم. حالشان خوب نبود. قدری بعد هلی کوپتری در بیمارستان به زمین نشست. ایشان را  به داخل هلی کوپتر بردند. چند نفر از پزشکان از جمله آقای دکتر منافی و آقای دکتر زرگر همراه با ایشان به بیمارستان قلب رفتند. من با برادرم با سرعت زیاد خود را به بیمارستان قلب رساندیم. در راه موتورسوارهای زیادی در حال سر دادن شعار   مرگ بر آمریکا مرگ بر منافق به سمت بیمارستان قلب می رفتند. وقتی به بیمارستان رسیدیم  ایشان را به آی سی یو برده بودند و  اجازه نمی دادند من جلو بروم.  یکی از آقایان نماینده مجلس اظهار داشت که: "حق ایشان است و بگذارید جلو بروند"
 
من جلو رفتم ایشان بیهوش بود. خونریزی خیلی شدید بود و حال ایشان به هیچ وجه خوب نبود. وقتی آمدم بیرون آقای هاشمی، آقای باهنر، حاج احمد آقا و شهید فیاض بخش و بعضی دیگر از دوستان ایشان را که چند نفرشان شب بعد از آن به شهادت رسیدند، جمع بودند. همه ناراحت بودند. دکترها تلاش می کردند که خونریزی بند بیاید. ولی ممکن نمی شد. دوباره ایشان را به اتاق عمل بردند. پس از پایان عمل یکی از دکترها به اتاقی که من در آن بودم آمد و گفت: " آقای خامنه ای بحمدالله حالشان خوب است"  
 
ترکش های بمبی را که از ریه شان بیرون آورده بودند، به من دادند. چند روزی در آی سی یو بودند و پس ار آن ایشان را به بخش دیگری انتقال دادند. در چند روز اول حال ایشان نامطلوب و نگران کننده بود. با این که در یکی از فواصلی که حالشان اندکی بهتر بود مصاحبه هم کردند، اما بارها وضع ایشان نگران کننده شد تا این که بحمدالله بعد از گذشت سه هفته خطر کمی مرتفع گشت. این بخش کمی از خاطرات آن روزهای من است همه آن نگرانی ها و اضطراب ها نه در یاد ماندنی و نه نوشتنی است.
 
سوال: بعد از ترور حجه الاسلام والمسلمین خامنه ای فرزندانتان چه عکس العملی نشان دادند؟
 
پاسخ: عکس العمل بچه ها دور از انتظار نبود. بچه های کوچک بعد از شنیدن خبر هراسان و وحشت زده با ناراحتی به سمت کوچه دویدند.  مصطفی در آن ساعت با بچه های مدرسه به جهاد سازندگی رفته بود وقتی آمد که من در بیمارستان بودم. به من گفت: "مامان مبادا گریه و جزع کنی خدا قهرش می آید این راهی است که خود ما انتخاب کرده ایم و ادامه راه از این مسایل زیاد دارد" در مجموع روحیه بچه ها خوب بود.
 
سوال: پس از ترور همسرتان قطعا خاطرات زیادی برایتان پیش آمده است اگر ممکن است از آن خاطرات برای ما بگویید.
 
پاسخ: یکی از خاطره ها این که آقای رجایی روز بعد از ترور به بیمارستان  آمدند و لباس مخصوص پوشیدند و داخل آی سی یو شدند. وقتی بیرون آمدند داخل اتاقی که من در آن جا بودم و قدری نشستند و محبت و دلجویی کردند و گفتند: "جریان ترور آقای خامنه ای و آقای هاشمی برای من خیلی سنگین بود و نمی توانم تحمل کنم"
 
ایشان نمی دانستند که شهادت جان گداز شهید بهشتی و 72 تن را در همان شب باید تحمل کنند.  خاطره دیگر این که پس از فاجعه هفتم تیر حاج احمد آقا آمدند بالای سر آقای خامنه ای و گفتند: "نظر شما در رابطه با کسی که به جای شما باید برود نماز چیست؟" نظر آقای خامنه ای آقای بهشتی بود.
 
حاج احمد آقا گفتند: "آقای بهشتی گفته اند وقت ندارند" گزینه بعدی آقای خامنه ای آقای هاشمی بود. آقای خامنه ای از من پرسیدند آقای بهشتی نیامدند؟ من گفتم چرا شما خواب بودید چند بار آمدند. آقای خامنه ای بسیار خوشحال شدند.
 
سوال: می دانیم که حادثه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیت الله بهشتی در وقتی اتفاق افتاد، که همسر شما در بیمارستان بودند، لطفا بفرمائید که ایشان چگونه از حادثه حزب اطلاع پیدا کردند و چه عکس العملی نشان دادند.
 
پاسخ: من در هنگام اطلاع ایشان در بیمارستان نبودم. همین اندازه می دانم بعد از گذشت 10 روز آقای هاشمی و حاج احمد آقا آهسته آهسته مطلب را به ایشان تفهیم کردند.
 
سوال: در رژیم گذشته حجت الاسلام والمسلمین خامنه ای مبارزات بسیاری داشته و بارها به زندان رفته و تبعید شده اند، لطفا خاطرات خود را از آن دوران بیان کنید.
 
پاسخ: خاطره ای دارم از آذر سال 56 که هرگز فراموش نمی کنم. این آخرین دفعه ای بود که ایشان دستگیر شدند. از ساعت 7 شب منزل ما را محاصره کرده بودند. آقای خامنه ای منزل نبودند، ساعت 12 به منزل آمدند. ساعت 3 بعد از نصفه شب مأمورین ساواکی ها اسلحه هایشان را از لای در به داخل آوردند و ایشان را تهدید کردند اما ایشان مقاومت کردند و در را بستند. من خواب بودم. از صدای شکستن شیشه های در و فریاد ساواکی ها که می گفتند: تسلیم، آتش می کنیم، بیدار شدم. دیدم مصطفی توی رختخوابش نشسته و با کمال وحشت زدگی می گوید: مامان بابام را کشتن. آن وقت من متوجه شدم قضیه چیست، از پشت شیشه در دیدم مأمورین دست های ایشان را دست بند زده اند و چند نفری دارند ایشان را کتک می زنند و ایشان هم در همان حال از خودشان دفاع می کردند.
 
من زود چادرم را سرم کردم. مأموری وارد هالی که ما خوابیده بودیم شد و اسلحه اش را روی سر من گرفت و اجازه نمی داد حرکت کنم. در همان حال برادرم که آن شب منزل ما بود از خواب پریده بود و دوید داخل هال و گفت چه خبر شده؟ من گفتم خبری نیست کارهای همیشگی  است. مأمور از حرف من عصبانی شده بود. میثم توی گهواره گریه می کرد. بعد از گذشت مدت زمانی به اتاق کتابخانه که ایشان و مأمورین آن جا بودند، رفتم. آن ها مشغول گشتن کتاب ها بودند، با چند مرتبه رفت و آمد یواشکی کاغذ و نوشته هایی را که ایشان خیلی روی آن ها زحمت کشیده بودند از اتاق بیرون آوردم. اذان صبح شد، ایشان خواستند نماز بخوانند، با مراقبت مأمورین وضو گرفتند و نماز خواندند. بعد آماده رفتن شدند . من بقیه بچه ها را که خواب بودند بیدار کردم و برای اینکه خیلی ناراحت نشوند، گفتم بابا می خواهد به مسافرت برود. ولی وقتی که بچه ها ساواکی ها را با آن اسلحه هایشان دیدند قضیه را فهمیدند. آقای خامنه ای خداحافظی کردند و با مأمورین رفتند. وقتی که هوا روشن تر شد دیدم که روی زمین خون ریخته نفهمیدم چی شده تا اینکه بعد از ظهر همان روز از ژاندارمری تلفن کردند که ایشان را می خواهند ببرند اگر مایلید ایشان را ببینید هر چه زود تر به آن جا بیایید. با بچه ها به همراه یکی از دوستان ایشان به ژاندارمری رفتیم. ایشان را ملاقات کردیم و آن جا من فهمیدم که بر اثر کتک مزدوران ساواک پای ایشان زخمی شده است.
 
روز بعد دوباره به همین ترتیب به ملاقات رفتیم و گفتند: من به سه سال تبعید در ایرانشهر محکوم شده ام. ایشان پس از این که مدتی از محکومیت خود را در ایرانشهر گذراندند به جیرفت کرمان منتقل شدند. که بعد از چندی به علت انقلاب امت اسلامی ایران به مشهد آمدند و مابقی محکومیت خود به خود منتفی شد.
 
سوال: رفتار ایشان در خانه با شما و بچه ها چگونه است و ایشان تا چه حد در تربیت فرزندان با شما همکاری دارند؟
 
پاسخ: رفتار ایشان در منزل بسیار خوب است با اینکه کارشان زیاد و مسئولیتشان سنگین است و اکثرا وقتی به منزل می آیند خسته و به شدت محتاج به استراحت هستند در عین حال به بچه ها روی خوش نشان می دهند و با آنان گرم می گیرند و تا جائی که وقتشان اجازه بدهد سعی می کنند به سئوالات آنان پاسخ بدهند و مشکلاتشان را حل کنند.
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1193
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 6 تير 1393

قد دعیتم الی ضیافت الله.. . این نوایی است که این روزها خیلی رسا به گوش هر مسلمانی می رسد. موسم میهمانی خدا و ماه مبارک رمضان فرا رسیده  و جان های مشتاق در تدارک توشه ای مناسب برای این میهمانی خدایی هستند.

به گزارش رجانیوز، حجت الاسلام پناهیان در بیانی ساده و زیبا مهمترین شروط ورود به میهمانی خدا را بر شمرده است. آنچه در ادامه می خوانید و می شنوید، جمع بندی این توصیه ها و شروط است که به صورت کلیپی صوتی و زیبا منظم شده است: 

نسبت بحث جهاد اکبر را با ماه مبارک رمضان خدمت شما عرض کنم،با یک کلمه از کلمات حضرت امام، به شما عرض می‌کنم که بله ماه رمضان، ماه جهاد با نفس است می‌فرماید همه دعوت شدید به ضیافت‌الله، همه مهمان خدا هستید و مهمانی به ترک است. یعنی ترک حالا یک چیزهایی، می‌شود مهمانی. مثل ترک خوردن و آشامیدن که می‌شود روزه مثلاً. بعد می‌فرماید اگر ذرّه‌ای هوای نفس در انسان باشد، این به مهمانی وارد نشده است. یا اگر وارد شده است، استفاده نکرده است. امام می‌فرماید در واقع شرط ورود به مهمانی، این است که ذرّه‌ای هوای نفس در وجود آدم نباشد. ذرّه‌ای هوای نفس نباشد.

 

دریافت با کیفیت پایین (4.7 مگا بایت)

 

در روایات دارد می‌فرماید مبارزه کردن با هوای نفس، سخت‌تر از این است که یک آدمی به تنهایی بخواهد یک شهری را فتح کند. از هر طرفی می‌زنندش، با هو کردن داغونش می‌کنند، چه برسد بخواهند بزنندش. می‌خواهد برود یک شهر را فتح کند یک نفره. بابا! یک شهر را باید یکی از آن‌طرف بفرستی، یکی را از این‌طرف بفرستی، نقشه بکشی، بعد بروی...، کار دارد.

این یک تنه می‌خواهد یک شهری را فتح کند، خیلی کار سختی است آن‌وقت ائمۀ معصومین می‌فرماید سخت‌تر است، مبارزه با هوای نفس، مبارزه...، جهاد با نفس سخت‌تر از یک همچین شرایطی است. که اصلاً یک همچین شرایطی را ما نمی‌توانیم تصوّر کنیم.

آن‌وقت حضرت امام می‌فرماید کسی ذرّه‌ای هوای نفس داشته باشد، وارد این مهمانی نشده. ما دوست نداریم این‌جوری بشود. بعد می‌فرماید تمام این مفاسدی که در عالم حاصل میشود، برای این است که در این ضیافت وارد نشدند یا اگر وارد شدند استفاده .

ببینید! حالا شما بگویید ماه رمضان ماه عبادت است یا ماه مبارزه با هوای نفس. اگر ماه عبادت است، ماه قرآن است، ماه روزه است، ماه نماز است، ماه مناجات است، چرا شما می‌فرمایید ذرّه‌ای کسی هوای نفس داشته باشد، وارد این ماه نشده. هوای نفس، چه ضربه‌ای می‌زند به عبادت؟ به حال خوش انسان؟ چی هست هوای نفس؟ این در تناسب ماه رمضان و جهاد با نفس.

محبّت اهل‌بیت را برای چی نیاز داریم، چرا اینقدر فرمودند محبّت اهل‌بیت لازم است؟

فدایتان بشوم! قرار ما روز قیامت. من حرف آخر را همین اول بزنم معطلت نکنم. آخر آخرش چی می‌خواهی بگویی؟ می‌خواهم بگویم هیچ عاملی مثل محبّت اهل‌بیت عصمت و طهارت، آدم را کمک نمی‌کند در اینکه آدم هوای نفسش را زیر پایش بگذارد. ابرقدرت‌ترین عامل این است، حالا برو بگرد؛ ترس از عذاب الهی، شوق به بهشت. حالا اگر پیدا کردی سلام ما را هم برسان. ایمان به خدا، قیامت، حساب و کتاب، خب ان‌شاءالله که موفق باشید، باشد ما که حرفی نداریم.

ولی فقط بهت بگویم، بچه‌ها آن لحظه‌ای که از جا کَنده می‌شدند از جان‌شان می‌گذشتند، آن لحظه‌ای بود که پای روضۀ حضرت زهرا تصمیم می‌گرفت پشت پیراهنش بنویسد، بنویسد می‌روم انتقام سیلی مادرم فاطمۀ زهرا را بگیرم، دیگر خالص می‌رفت بقیه‌اش را. یک روضه برایش خوانده بودند، حسابش را رسیده بودند.

آن لحظه‌هایی که داری خودت را تقویت می‌کنی در محبّت اهل‌بیت، آن لحظه‌های نورانی‌ای است که آماده می‌شوی برای اینکه یک لحظه شب عملیات دستت را بگیرند، شب عملیات مبارزه با هوای نفس هم شب عملیاتی است برای خودش. و آنهایی که جبهه را تجربه کردند، هیچ‌کسی مثل فاطمۀ زهرا(س) بچه‌ها را کمک نکرده، بگذارید شب اول جلسۀمان روز اول ماه رمضان، برویم درِ خانۀ حضرت زهرا(س).

اگر من خودم خیلی بیچاره نبودم، خیلی محتاج نبودم، شاید این‌جوری مستقیم درِ خانۀ حضرت نمی‌رفتم، ولی مهمانی شروع شده، ما هم لباس‌هایمان آلوده است. مادر باید بیاید لباس بچه‌هایش را عوض کند. دیگر وقتی مهمانی می‌شود مادر نمی‌ایستد بگوید بچه! تو لباست را کثیف کردی، مسئولیتش پای خودت است، برو.

مادر بیشتر از بچه نگران آبروی بچۀ خودش است. لباسش را عوض می‌کند، سر و صورت بچه‌اش را می‌شوید، کثیفی‌های بچه‌اش را می‌گیرد، بعد بچه‌اش را با لبخند تحویل مهمان می‌دهد می‌گوید ببینید چقدر بچۀ من زیباست.

در این عالم یک نفر هست می‌تواند امشب لباس قشنگ به ما بدهد آن هم فاطمۀ زهرا(س) است. یک نفر، آن دلسوزی‌ای که حضرت دارند. آن عاطفه‌ای که حضرت دارند. از آن صدای ضجّه‌ای که بین در و دیوار زد معلوم بود که چقدر این مادر دلسوخته است و هوای بچه‌هایش را دارد. یک نفر.

آن ضجّه‌ای که می‌کشد، آن فریادی که می‌کشد، می‌گفت طوری آمد، وقتی علی را داشتند می‌بردند طوری آمد ناله زد همۀ مردم مدینه شنیدند، یک خانمی دارد داد می‌زند. همه‌اش دلش برای شما بود. بله، علی‌بن ابیطالب امام زمانش است، ولی او همه را دارد می‌بیند. هم امام زمانش را طناب بستند دارند می‌کشند، این می‌کشدش، هم می‌دانید امام را که ببرند، چه بلایی بر سرِ بچه‌های فاطمۀ زهرا می‌آید.

بچه‌ها همۀ رنج‌های شما، هر رنجی که می‌کشیم، مال همان روزی است که در کوچۀ بنی‌هاشم علی را روی زمین می‌کشیدند و مادرمان ضجّه می‌زد، ناله می‌زد. همه‌اش مال آنجاست. کربلا هم آنجاست. خیمه‌ها هم آتش گرفت مال آنجاست. آن در آتش گرفت که خیمه‌ها آتش گرفتند.

ما آمدیم امشب یک مقدار بحث کردیم، ولی بگویید: مادر! ما نمی‌توانیم! ما نمی‌توانیم این راه‌ها را برویم. حالا از باب انجام تکلیف، از باب اینکه دست و پایمان را بزنیم، باشد چشم! سعی می‌کنیم یاد بگیریم، بفهمیم، توجّه کنیم، ولی کار ما با این کارها درست نمی‌شود ها!

از علّامۀ طباطبایی پرسیدند چی‌کار کنیم بالاخره؟ فرمود توسل توسل توسل؛ بروید درِ خانۀ اهل‌بیت. از اهل‌بیت بخواهید. من تبریک می‌گویم ماه رمضان را چون سی شب پشت سر هم شما می‌توانید بروید جلسۀ روضۀ اباعبدالله‌الحسین، روضۀ اهل‌بیت. یک‌جوری هم تنظیم بکنید قطع نشود، حالا هرجایی رفتید، ما روض...، ما بچۀ جلسۀ روضه هستیم. علّامۀ امینی، آن‌همه زحمت کشید کتاب نوشت، چی‌کار کرد چی‌کار کرد، پسرش خوابش را دیده بود، بابا! این نعمت هایی که داری مال چیه؟ مال کتاب‌هایت است؟ سخنرانی‌ات است؟ چیست؟

گفت همه‌اش مال زیارت اباعبدالله‌الحسین، کربلای اباعبدالله است. آخرش هم تو می‌بینی اصلاً هیچی را حساب نمی‌کنند پیش آن. و ما امشب می‌رویم در توسل، سرچشمه درِ خانۀ حضرت زهرا را می‌زنیم. یک کمی اگر طول کشید امشب درِ خانۀ حضرت زهرا را بزنی، اصلاً گله‌مند نشوید ها! این خانه اگر درِش دیر باز بشود، اشکالی ندارد. یک روزی درِ این خانه را زدند، مادر آمده پشت در، اینقدر اهل این خانه از آن خاطره خاطرۀ بدی دارند. طبیعی است دیر باز بکنند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1243
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 6 تير 1393

نشریه رمز عبور در جدیدترین شماره اش گزارش مبسوطی را درباره 4 عملیات ترور حضرت آیت الله خامنه ای در سال های آغازین دهه 60 منتشر کرد که با توجه بدیع بودن بسیاری از نکات این گزارش ، تقدیم خوانندگان محترم می شود.

نسخه الکترونیکی نشریه رمز عبور را می توانی در این ادرس  خریداری کنید. 

محمد محبوبی: علی‌رغم سوءقصدها و عملیات‌های مختلف تروریستی علیه رهبر معظم انقلاب در سال‌های دور و نزدیک، ایشان کماکان شجاعانه و بدون کوچک‌ترین عقب‌نشینی، از ارزش‌های اسلام و انقلاب پاسداری می‌کنند. چهار عملیات ترور در سه سال پیاپی در تاریخ ایران و جهان کم‌نظیر یا شاید بی‌سابقه است؛ عملیات‌هایی که از گروهک‌های داخلی نظیر رهروان فرقان و منافقین خلق تا دستگاه‌های اطلاعاتی خارجی مصمم بودند به ثمر بنشیند. لیکن تقدیر الهی به گونه دیگری رقم خورده بود. بهترین جواب در چرایی گذر سیاوش‌وار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از آتش ترورها و خطرات را می‌توان از زبان خودشان در اولین نماز جمعه بعد از حادثه ترور مسجد ابوذر و در روز 28 اسفندماه 60 شنید؛ آنجا که در پاسخ به سوال «چرا خدا من را برگرداند...» اظهار می‌دارند: «بیشتر از هشت ماه از آخرین دیدار ما با یکدیگر گذشته است. آن جمعه فراموش‌نشدنی که به دنبال خود روزهای فراموش‌نشدنی دیگری را به تارک ما داشت، تا امروز هشت ماه فاصله دارد. فردای همان روز بود که من تا سر حد مرگ رفتم و فضل خدا به برکت دعای شما مردم من را برگرداند و من از همان لحظه احساس کردم که خداوند از من توقع انجام تکلیف بزرگی را دارد و خودم را آماده کرده‌ام. آن روز البته حدس نمی‌زدم که این خدمت چیست. اما یقین داشتم که باید آماده برداشتن بارهای سنگینی برای او و برای این انقلاب در خدمت شما مردم باشم. یکشنبه آن روز کربلای خونین حزب جمهوری اتفاق افتاد، بهشتی ما رفت، ۷۲ تن از یاران بزرگ این انقلاب رفتند. اندکی بعد حادثه‌های تلخ و جان‌گداز یکی پس از دیگری پیش آمد، رئیس جمهور مومن و متعهد ما، نخست وزیر دانشمند و فاضل ما و بسیاری از زبدگان و برگزیدگان این ملت یکی پس از دیگری به دیدار خدا شتافتند. آنچه ما در این هشت ماه گذراندیم با حوادث یک قرن یک ملت برابری می‌کند.»

***
اولین عیدی!
 
معروف‌ترین و جدی‌ترین عملیات سوءقصد علیه آیت‌الله خامنه‌ای، مربوط به 6 تیرماه سال 60 و یک روز پیش از حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی می‌شود. این عملیات ترور -که منجر به مصدومیت دائمی و ازکارافتادگی یک دست آیت‌الله خامنه‌ای شد- را بازماندگان گروهک فرقان ترتیب دادند. پس از آن که گروهک تروریستی فرقان در سال 59 متلاشی شد، محمد متحدی از بازماندگان اصلی آن، گروهک «رهروان فرقان» را گرد هم آورد و در همان جهت‌گیری گروهک فرقان، عملیات ترور آیت‌الله خامنه‌ای در دستور کار قرار گرفت. مسجد ابوذر تهران محل سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بود که به عنوان محل انجام عملیات ترور هدف‌گذاری می‌شود و تروریست‌ها، طرح ترور را از طریق بمب‌گذاری در ضبط صوت پی می‌گیرند.
 
امیر‌مسعود تقی‌زاده که عامل اصلی این سوءقصد بود، در اعترافاتش درباره نحوه ترور آیت‌الله خامنه‌ای در ششم تیرماه 60 در مسجد ابوذر می‌گوید: «طرح استفاده از ضبط صوت برای عملیات از قبل توسط مهدی (محمد متحدی) مطرح شده بود، چون من برای یك خبرنگار ژاپنی كار می‌كردم، از طریق ترمه او و چند بار برای مصاحبه مطبوعاتی پیش بهشتی هم می‌رفتند و معمولا خبرنگارها ضبط صوت را روی میز می‌گذاردند... تا این كه مطلع شدیم (آیت‌الله) خامنه‌ای در محل یك برنامه پرسش و پاسخ دارد. من روز قبل برای شناسایی مسجد رفته و فردایش با ضبط به محل رفتم. قبلا مهدی آن را با چراغ امتحان می‌كرد و خوب عمل می‌كرد، ولی روز عمل صبحش كه من چند دفعه آزمایش كردم، متوجه شدم كه زیاد هم قابل اعتماد نیست و با كمی تكان از حالت معمولش بیرون می‌آید. به هر حال من ظهر به مسجد رفتم و دیدم كه یك نماز به امامت خود (آیت‌الله) خامنه‌ای خوانده‌اند و نماز بعدی را هم من شركت كردم و سپس وقتی وی برای سخنرانی به پشت میز بزرگی كه قرار داشت رفت، من بعد از یكی دو دقیقه ضبط را به كار انداخته و جلوی وی گذاشتم. البته چون میز بزرگ بود، او برای برداشتن كاغذ سوال‌ها به آن طرف و این طرف خم می‌شد، من امكان این كه به هدف بخورد را زیاد نداشتم و دیگر اینكه چون ترس داشتم، قبل از رسیدن نوار به آخر بمب عمل كند هرچه سریع‌تر به كناری رفته و و جوراب‌هایم را پوشیدم و سپس به توالت رفتم و از آنجا خارج شدم و از كوچه پشتی به میدان ابوذر كه فولكس را آنجا گذاشته بودم، رفتم و از محل دور شدم.»
 
درحالی که آیت‌الله خامنه‌ای در حین سخنرانی به طرف دیگر میز حرکت می‌کند، انفجار ضبط صوت صورت می‌گیرد و ایشان بی‌هوش روی زمین می‌افتند. یکی از محافظین حضرت آیت‌آلله خامنه‌ای روایت می‌کند: «هر طور بود راه را باز کردیم و خودم برگشتم پشت تریبون، ضبط صوت مثل یک دفتر ۴۰برگ از وسط باز شده بود. با ماژیک قرمز هم روی جداره داخلی‌‌اش نوشته بودند: ‌اولین عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی!»
 
با هر زحمتی که بود حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را به بیمارستان منتقل می‌کنند. وخامت حال ایشان مسئله‌ای بود که تمامی پزشکان حاضر در صحنه به آن اذعان می‌کنند. دکتر میلانی که از پزشکان معالج رهبر انقلاب بود روند مداوای آیت‌الله خامنه‌ای را بازگویی می‌کند: «جراحت خیلی سنگین بود، سمت راست بدن پر از ترکش و قطعات ضبط صوت بود، حتی یکی از ترکش‌ها زیر گلوی آقا جا خوش کرده بود. قسمتی از سینه ایشان کاملا سوخته بود. یکی دو تا از دنده‌ها هم شکسته بود. دست راست هم کاملا از کار افتاده بود و از شدت ضربه ورم کرده بود. استخوان‌های کتف و سینه کاملا دیده می‌شد. ۳۷ واحد خونی و فراورده‌های خونی به آقا زده بودند که خود این تعداد، واکنش‌های انعقادی را مختل می‌کرد... دو سه بار نبض آقا افتاد و چند بار مجبور شدیم پانسمان را باز کنیم و دوباره رگ‌ها را مسدود کنیم... خیلی عجیب بود، انگار هیچ چیز به اراده ما نبود...»
 
 
تقدیر الهی اما بهبودی معجزه‌آسای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را رقم زد و عملیات ترور محدود به ازکارافتادگی یک دست ایشان شد. با بهبودی آیت‌الله خامنه‌ای و برگشت خوردن اولین عیدی، امام خمینی(ره) پیامی خطاب به ایشان صادر کردند که در بخشی از این پیام آمده است: «اكنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما كه از سلاله رسول اكرم(ص) و خاندان حسين بن على(ع) هستيد و جرمى جز خدمت به اسلام و كشور اسلامى نداريد و سربازى فداكار در جبهه جنگ و معلمى آموزنده در محراب و خطيبى توانا در جمعه و جماعات و راهنمايى دلسوز در صحنه انقلاب مى‏باشيد، ميزان تفكر سياسى خود و طرفدارى از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اينان با سوءقصد به شما عواطف ميليون‌ها انسان متعهد را در سراسر كشور بلكه جهان جريحه‏دار نمودند... من به شما خامنه‏اى عزيز، تبريك مى‏گويم كه در جبهه‏هاى نبرد با لباس سربازى و در پشت جبهه با لباس روحانى به اين ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالى سلامت شما را براى ادامه خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم.»
آیت‌الله خامنه‌ای نیز در اولین مصاحبه در بیمارستان پس از ترور، جان‌باختگی و ارادت خود را نسبت به حضرت امام خمینی(ره) ابراز کرد و گفت: «من بدین‌ وسیله از همین‌ جا عرض سلام و ارادت بی‌پایان خودم را خدمت امام امت می‌کنم و به ایشان عرض می‌کنم که در مقابل حوادثی این‌چنین، ما هیچ انتظاری نداریم و توقعی نداریم که کمترین رنجشی به خاطر ایشان بنشیند. ما معتقدیم که «سر خمّ می سلامت، شکند اگر سبویی.»
 
پس از عملیات ششم تیر نیروهای دادستانی انقلاب توانستند ردپاهایی از گروهک رهروان فرقان را در مشهد بیابند و در شهریور 60 محمد متحدی و مسعود تقی‌زاده دستگیر شدند. مسعود تقی‌زاده در بازجویی‌ها اعترافات فراوانی را به تفصیل بیان کرد ولی محمد متحدی به جز چند خط سخنی نگفت و در دادگاه نیز حاضر به دفاع از خود نشد. دادگاه انقلاب تهران به ریاست آیت‌الله محمدی گیلانی پس از محاكمه این دو را به اعدام محكوم كرد و حكم اعدام در تاریخ هشتم بهمن 1360 در محل برگزاری نماز جمعه تبریز به اجرا درآمد. ترور آیت‌الله خامنه‌ای درست یک روز پیش از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی باعث شد تا ایشان در محل حادثه حضور نداشته باشند و این حادثه غم‌انگیز را نیز پشت سر بگذارند؛ حادثه‌ای که چند روز بعد از آن اطلاع یافتند و باعث شد علاوه بر سنگینی جسمانی عوارض سوءقصد، سنگینی روحانی فقدان هم‌رزمان را نیز متحمل شوند.
 
خط ترور زنجیره‌ای روسای جمهور
 
پس از انفجار دفتر نخست وزیری در 8 شهریور سال 60 و شهادت شهیدان رجایی و باهنر، انتخابات سوم ریاست جمهوری به فاصله دو ماه از انتخابات دوم برگزار شد و در مهرماه سال 60 سیدعلی خامنه‌ای با رای 95% به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد. انتخاب شدن آیت‌الله خامنه‌ای پس از شهید رجایی، سازمان جاهدین خلق را بر آن داشت تا ترور رئیس جمهور جدید را همچون رئیس جمهور پیشین در دستور کار خود قرار دهند؛ خصوصا آن که عملیات ترور گروهک رهروان فرقان در 6 تیر همان سال موفقیت‌آمیز نبود و آیت‌الله خامنه‌ای در حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی نیز حضور نداشت.
 
سازمان منافقین خلق برای ترور خیابانی آیت‌الله خامنه‌ای، بخش ویژه نظامی خود را به کار گرفت و کمتر از چند ماه برنامه به شهادت رساندن رئیس جمهور منتخب بعدی ریخته شد. مهران اصدقی که از فرماندهان رده‌بالای بخش ویژه بود، پس از دستگیری درباره این عملیات لب به اعتراف گشود. اصدقی در خصوص شناسایی مسیر تردد رئیس جمهور، این چنین توضیح می‌دهد: «در ترور ریاست جمهوری این طور که در شناسایی نوشته بود، شناسایی از طرف فردی که در مغازه‌ای در مسیر حرکت ایشان بود داده شده بود. چون او نوشته بود که روزهای (دقیقا یادم نیست) سه‌شنبه و پنج‌شنبه حتما می‌آید و مشخصات بنز را و پاسداران محافظ که در یک بنز راهنمایی مستقر بودند نوشته بود، ولی از نوشته شناسایی پیدا بود که از داخل خبر نداشت؛ چون می‌گقت داخل ماشین را به سختی می‌شود دید و شیشه‌ها خیلی مات است و تعداد سرنشینان بنز را نمی‌دانم. یک بار فقط که راه‌بندان شده بود، نزدیک ماشین شدم و وی را در داخل ماشین دیدم (منظورش رئیس جمهور بود.) در شناسایی حتی اسمی از ریاست جمهوری برده نشده بود و تا صبح قبل از عملیات سوژه را به ما نگفتند و صبح عملیات که هیچ کدام شب قبلش حق تردد نداشتیم، سوژه را به ما گفتند. همچنین وی در شناسایی ذکر کرده بود که اگر بشود در مسیر حرکت زیر پل فلزی جوی آب، بمب کار بگذاریم و از راه دور ترور را انجام دهیم و مسیری را که او برای انجام کار ذکر کرده بود خیابان ولیعصر بود یعنی نوشته بود که از این مسیر (ولیعصر) بیشتر می‌آید.»
 
مهران اصدقی که خود در این عملیات شرکت داشت، تروریست‌های این عملیات را معرفی می‌کند و جزئیات روز ترور را این‌چنین تشریح می‌کند: «در این عملیات، این افراد شرکت داشتیم: مسعود قربانی (فراری)، محمدجواد بیگی (معدوم)، رضا میرمحمدی (معدوم)، محمدحسین قدرتی (معدوم)، کمال (نامعلوم)، مصطفی (نامعلوم)، علی (نامعلوم)، مهران اصدقی (دستگیر)، مجید مقدم (معدوم)، مصطفی معدن‌پیشه (معدوم)، مجتبی (معدوم)، محمدرضا نادری (دستگیر)، امیر یا بهمن (معدوم). به ما گفته بودند رئیس جمهور با دو اسکورت می‌آید که ما در نیاوران مستقر شدیم، روبروی کلانتری و مدت 20 دقیقه در آنجا منتظر ماندیم که نیامدند و سپس منطقه را ترک کردیم و یک واحد برای انجام عملیات رفت که محمدرضا نادری، مصطفی معدن‌پیشه، مجتبی و مجید مقدم بودند و تکاوران میدان ونک را ترور کردند.»
 
پس از ناکام ماندن عملیات ترور، واحدهای سازمان در حال بازگشت دست به عملیات‌های تصادفی در سطح شهر می‌زدند تا به تعبیر خود «سرانگشتان نظام» را -که در واقع مردم حزب‌اللهی و بدنه اجتماعی حامی جمهوری اسلامی بود- از بین ببرند. گشت‌زنی یکی از واحدهای تیم ترور، به درگیری در میدان ونک انجامید و منافقین، چهار تکاور را به شهادت رساندند. اصدقی در اعترافات خود ادامه ماجرا را شرح می‌دهد: «در این عملیات که به شکل گشتی صورت می‌گرفت (...) از ژ-3، کلاش و بمب دستی استفاده شد که طی این عملیات چهار نفر از برادران تکاور به شهات رسیدند و چهار قبضه یوزی آنها نیز برداشته شد.»
 
لازم به ذکر است که تروریست‌های این عملیات همگی یا در تعقیب و گریزهای نهادهای قضایی، انتظامی و امنیتی به هلاکت رسیدند و یا پس از دستگیری با حکم دادگاه به اعدام محکوم شدند. مسعود قربانی نیز که تنها عنصر فراری عملیات ترور خیابانی آیت‌الله خامنه‌ای بود، بعدها به خارج از کشور گریخت و در عملیات فروغ جاویدان سازمان منافقین خلق، به عنوان معاون فرماندهی يک تيپ از ارتش آزادي‌بخش سازمان به کشور حمله کرد که طی عملیات مرصاد بدست رزمندگان اسلام به هلاکت رسید.
 
اجرای پلان بی
پس از آن که اولین اقدام برای ترور آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، رئیس جمهور کشور ناکام ماند و بخش ویژه سازمان منافقین شکست خورد، طرح عملیات ترور مجدد برنامه‌ریزی شد. مهران اصدقی که فرمانده این عملیات بود، در اعترافات خود طرح ترور رئیس جمهور برای مرتبه دوم را گونه توضیح می‌دهد: «دو روز قبل از عملیات ما را به یک خیاطی در خیابان ولیعصر فرستادند و در آنجا مانده بودیم و قرار شد رئیس جمهور را که در طرح قبلی نیامده بود از این طریق ترور کنیم: ما در این خیاطی که پایین‌تر از میدان تجریش بود مستقر بودیم و صامت را روشن کرده بودیم. به محض این که اداره راهنمایی و رانندگی 10-52 می‌داد و مسیر را اعلام می‌کرد برای ما مشخص می‌شد که سوژه می‌خواهد بیاید، چون قبل از آمدن سوژه اداره راهنمایی به عوامل خود در سر چهارراه‌ها می‌گوید که چراغ را سبز کنند و مسیر را باز نگه دارند و همین امر خود سبب شناسایی سوژه می‌شود... به هر حال قرار بود بعد از اعلام اداره راهنمایی و رانندگی ما به خیابان بیاییم و مستقر شویم و تا ساعت 7:30 صبر می‌کنیم، اگر از پشت صامت اعلام شد به خیابان می‌رویم و اگر اعلام نشد ساعت 7:30 به خیابان می‌رویم و ماشین‌گردی می‌کنیم و هر ضدگلوله‌ای با دو اسکورت آمد ترور می‌کنیم. ما تا 7:30 صبر کردیم که خبری نشد. سپس به خیابان آمدیم و اقدام به ماشین‌گردی کردیم...»
 
در واقع علامت مشخصه تردد حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در شناسایی منافقین، یک ماشین ضدگلوله به همراه دو اسکورت بود و طرح ماشین‌گردی به منظور افزایش احتمال برخورد به ماشین حامل رئیس جمهور بود. لیکن عجله منافقین منجر به حمله اشتباهی به حاج سیداحمد خمینی، فرزند مرحوم امام خمینی(ره) شد! اصدقی در شرح عملیات سوءقصد اشتباهی به حاج سیداحمد خمینی می‌گوید: «ما در سه واحد به خیابان رفتیم و در دو طرف خیابان مستقر شدیم. یک ماشین چروکی‌چیف یا بلیزر که کرم بود آمد و یک اسکورت و یک موتوری داشت. قرار بود ابتدا واحد ما که سه نفر بودیم شلیک کنیم. من دیدم یک اسکورت است، آن را رها کردم تا برود ولی جلوتر دیدم صدای تیراندازی آمد و متوجه شدم که واحدهای دیگر درگیر شده‌اند. من به همراه مصطفی معدن‌پیشه و قباد سوار شدیم و دور زدیم که ناگهان وسط خیابان دیدم بلیزر ایستاده. نگه داشتم و پیاده شدیم و شروع به تیراندازی به طرف آن کردیم و چند بمب به روی آن زدیم و بعد از یک دقیقه که تیراندازی می‌کردیم، متوجه شدیم فقط واحد ما در صحنه است و از دو واحد دیگر خبری نیست. سوار ماشین شدیم و در حالی که شعار می‌دادیم متواری شدیم. سلاح‌هایی که در این عملیات بکار برده بودیم ژ-3، یوزی، تیربار گرینف، نارنجک تفنگی، بمب دستی، نارنجک، سلاح‌های کمری [بود]. از شهید یا مجروح شدن کسی در این عملیات اطلاع ندارم. در این عملیات ماشین‌هایی که برده بودیم لو نرفته بود و برای این عملیات انرژی زیادی گذاشته بودیم که حتی به خاطر این عملیات، یک خیاطی را که خیلی محمل جاافتاده‌ای هم داشت سرخ کردند و این ماشین‌های لونرفته نیز سرخ شد.»
 
مهران اصدقی اتفاق جالبی که در حین فرار رخ داد را نیز بدین شکل تعریف می‌کند: «بعد از عملیات ترور حجت‌الاسلام حاج سیداحمد خمینی، واحد محمدجواد بیگی از طریق خیابان‌های فرعی خود را به میرداماد می‌رسانند. من نیز که راننده بودم با ماشین از خیابان ولیعصر وارد میرداماد می‌شوم. چون قیافه ما کمیته‌ای بود و لباس کمیته به تن داشتیم، محمدجواد بیگی دستپاچه شد و یک بمب دستی به اتومبیل ما زد که من با سرعت گاز دادم و بمب دستی پس از چند متر از عبور من منفجر شد. بعدا که گزارش را جمع‌بندی کرده بودند، آنها گفته بودند در فرعی‌های بین خیابان فرشته تا میرداماد با یک واحد گشتی درگیر می‌شوند و فانوس نیم کیلویی روی آن می‌زنند که عده‌ای از سرنشینان واحد گشتی به شهادت می‌رسند و موج انفجار به قدری قوی بوده که خود اینها گیج شده بودند و ما را نشناخته بودند و به طرف ما بمب دستی پرتاب کردند!»
 
عملیات ترور ناکام حاج سیداحمد خمینی، فرزند امام خمینی(ره) کاملا اتفاقی و بدون شناسایی قبلی صورت گرفته بود. در واقع هدف‌گذاری این عملیات برای ترور آیت‌الله خامنه‌ای بود که به سوءقصد به حاج سیداحمد خمینی انجامید. با شکست این طرح ترور و هشیار شدن بیشتر نهادهای امنیتی، طرح ترور حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، رئیس جمهور سوم جمهوری اسلامی ایران منتفی می‌شود و دستگاه آدم‌کشی سازمان در سال 60 به ترور سایر اهداف از مردم و مسئولین می‌پردازد.
 
عملیات بغداد
 
در بحبوحه ایام جنگ ایران و عراق و پس از دست‌یابی رزمندگان جبهه حق به پیروزی‌های بزرگ، رژیم بعث عراق درصدد ضربه زدن متقابل از داخل کشور برآمد. صدام حسین برای بار دیگر تهدید کرد که آخرین نماز جمعه سال 63 تهران را بمباران هوایی می‌کند؛ نماز جمعه‌ای که امام جمعه آن، آیت‌الله خامنه‌ای رئیس جمهور وقت بود. تهدید صدام در حالی بود که پیش‌تر نیز این قبیل تهدیدات مطرح شده بود. مشکل رژیم عراق اما پدافندهای ایران و ضدهوایی‌های مستقر در اطراف نماز جمعه تهران بود که اجازه نمی‌دادند جنگنده‌های عراقی ارتفاع پایینی داشته باشند. نتیجه امر عملیات تروریستی مشترک دستگاه اطلاعاتی عراق و نیروی هوایی این کشور بود. طرح عملیات به گونه‌ای بود که دستگاه اطلاعاتی عراق بمبی را در نماز جمعه منفجر کند و همزمان با پرواز هواپیماهای عراق در ارتفاع بالا این گونه القا شود که انفجار به وسیله جنگنده‌های عراقی صورت گرفته است. تلاش دستگاه اطلاعاتی عراق بر این بود که بمب‌گذاری تا آنجا که امکان دارد نزدیک به تریبون نماز جمعه باشد تا آیت‌الله خامنه‌ای نیز در نمایش حمله هوایی به شهادت برسد. لیکن با تاخیر نیم‌ساعته هواپیماهای عراقی و آتش پدافند ایران -که جنگنده‌ها را فراری داد- طرح ترور، با شکست روبرو شد.
 
مرحوم محمود مرتضایی‌فر که عموم مردم وی را به عنوان «وزیر شعار» می‌شناختند، در روایت خاطره انفجار نماز جمعه تهران و سوءقصد به آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید: «آخرین جمعه‌ سال 63 بود. روز پنج‌شنبه صدام اعلام کرده بود که فردا نماز جمعه‌ تهران را منفجر می‌کنیم و این بین مردم پیچیده بود. برخلاف معمول که جمعه‌ آخر سال به علت گرفتاری‌های روزهای پایانی سال کمی خلوت‌تر است، جمعیت موج می‌زد. مردم عاشق و انقلابی تهرانی بدون توجه به تهدیدات صدام، کودکان خردسال خود را نیز به همراه آورده بودند. این نماز جمعه نیز به مانند دیگر نمازهای جمعه با حضور پرشور و انقلابی مردم در ساعت مقرر با قرائت قرآن آغاز شد و مردم در صفوفی منظم نشسته بودند، با این تفاوت که به این مسئله علم داشتند که ممکن است شهید شوند. رهبر انقلاب اسلامی که خطیب نماز جمعه‌ تاریخی سال 63 بودند، در حال ایراد خطبه‌ها بودند که انفجار صورت گرفت. من یک لحظه به اشتباه فکر کردم که منافقان ایشان را هدف قرار داده‌اند که خوشبختانه این‌طور نبود. موج و حرارت انفجار به جایگاه هم رسید، ولی خوشبختانه به ایشان آسیبی نرسید. با وجود این که صدای انفجار بسیار بلند بود و بر تمام فضای دانشگاه اثر گذاشته بود اما ایشان مکان سخنرانی را ترک نکردند. ایشان در عین حال اصرار داشتند که به صحبت خود ادامه دهند. من هم می‌ترسیدم مبادا حادثه ادامه داشته باشد و ایشان هدف سوء‌قصد قرار گیرند. نمازگزاران با صلابت هرچه بیشتر و بدون هیچ وحشتی با مشت‌های گره‌کرده شعار «الله اکبر» را سر می‌دادند. از ایشان خواهش کردم اندکی به کنار جایگاه بیایند تا من مردم را به آرامش دعوت کنم؛ البته هدف دیگری هم داشتم. از قبل می‌دانستم که امام خمینی(ره) تمامی نمازهای جمعه تهران را به‌طور مستقیم از طریق رادیو گوش می‌کردند و اگر مشکلی هم بود تذکر می‌دادند. آن روز هم که این اتفاق افتاد، احساس کردم الان امام(ره) گمان می‌کنند که حتما برای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اتفاقی افتاده است. سریعا در جایگاه قرار گرفتم و سه بار این جمله را بیان کردم که: «لطفا توجه کنید! رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران، هم‌اکنون به خطبه‌های عالمانه‌ خود ادامه می‌دهند.» این سخن علاوه بر این‌که آرامش را به نمازگزاران برگرداند، در واقع به امام(ره) هم این پیام را رساندم که آقا سالم هستند. نکته‌ خیلی جالب در این خصوص این بود که چنین حادثه‌ای، حتی در صدای آقا هم تاثیری برجای نگذاشت و ایشان با صلابت همیشگی و با همان عظمت، ادامه‌ خطبه‌ها را ایراد کردند؛ به نحوی که ظاهرا هیچ اتفاقی نیفتاده است. مردم هم از جای خود تکان نخوردند و نماز جمعه برگزار شد. در این حادثه 14 نفر به شهادت رسیدند. بعدها خانواده‌شان گفتند برخی از آن‌ها صبح به بهشت زهرا رفته بودند و از مجروحین در بیمارستان عیادت کرده بودند و با غسل شهادت به نماز آمده بودند. حادثه‌ بمب‌گذاری در نمازجمعه‌ اسفندماه سال 63 یکی از فتنه‌های آمریکا بود که مردم ما را به وحشت بیندازد تا دست از حمایت خود از امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایران بردارند. اما می‌بینید که امروز با وجود گذشت سال‌ها از این حادثه‌ تلخ، هنوز استکبار جهانی به‌وسیله‌ دست‌نشانده‌های خود که منافقین هستند نتوانسته به هدف خود دست یابد.»
 
 
همچنین حاج فضل‌الله فرخ، از اعضای ستاد اقامه نماز جمعه تهران در این باره می‌گوید: «در آن زمان صدام هر هفته تهدید می‌كرد كه نماز جمعه تهران را می‌خواهد بمباران كند. هر وقت كه این اعلان می‌شد، نماز جمعه شلوغ‌تر می‌شد و حتی از شهرستان‌های امن هم به نماز جمعه تهران می‌آمدند. جالب این كه هر وقت كه از شهرستان‌های امن نمازگزار داشتیم بمباران نبود. عده‌ای كفن‌پوش در نماز جمعه می‌نشستند و شعار می‌دادند كه ما آماده‌ایم. آن هفته‌ای كه انفجار پیش آمد، از همان هفته‌هایی بود كه صدام گفته بود نماز جمعه را می‌زنیم كه ما هم البته منتظر بمباران بودیم، احتمال 80% و 90% هم می‌دادیم كه موشك بزند. چون او كه ترسی از این چیزها نداشت. بارها هم شده بود كه هواپیماهایش هم اطراف نماز جمعه می‌آمد و ضدهوایی روی پشت‌بام‌ها و در میدان فلسطین و اطراف میدان انقلاب از نماز جمعه مراقبت می‌كرد. روز حادثه، روزی بود که صدام خیلی جدی گفته بود که ما نماز جمعه را می‌زنیم. من پشت جایگاه نشسته بودم یک دفعه صدای یک انفجار مهیب آمد. بلند شدم بالا را نگاه کردم دیدم که چیزهایی از بالا پایین می‌ریزد. اول خوشحال شدم. حدس زدم که قطعات هواپیمای دشمن است که پایین می‌ریزد. ولی وقتی روی زمین آمد، دیدم قطعات بدن انسان است و بمب چنان به شدت این بدن‌ها را هوا برده بودکه به اطراف پخش می‌شد. اما بلافاصله فهمیدیم که این انفجار ناشی از بمب‌گذاری در محل نماز بوده است. ما همیشه جلوی درهای ورود و خروج بازرسی کامل داشتیم. هیچ چیز را نمی‌تواستند با خودشان حمل کنند؛ بنابراین بمب را به صورت جانماز به داخل آوردند چون فقط آوردن جانماز مجاز بود. البته سعی بمب‌گذار بر این بود که بمب را نزدیک جایگاه که عده‌ای از مسئولین یا خود امام جمعه بود بگذارد که همگی صدمه ببینید. اتفاقا امام جمعه آن هفته خود آیت‌الله خامنه‌ای بودند. ایشان غالبا از جبهه یکسره به نماز جمعه می‌آمدند. چون بمب‌گذار از بازرسی دوم نتوانسته بود عبور کند و فاصله‌اش با جایگاه زیاد بود بمب را در قسمت انتهایی زمین چمن گذاشته بود. جالب است که آن روز کسی فرار نکرد و امام چند بار در صحبت‌هایشان به این مسئله اشاره کردند که من زمانی که تلویزیون را نگاه کردم، دیدم که با وجود این که بمب منفجر شد ولی یک نفر نرفت و همه نشستند و امام جمعه با صلابت صحبت‌هایش را ادامه داد و آهنگ صدایش عوض نشد. مردم هم سر جایشان نشستند. فقط شعار دادند: «حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست.» ما پس از انفجار به افرادمان گفتیم همه سر جایتان باشید. هیچ کسی دخالت نکند. فقط یک عده خاصی شروع به جمع‌آوری شهدا و مجروحین کردند. مردم هم خطبه‌ها را گوش کردند و نماز را خواندند.»
 
در این عملیات تروریستی، 14 نمازگزار شهید و 88 نمازگزار مجروح شدند. آیت‌الله خامنه‌ای نیز پس از انفجار بمب، با صلابت و بدون هیچ گونه تزلزلی به خطبه‌ها ادامه دادند. عاملین انفجار که از طرف سیستم اطلاعاتی عراق اعزام شده بودند، آموزش‌های تخریب و انفجار را در این کشور دیده و پیش از این نیز مامور به انجام عملیات‌های تروریستی دیگری شده بودند. آیت‌الله ری‌شهری، وزیر اطلاعات وقت در خاطرات خود درباره دستگیری عاملین انفجار می‌گوید: «با عنایت الهی تقریبا یک ماه پس از حادثه غم‌انگیز، عاملان این جنایت به نام‌های مصطفی لطفی و خالد وزیری همراه مسعود قادری در تاریخ 1/2/64 در حالی که دو کپسول گاز و یک دیفرانسیل ماشین که در آنها مواد منفجره جاسازی شده بود و 34 عدد بمب مغناطیسی همراه داشتند و برای عملیات دیگری وارد ایران شده بودند، به گونه‌ای معجزه‌آسا دستگیر شدند. بازجویی از متهمان آغاز شد و در نتیجه معلوم شد که اوایل سال 1363 مصطفی لطفی و خالد وزیری با شخصی به نام سلیمان شیخه، یکی از عوامل سردارجاف و علی قاضی در ایران آشنا و پس از مدتی به ترکیه منتقل می‌شوند و با علی قاضی ملاقات می‌کنند و پس از اعلام همکاری به عراق می‌روند. در عراق پس از گذراندن دوره‌های آموزش تخریب و انفجار، تعدادی محموله انفجاری را تحویل گرفته به ایران برمی‌گردند تا پل استراتژیک قطور را منفجر کنند، اما به دلیل حفاظت شدید پل موفق نمی‌شوند، لذا یکی از پل‌های اطراف را منفجر می‌کنند و به عراق باز می‌گردند. در اقدام بعدی سرویس اطلاعاتی عراق آموزش‌های مخصوصی جهت انتقال یک موکت انفجاری به تهران و منفجر کردن آن در نماز جمعه به آنها می‌دهد. در ضمن دوربین عکس‌برداری مخصوصی برای عکس‌برداری از پالایشگاه تبریز جهت طراحی انفجار آنجا نیز در اختیار آنان قرار می‌گیرد. در تاریخ 23/12/1363 آنان به تهران می‌آیند و فردای آن روز همراه با موکت انفجاری داخل صفوف نمازگزاران می‌شوند و پس از پهن کردن موکت زیر پای نمازگزاران، خود محل نماز جمعه را ترک می‌کنند و با یک دستگاه کنترل از راه دور موکت را منفجر می‌کنند. هنگامی که صدای انفجار را از پشت بام منزل برادر مصطفی-که در نزدیکی دانشگاه تهران بوده است- می‌شنوند به داخل منزل رفته و مشغول رقص و پایکوبی می‌شوند و پس از آن به عراق باز می‌گردند و مبلغ هشتصدهزار تومان در مقابل این جنایت دستمزد دریافت می‌کنند. آنان بار دیگر برای انجام عملیات بمب‌گذاری اعزام شده بودند که پیش از هرگونه اقدام در تاریخ 1/2/1364 توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شدند و پس از سیر مراحل قانونی به مجازات رسیدند.»
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1504
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 6 تير 1393

«نفس زکیه» شخصی به نام محمد بن حسن است و به دلیل عبادت و زهد بسیار،‌ در روایات به او لقب «نفس زکیه» داده شده است. وی از اولاد امام حسین(ع) بوده و به عبارتی سید حسینی محسوب می‌شود.(1)

 
اما برخی به گمان اینکه نام حسن -که جزو اسم است- نام جد اوست، وی را سید حسنی می­‌نامند، در حالی که او با سید حسنی متفاوت است! زیرا سید حسنی کسی است که وقتی به اذن خدا فرمان ظهور به حضرت بقیةالله(عج) می­‌رسد، او به وسیله بعضی از خواص حضرت متوجه می­‌شود که حضرت می­‌خواهند ظهور کنند، لذا نزد حضرت آمده و از ایشان استفسار می­‌کند و آن حضرت ایشان را آگاه می­‌کند، سپس او قبل از امام خروج می­‌کند و به دست مردم کشته می­‌شود و سرش را به شام می‌فرستند(2) و همچنین با نفس زکیه‌‌ای که طبق روایات در پشت کوفه به همراه 70 نفر از یارانش شهید می­‌شود(3) متفاوت است، برخی از نویسندگان معاصر آن را به شهید حکیم و یارانش که در نجف (که در پشت کوفه قرار دارد) شهید شده­‌اند تطبیق داده‌اند.(4)
 
*قتل نفس زکیه از علایم حتمی
 
برای ظهور و قیام حضرت صاحب الامر(عج) پنج علامت حتمی وجود دارد: یعنی به طور حتم این پنج علامت در رابطه با حضرت اتفاق خواهد افتاد، یکی از علائم حتمی ظهور قتل نفس زکیه است.(5)
 
*وظیفه نفس زکیه
 
بنابر آنچه از روایات و اخبار به دست می­‌آید، وظیفه نفس زکیه پیام‌رسانی برای امام بوده است، همان طور که در روایت بیان شده است، حضرت ولی عصر(عج) وقتی ظهور می­‌کند و توسط صیحه دعوتشان علنی و جهانی می­‌شود به یارانشان می‌­فرمایند که مردم مکه مرا نمی­‌خواهند، در حالی که برای هدایت فرستاده شده­‌ام و شایسته است که شخصی همچون من این مطالب را برای ایشان بگوید تا برای آن‌ها حجت تمام شود، سپس یکی از یارانش را می­‌طلبد و به ایشان می­‌فرماید: برو نزد اهل مکه و به ایشان بگو ای اهل مکه! من فرستاده فلانی هستم و او به شما می­‌گوید: ما اهل بیت رحمت و معدن رسالت و خلافت هستیم و از ذریه محمد(ص) و سلاله پیامبرانیم، ما مظلوم واقع شده­‌ایم و مردم به ما ستم کرده­‌اند و ما را آواره ساخته­‌اند و از هنگام رحلت رسول خدا(ص) تا امروز حق ما غصب شده است. اکنون ما از شما چشم یاری داریم و از شما یاری می­‌طلبیم. پس ما را یاری کنید، وقتی او شروع به صحبت می­‌کند، مردم مکه بر او هجوم می­‌آورند و او را بین رکن و مقام به شکل خاصی سر می­‌برند.(6)
 
از زمان هبوط آدم تا آن زمان هیچ کس یک چنین بی­‌احترامی به خانه کعبه نکرده و در آن زمان است که برای اشرار نه عذرخواهی در آسمان می­‌ماند و نه یاوری بر روی زمین(7) و پانزده شب پس از این حادثه، واقعه قیام رخ می­‌دهد همانگونه که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: انسان محترمی از قریش را در روزی محترم و در شهری محترم به قتل می‌رسانند، قسم به پروردگاری که دانه را شکافت و بشر را آفرید بعد از این جریان از سلطنت ظالمان بیش از 15 روز باقی نمی­‌ماند.(8)
 
حضرت پس از سه ماه و هفده روز که از ظهور گذشته و به اندازه کافی اطلاع‌رسانی کرده و حجت را نیز بر مردم تمام کرده­‌اند، فعالیتشان را آغاز می­‌کنند.
 
همچنین نفس زکیه برادری داشته است که ایشان هم در مکه به شهادت می­‌رسد، همانگونه که از عمار یاسر منقول است: زمانی­ که نفس زکیه و برادرش به قتل می­‌رسند، به واسطه این ضایعه فرشته­‌ای مقرب ندا می­‌دهد که امیر و سرپرست شما مهدی است و وی کسی است که زمین را پر از حق و عدل می­‌کند.(9)
 
پی‌نوشت‌ها:
1- بحار، ج 52، ص 224
2-محمد بن ابراهیم نعمانى، الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، 1397 هجرى قمرى؛ ص181
3-رضوانی، علی‌اصغر، موعود شناسی، قم، انتشارات مسجد جمکران، 1384، چاپ اول، ص 523
4-کورانی، علی، عصر ظهور،  ترجمه: مهدی حقی، تهران، چاپ و نشر بین‌الملل، 1385، چاپ چهارم، ص 139
5-علامه مجلسى، ملامحمدباقر؛ بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 هجرى قمرى؛ ج 52؛ ص 220
6-بحارالأنوار، همان،  ج 52؛ ص307
7-طوسی ، محمد ابن الحسن، غیبت شیخ طوسی، ترجمه: مصطفی عزیزی، قم، انتشارات مسجد جمکران، 1386، چاپ اول، ص 779
8-بحارالأنوار، همان، ج 52؛ ص 234
الغیبه، همان؛ ص 258
9- الکورانی العاملی، الشیخ علی؛ معجم أحادیث الإمام المهدی(عج)، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، 1411، ج 1 ص 478
السید ابن طاووس، الملاحم والفتن، اصفهان، مؤسسه صاحب الأمر عجل الله فرجه، 1416 ه ق، چاپ اول، ص 132
صافی گلپایگانی ، لطف الله ، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، مکتبه المرجع الدینی آیةالله العظمی الصافی الگلپایگانی، 1428 ه ق، چاپ دوم، ج 3 ، ص 67
منبع:فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1746
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 6 تير 1393

یک منبع استان دیالی عراق گفت: تروریست های داعش چهار جوان عراقی را در ناحیه السعدیه (60 کیلومتری شمال شرق بعقوبه) به دلیل وجود ترانه و موسیقی در تلفن همراه شان، شلاق زدند.

جوانان مزبور که سن آنان 15 تا 18 سال بود هر کدام سی ضربه شلاق خوردند.

به گزارش پایگاه اینترنتی "السومریه نیوز"، تروریست های داعش با صدور بیانیه ای به اهالی منطقه السعدیه هشدار داده اند که در صورت تصویربرداری از آنها و یا مواضعشان، افراد خاطی را به اشد مجازات محکوم می کند.

همچنین تهدید خانواده های کرد در السعدیه و جلولاء در شمال شرق بعقوبه توسط تروریست های داعش، به آوارگی یکصد خانواده به سوی خانقین منجر شد که مکانی امن تر برای کردهاست.

این پایگاه خبری، هدف از این اقدام را تلاش تروریست ها برای ایجاد تغییر بافت جمعیتی در این دو منطقه دانست که طرفین بر سر آن با یکدیگر درگیرند.
 
منبع: العالم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1278
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 6 تير 1393

آیت الله محمدعلی جاودان در درس اخلاق خود گفت: بهشت عاقبت آنهاست که تقوا را مراعات کرده اند، مراقب چشم شان بوده اند، مراقب گوششان بوده اند، مراقب زبان شان بوده اند، هر غذایی را نخورده اند، هرجا غذا نخوردند. ببینید هر غذایی را نخوردند و هرجایی غذا نخوردند.

گزارش درس اخلاق آیت الله محمدعلی جاودان که در مورد ویژگیهای اخلاقی حضرت امام خمینی(ره) بیان شده است از نظر شما می گذرد.
 
مرحوم حاج آقا مصطفی از دنیا رفته بود. ظاهرا امام خبر نداشتند. خبر به نجف رسیده بود و بزرگان نجف مضطرب شده بودند که اگر ایشان خبردار شود چه می شود؟ ایشان به منزل تشریف آوردند و دیدند آقایان از بزرگان و غیر بزرگان گوش تا گوش نشسته اند. حالا مهمان اند دیگر. وارد شدند. خیلی عظیم است ها آقا. بعد اینها شروع کردند که کم کم مساله را بگویند و آهسته آهسته خبر را بگویند که ناگهانی نشود و خدایی نکرده ایشان سکته نکنند. پدر است دیگر. یک کمی مقدمات گفتند که کمی بوی این را بدهد. ایشان هم داشتند تمام حرف ها را گوش می دادند. بعد فرموند چطور شده؟ مگر مصطفی مرده؟ خب مرده که مرده. به همین سهلی. شما دارید مقدمات می چینید که خبر مرگ ایشان را بدهید. فرمودند می خواهید بگویید مصطفی مرده؟ خب مرده که مرده. فردا به تشییع آمد. مانند تمام تشییعهای دیگری که می رفتند، هفت قدم دنبال جنازه آمدند و به خانه رفتند. کتاب و درس را باز کردند و شروع کردند به درس خواندن. معنای این چیست؟ یک مرد از میان شماها بگوید معنای این چیست؟ این ضابطه دستش است. اختیار خودش دستش است.
 
وقتی یک حادثه بزرگ اتفاق می افتد، اختیار خودش را دارد. نه اینکه حادثه بزرگ نباشدها. نه اینکه نمی فهمندها. ولو حادثه بزرگ است، او را از سر جایش تکان نمی دهد. همانطور که نشسته بود، نشسته بود. دختر ایشان باردار بود. بعد او را به بیمارستان بردند. برایشان خطر وجود داشت. نجف بودند دیگر. وسایل نبود و نمی دانم چطور بود. در اینجا راحت عمل می کنند و بی خطر برطرف می شود. سابقا خیلی از خانم ها سر زایمان از دنیا می رفتند. یا بچه از بین می رفت یا مادر. خب آمدند به ایشان عرض کردند که زایمان ایشان خطرناک است. شما اجازه می فرمایید بچه را از بین ببرند که مادر سالم بماند؟ گفتند نه. او یک انسان است. یک موجود زنده است. چون فرزند پدر و مادر مسلمان است، وقتی متولد می شود مسلمان است. درست است؟ این مسلمان است و آن هم مسلمان است. نه می شود این را فدای آن کرد و نه می شود آن را فدای این کرد. چکار کنیم؟ باشد. همینطوری باشد. من همینطور مدام فکر کردم که خدایا چطور می شود؟ ما باشیم به آنی می گوییم وقتی خطر هست بچه را فدا کنید دیگر. نمی شود. شرعا نمی شود. الحمدلله هم بچه سالم ماند و هم مادر.
 
من از چه گذشتم؟ شرعا نمی شود فرزند را فدای مادر کرد یا مادر را فدای فرزند کرد. هیچ کدام نمی شود. چه کار کنیم؟ همینطور رها کنید ببینید خدا چه می خواهد. خدا آقای عسگراولادی را رحمت کند. گفت همان حدود و یا شاید هم شب پانزده خرداد بود. شماها نمی دانید آن زمان چگونه بود. نبودید. از اینجا که بیرون می رفتی تحت کنترل بودی. احساس می کردی پنج نفر دور تو هستند. فشار ساواک تا این حد بود. حالا ایشان داشتند به قم می رفتند تا بگویند چکار کنیم. ایشان به دوستانش مِـن جمله آقای عسگراولادی گفته بودند اگر طوری شد بازار را نبندیدها. بروید طبق معمول زندگی تان را بکنید. می دانستند که اینها طرح دارند که بازار را ببندند و مردم را به کوچه بکشند و آنها را به رگبار ببندند. می خواهند صدا را خفه کنند. همانطور هم شد دیگر. در پانزده خرداد کشور به مدت پانزده سال آرام شد. حالا آقای عسگراولادی شبانه به چه زحمتی خودشان را به ایشان رساندند. یک بار در تلویزیون این را تعریف می کردند. عالـَم شلوغ بود. اینها از اضطراب نمی دانستند چکار کنند. امام نشسته اند و کتاب جواهر را باز کرده اند و دارند درس فردایشان را مطالعه می کنند. خب مگر می شود؟
 
وقتی انسان مضطرب است، فقط اگر یک ذره مضطرب باشد، نمی تواند درس بخواند. آن دوست مان گرفتار بود. می گفت من این روزنامه را می گذارم و یک ساعت و نیم بعد حواسم جمع می شود و می بینم هنوز یک ستون از روزنامه را هم نخوانده ام. ایشان نشسته اند و خیلی آرام دارند درس شان را مطالعه می کنند. ایشان را همان شب گرفتند. یادم هست که پدرم تعریف می کردند نزدیک سحر آمدند در منزل و در زدند و آقای اشراقی آمدند دم در. گفتند برو با تو کاری نداریم. بگو او بیاید. پدرم می گفت عبایی که به دوششان انداخته بودند عبای منزل بود. یک عبایی بود که تمیز و پاک بود و با آن نماز می خواندند. بیست سال بود که از آن استفاده می کردند و ساییده شده بود. ایشان می خواستند بروند بیرون. خب عبای بیرون جداست. در تاریکی نشد دیگر. همان عبای کهنه و نیم دار را به دوش کرده بودند و رفته بودند دم در. گفتند من روح الله هستم. خب. آن بیچاره هایی که به دنبالشان آمده بودند ترسیده بودند. اما ایشان بعدها فرمود والله نترسیدم. والله نترسیدم. یعنی یک ذره هم نترسیدند. بابا عالم به هم ریخته. شما که آن وقت نبودید. بعد هم وسط راه وقت نماز شد. ایشان وضو داشت دیگر. بیداری سحرش را انجام داده بود و نماز شبش را خوانده بود و آمدند در زدند که ایشان را ببرند و سوار شد و رفت. به نظرم برای اینکه رد گم کنند ایشان را سوار یک فولکس واگن کرده بودند. ماشین های محافظ در جلو و عقب بودند اما ایشان را در یک فولکس واگن نشانده بودند که معلوم نشود. بعد وقت نماز شد. گفت آقا نگه دار من نماز بخوانم. گفتند نمی شود آقا باید برویم. وقتی نمی شود و شما سوار ماشین هستی و نمی توانی قبله را مراعات کنی و نمی توانی آرامش نماز را مراعات کنی، چون بدن باید در حین نماز استقرار داشته باشد دیگر؛ خب وقتی نمی شود چاره ای نیست دیگر. هریک از شرایط را که می توانی حفظ کنی، حفظ می کنی و هرکدام نمی توانی، نمی توانی دیگر. اضطرار است. بعد همانجا نماز خواندند. باز هم خونسرد.
 
گفتند بعد از اینکه ایشان آزاد شدند و به قم برگشتند مرحوم آیت الله اراکی به دیدن ایشان آمده بود. سلام علیکم و صبحکم الله. ایشان نسبت به آقای اراکی علاقه داشتند. احوال پرسی و مسائل معمولی انجام شد و ایشان فرمودند آقا آن تقریرات درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم چاپ شده. ایشان شاگرد حاج شیخ عبدالکریم بود و درس های ایشان را نوشته و حالا درس های ایشان را چاپ کرده اند و مثلا داشتند می گفتند که دو جلدش چاپ شده و دو جلدش در چاپخانه است و این حرف ها. بعد تمام شد. ایشان آن طرف اتاق نشسته اند و ایشان این طرف اتاق. بیست دقیقه نیم ساعت ساکت بودند. شما می توانید یک دقیقه ساکت بمانید؟ همین جا یک دقیقه جلسه را رها کنیم شلوغ می شود. به این اصطلاحا می گویند ضبط نفـْس. ایشان تا این حد ضبط نفس داشتند. یعنی تا این حد اختیار خودش دست خودش است. می شود اینگونه شود. خب برای شادی روح پر فتوح ایشان سه صلوات بفرستید.
 
می خواهیم یک ذره از بهشت بخوانیم. در آیه 35 سوره مبارکه رعد می فرماید: مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ مثال آن باغ هایی که به متقیان وعده داده شده است. قبلا برایتان عرض کرده ام جنت یعنی باغ هایی که زمین هایش پوشیده است. هیچ جا زمین خالی در آن باغ پیدا نمی کنید. هرچه هست از درخت و گل و گیاه پوشیده است. مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ زیر این درختان نهرهای جاری است. اینها مطابق میل ماست. أُكُلُهَا دَائِمٌ این یعنی چه؟ یعنی دائم می خورند؟ مگر مرغ و خروس است؟ طرح مرغ و خروس ها این است که دائم خوراک می خورند. وَظِلُّهَا سایه درختان آنجا همیشگی است. خوراکش از این مدل که مرغ و خروس می خورند نیست. تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوا این عاقبت آنهاست که تقوا را مراعات کرده اند. مراقب چشم شان بوده اند. مراقب گوششان بوده اند. مراقب زبان شان بوده اند. هر غذایی را نخورده اند. هرجا غذا نخوردند. ببینید هر غذایی را نخوردند و هرجایی غذا نخوردند. وَّعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ پایان کار کافران آتش است. این یک دانه. یک چیزی فرموده بودند که باید این را عرض کنم. در آیه فرمود: مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ مثال آن بهشتی که به متقیان وعده داده شده است. مثال است. داریم برای شما مثال می زنیم. این یک تفسیر مساله است. داریم برای شما مثال می زنیم. واقعیت بهشت را که نمی شود گفت. واقعیت بهشت را نمی شود گفت. شما نمی توانید بفهمید و ما نمی توانیم بگوییم. مثالش را برایتان می گوییم.
 
در آیه 15 سوره مبارکه محمد (صلي الله علیه و آله وسلم) می فرماید: مثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ مثال آن بهشتی که متقیان را به آن وعده داده ایم. آنجا یک چیزی فرمودند. فرمودند مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا باغ هایی است که زیر درختانش نهرها جاری است. اینجا دارند آن نهرها را توصیف می کنند. فِيهَا أَنْهَارٌ اینجا چهار نوع نهر را نام می برند. چهار نوعش را می گویند. مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاءٍ غَيْرِ آسِنٍ یک نهرهایی هست که در آنها آب جاری است. مانند نهرهای این جهان. اما این آب ها به گونه ایست که اگر کمی بماند رنگش عوض می شود و تیره می شود. یک کمی بیشتر بماند بو می گیرد. یک کمی بیشتر بماند، انتهایش لجن می گیرد. شما لجن ندیده بودید. سابقا که در خانه ها حوض داشتند، اگر یک کمی می ماند، ته آن لجن می بست. این آبی که آنجاست اصلا عوض نمی شود. همیشه به همان زلالی و شادابی اولیه است.
 
وَأَنْهَارٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ نهرهایی است که در آنها شیر جاریست و اصلا مزه این شیر عوض نمی شود. ترش نمی شود. شیر که می ماند ترش می شود. اما آن نمی شود. وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ یک نهرهایی است که از شراب است. لذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ آنها که از آن می نوشند به یک لذت می رسند. ما اینها را به لفظ های این عالمی می گوییم. چون لفظ آن عالمی که نداریم. آن عالم که لفظ ندارد. ما از لفظ های این عالمی به کار می بریم. ما همه آن را در حیطه فهم این جهانی می فهمیم. اما اینگونه نیست. اینگونه نیست. وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى یک نهرهایی است که از عسل مصفا است. هیچ مومی در آن نیست. وَلَهُمْ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ برای ایشان یعنی برای متقون از همه انواع میوه ها هست. وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ آمرزش الهی. این را دیگر باید حس کرد. آن آب خوردنی است. اما مغفرت که خوردنی نیست. انسان بخشش خدا را حس می کند. آن حس چقدر لذت بخش است؟ نمی دانیم.
 
در آیه 72 سوره مبارکه توبه می فرماید: وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ خدای تبارک و تعالی به مومنین و مومنات وعده کرده است. ببینید در جانب انسانیت و از حیث انسانیت بین زن و مرد فرقی نیست. اینهایی که اینجا گفته می شود همه ثمرات انسانیت است. در ثمرات انسانیت بین زن و مرد فرقی نیست. هردو انسان هستند. قوانین و احکام شان در اینجا فرق می کند اما اینها مربوط به بخش انسانیت نیست. در بخش انسانیت یکسان هستند. وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ هرکس مومن است. زن باشد یا مرد باشد فرقی نمی کند. چه وعده کردیم؟ جَنَّاتٍ جنات را چه معنا کردیم؟ باغ هایی که زمین هایش از سبزی و خرمی پوشیده شده است. تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ زیر درختانش نهرها جاری است.
 
خَالِدِينَ فِيهَا آنها در آن باغ ها ابدی هستند. عرض می کردیم که خب حوصله آدم سر می رود. همین جا اگر انسان به یک باغ برود و به او بگویند آقا برای همیشه اینجا بمان، به آنی برایش زندان می شود. دیگر هیچ گلی که در آنجا روییده برایش لذت بخش نیست. آنجا اینگونه نیست. تازه آنجا آدم به آزادی می رسد. اینجا آنهایی که آزاد هستند آزاد نیست. چون گرفتارند. به صدتا گیر. نمی تواند هرچه می خواهد بخورد. آدم هایی که آزاد هستند. ما که به مرحمت خدا مقدار زیادی آزاد نیستیم. آنهایی که آزاد هستند، نمی تواند هر چیزی بخورد، هرکاری می خواهد بکند و هر حرفی بزند. نمی تواند. هزارتا بند هست. نمی تواند. این دنیا برای آدم هزار تا بند دارد. آنجا آدم آزاد است. این از نعمت های بسیار بزرگ بهشت است. آدم آنجا به آزادی می رسد. این را چه کسی در خاطر دارد؟ بارها در قرآن مانند آیه 35 سوره مبارکه قاف دارد که لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا هرچه می خواهند. آقا اینجا هیچ کس هرچه بخواهد نیست. هیچ کس. هیچ کس. هیچ صاحب قدرت بزرگی. همه محدود هستند. حالا این محدودیت ها کم و زیاد دارد. یکی محدودیت مالی دارد. یکی محدودیت دیگر دارد. این جهان پر از محدودیت است. دست و بال آدم را بسته. آنجا هیچ دست و بالی بسته نیست. لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا هرچه بخواهند.
 
در ادامه آیه 35 سوره قاف می فرماید: وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ فقط ما هستیم که از مومن بیشتر داریم. فقط خدای تبارک و تعالی است که از مومن بیشتر دارد. فقط خدا. هرچه بخواهند. خب. فرمود: جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا در ابدیت و در آزادی مطلق. من لفظ آزادی مطلق را نمی گویم. می گوییم آدم آنجا به سلطنت می رسد. اینجا هیچ صاحب سلطنتی، سلطنت واقعی ندارد. زمان ناصرالدین شاه، در جریان تنباکو خانم ها ریختند کنار کاخ. شعار می دادند شاه باجی خانم. شاه شده بود شاه باجی خانم. هیچ کس سلطنت نمی کند. این صاحب سلطنت است. اما سلطنت نمی کند. ایشان درست سر روز پنجاه سالگی به حضرت عبدالعظیم رفته بود و میرزا رضای کرمانی او را با گلوله زد. طبیب گفته بود چون قلب این قوی بوده به قلبش خورده. اگر قلب عادی بود، گلوله به قلب نمی خورد و از کنار قلب عبور می کرد. چون قلب قوی بوده، گلوله به قلب خورده. اینجا پادشاه است و سلطنت ندارد. آنجا سلطنت دارد. این «هرچه بخواهد» خیلی مهم است ها. خب یک نعمت دیگر هم هست. وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً خانه های پاک و پاکیزه. مسکن پاک و پاکیزه. من نمی فهمم یعنی چه. ببینید شما در خانه خودت اگر توجه نکنی و دستت بی حساب به دیوار بخورد، درد می گیرد. آنجا اگر دست کسی به دیوار بخورد درد نمی گیرد. اینجا ممکن است من در پله های خانه خودمان لیز بخورم و پاهایم بشکند. آنجا کسی لیز نمی خورد و اگر هم لیز بخورد پایش نمی شکند. مثال عرض می کنم. هیچ چیز رنج آور وجود ندارد. هیچ چیز.
 
در آیه 14 سوره مبارکه آل عمران نعمتهای دنیایی را می شمارد: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ همینطور شمارده اند. نعمتهای این دنیا، فرزند است، زن است. مثلا ماشین ها. حالا امروز ماشین است و دیروز اسب بوده. طلا، نقره. همینطور می شمارند. ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ عاقبت خوب نزد خداست. آقا عاقبت خوب کسب کردنی است. ما مدام دعای عاقبت خوب می کنیم اما عاقبت خوب کسب کردنی است. اگر کسی به گناه عادت نکرده باشد، عاقبت به خیر می شود. اگر کسی به گناه عادت نکرده باشد. خب؟ در آیه 15 سوره مبارکه آل عمران می فرماید: قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَيْرٍ مِّن ذَلِكُمْ حالا بهتر از اینهایی که گفتیم را به شما خبر بدهیم؟ همان چیزهایی که شمردیم، بهتر از اینها را به شما خبر بدهیم؟
 
لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ برای آنهایی که در این دنیا تقوا را انتخاب کردند و از خودشان مراقبت کردند، باغ هایی است که زیر درختانش نهرها جاری است. خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ آنجا گفتند مساکن طیبه و اینجا می فرمایند ازواج مطهره. همسران پاک. بعد می فرماید: وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ در آیه 72 سوره مبارکه توبه هم همین را فرمود. بهتر از وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ که گفتیم جنات عدن یعنی جایی که دست نخورده است. ببینید این بهشت را شما خودت ساخته ای. این بهشت را با کارهای خوبت ساخته ای. اگر ده هزار درخت گل کاشتی، خب ده هزارتا درخت گل داری. اگر صدهزارتا، خب صدهزارتا داری. اگر هم دوتا، خب دوتا داری. خودت ساخته ای. بهشت خودت است. بهشت خودت است. آیا فرض دارد که کس دیگری داخلش شود؟ نه. اینجا در خانه آدم، ذره ذره خانه را من ساخته ام. مثلا از پدرم به ارث رسیده. ذره ذره ستون هایش را خودم ساخته ام. اصلا خودم بنا بوده ام و خودم ساخته ام. اما می شود خانه که تمام شد شما را بیرون کنند و یک شخص دیگری بیاید داخلش بنشیند. اما آنجا فرض ندارد. آن که من ساخته ام مال من است. معنای واقعی ملکیت آنجا وجود دارد. این ملک شماست. این مال شماست. فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ دست نخورده است.
 
به همین دلیل که من خودم این را ساخته ام. گلهایش را خودم کاشته ام. رسول خدا فرمود هر ذکری که شما می گویید، هر سبحان الله و الحمدالله که می گویید یک درخت در بهشت برایتان غرس می شود. روایاتش مشهور است. آن بنده خدا گفت که آقا معلوم می شود ما خیلی درخت داریم. فرمود اگر آتشی نفرستید که آن را بسوزاند. یک کسی یک حرفی می زند و دل مادرش می سوزد. پدر بدتر. دل پدر دیرتر می سوزد و اگر بسوزد سخت تر می شود. مثلا. وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ آنجا هم گفتند وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ رضای خدا هم هست. اینجا هم می فرمایند رضای خدا از همه آن نعمت هایی که شمردیم بالاتر است. تازه اینجا مگر چقدرش را شمردند؟ مگر قرآن چقدرش را گفته بود که ما بدانیم؟ چه مقدار؟ حالا اگر گفتیم، مگر چه مقدار توانستیم بفهمیم که آنجا چگونه است؟ ببینید چقدر برایتان تکرار کردم؟ عرض کردم یک دانه برگ از آن درخت های بهشتی را به این عالم بیاورند، این عالم باغ بهشت می شود. کویر لوت وجود نخواهد داشت. عالم به یک دانه برگش سبز و خرم می شود. ببینید اصلا از حیطه فهم ما بالاتر است. اگر یک قطره از آب دهان یک بهشتی در این پنج اقیانوس بزرگی که داریم که قدیم ها می گفتند هفت دریا، اگر بر این هفت دریای شور بریزد، همه آنها شیرین می شوند. وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ رضای خدا از همه این نعمت هایی که شمردیم بالاتر و بزرگ تر است. انسان باید آن را حس کند.
 
در مورد مغفرت هم عرض کردم که انسان باید آن را حس کند. یعنی به جانش حس کند. اینجا هم آن فرد بهشتی که به این نعمتها رسیده آن رضای خدا را احساس می کند. اگر آن را از او بگیری، چیزی نمی ماند. این رضایت برترین نعمتی است که شخص بهشتی احساس می کند. یک چیزی درمورد جهنمی ها هست که خیلی جای ترس دارد. واقعا جای ترس دارد که نکند خدایی نکرده ما هم گرفتار شویم. آدم بد به جهنم می رود. درست است؟ جهنم هم نتیجه کارهای خودش است. همانطور که آدم بهشت را خودش می سازد، جهنم را هم خودش می سازد. هر آتشی که در جهنم هست خودم به پا کرده ام. خب حالا می روم در آتشی که خودم درست کرده ام می سوزم و اوقاتم تلخ می شود. این خیلی بد است. از خدای تبارک و تعالی بغض در دل می گیرد. هرچه بغض می گیرد، آتشش سخت تر می شود. وقتی آتش سخت تر می شود، بغض بیشتری به دل می گیرد. تا ابد ادامه پیدا می کند. خدا پیش نیاورد. این را عرض کردم که آن سویش را عرض کنم. هرچه این بهشتی از خدا راضی تر می شود، بهشتش بزرگ تر می شود. تا چه زمانی؟ تا ابد. حالا می بینید که من این را به لذت یک غذای حرام می فروشم. بی نهایت را به یک غذا. به یک نگاه. در آیه 130 سوره مبارکه بقره می فرماید: وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ هرکس از راه و رسم ابراهیم روی می گرداند، سفیه است. سفیه کسی است که یک درجه کمتر از دیوانه است. اگر پول به دستش بدهی، پولش را حرام می کند. لذا معامله سفیه باطل است. اگر کسی به آن اندازه نرسیده که بین خیر و شر خودش فرق بگذارد، سفیه است. می فرمایند هرکس از راه رسمی که ابراهیم برای شما آورده روی بگرداند، سفیه است. ما می گوییم سبک عقل.
 
منبع:مهر
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1418
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 6 تير 1393

در روایات فرموده اند که جوان سخیّ گنهکار نزد خداوند محبوب تر از پیر عابد دست بسته و خسیس است؛ سخاوت خیلی صفت خوبی است؛ اهل سخاوت بودن یعنی هیچ وقت بذل و بخشش برایش سخت نیست.

حجت‌الاسلام محمدعلی جاودان از اساتید برجسته اخلاق هستند که در طی دوران زندگی و تحصیل حوزویشان از محضر اساتید برجسته‌ای از جمله آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیت‌الله خوانساری، آیت‌الله حق‌شناس و علامه عسکری بهره‌مند شده اند.


انسان، این حیوان ناطق همه چیز می‌تواند باشد


انسان حیوان ناطق است؛ حیوان یعنی موجود زنده؛ انسان جزو موجودات زنده است؛ البته تنها تفاوتش این است که این موجود زنده فکر می‌کند و می‌تواند فکر کند؛ آدم گاهی فکرش را در اقتصاد به کار می‌برد، اقتصاد دان می‌شود؛ در فیزیک به کار می‌برد، فیزیکدان می‌شود اما باز هم حیوان ناطق است.


گاهی فکرش را در نقشه کشیدن برای مردم به کار می‌برد که چطور سر مردم کلاه بگذارد؛ تو که به این خوبی فکر می‌کنی، چرا در این کلک و حُقه به کار بردی؟ فکرت را در گرگی به کار می‌بری؛ یک وقت آدم فکرش را در شهوت، پول، ریاست و... به کار می‌برد؛ این حیوان ناطق با صفت گرگی است؛ دیگری حیوان ناطق با صفت خوکی است و... این حیوان ناطق همه چیز می‌تواند باشد.


زنده بودن یک فضیلت است


زنده بودن یک فضیلت است؛ آدمی که زنده است قطعا با سنگ فرق می‌کند؛ آدمی که فکر می‌کند با حیوانات فرق می‌کند؛ گرگ مثل ساختمانش عمل می‌کند؛ انسان فکر می‌کند و بمبی می‌سازد که شاید بتواند ده میلیون آدم را نابود کند؛ پس حیوان ناطق گرگ، خوک و... است؛ این چیزها زحمت دارد ها؛ ما همینطور بی هدف زندگی می‌کنیم.


مردم کوچه و بازار ممکن است نماز نخوانند، ما نماز بخوانیم؛ چند درصد مردم ایران ممکن است روزه نگیرند و ما بگیریم؛ این مقدار زحمت کافی است؟ می‌گوییم کافی نیست؛ این حداقل ممکن است؛ دیگر از این پایین‌ترش انسان از انسانیت بیرون می رود.


اگر آدم چیز بیشتری می‌خواهد باید بیشتر کار کند؛ آن شعوری که برای ما مقدر است، صدهزار برابر این شعوری است که الان داریم؛ این برای همه مقدر است و آدم اگر کار بکند، می‌تواند به آن درجه از شعور برسد؛ در مرحله اول انسان به حیوان ناطقی که خصال فرشتگی را دارد تبدیل می‌شود.


مثلا به هیچ مناسبتی احساس حسادت نمی‌کنم؛ اگر رفیقم برنده شد و من خوشحال شدم، این یک قدم به سوی انسانیت است؛ این می‌شود حیوان ناطقی که فرشته است؛ اگر اینگونه نباشد انسان می‌شود حیوان ناطقی که گرگ است؛ حیوان ناطقی که آدم خجالت می‌کشد بگوید چیست.


برای اینکه آن خصال فرشتگی در انسان ایجاد شود، زحمت دارد


برای اینکه آن خصال فرشتگی در انسان ایجاد شود، زحمت دارد؛ علاوه بر این زندگی عادی، به زحمت های بالاتری نیاز دارد؛ آدم باید مقداری خواب و خوراکش را کم کند؛ ممکن است که مقداری خواب و خوراکش لطمه می‌خورد، اما بهره‌اش خیلی است؛ آدم وقتی به انسانیت برسد، در عالم گوهر یکدانه می‌شود.


دوستمان می‌گفت عیبی پیدا کرده بودم که خودم هم از آن خجالت می‌کشیدم؛ رفتم خدمت حضرت عبدالعظیم علیه السلام و ضریح را گرفتم و مشکلم برطرف شد؛ از آن وقتی که این بزرگوار اینجا دفن شده چند صدهزار مورد از این مشکلات را حل کرده است؟ گوهر یکدانه اصلا لفظ کوچکی است؛ اگر آدم به تن زحمت بدهد چیزی ورای گوهر یکدانه می شود.


فرض بفرمایید من الآن بخیل یا حسود هستم و از این عیب‌ها دارم؛ من که بخیل و حسودم اگر همت کنم حل می‌شود؟ بله اگر همت کنی، حل می‌شود؛ حالا مثال بخل را می‌زنیم؛ مثلا می‌خواهم دو ریال به یک فقیر بدهم، جانم به لبم می‌رسد؛ خب مرتبه ی اول جانت به لبت می‌رسد، مرتبه ی دوم، سوم و چهارم سهل‌تر می‌شود.


راه حل رفع عیوب آدمی ذره ‌ذره کار کردن است


قوم و خویشی داشتیم که می‌گفت اولین خمسش یک ریال یا 5 ریال بود؛ آخرین مرتبه هم مثلا ده میلیون تومان خمس داده بودند؛ راه حل رفع عیوب آدمی ذره ‌ذره کار کردن است؛ من اولین مرتبه که می‌خواهم جان بدهم، خب جان دادن سخت است و نمی‌شود و راهی که نهایتش جان دادن است را نمی روم، اما اگر شروع کنیم، سرانجام انسان می‌تواند برسد به جایی که بتواند جان بدهد.


در روایات فرموده اند که جوان سخیّ گنهکار نزد خداوند محبوبتر از پیر عابد دست بسته و خسیس است؛ سخاوت خیلی صفت خوبی است؛ یک چیز خوب باید خوب باشد؛ اهل سخاوت بودن یعنی هیچ وقت بذل و بخشش برایش سخت نیست.


اگر آدم، بدی را تکرار کند، آن بدی برایش صفت می‌شود


از آنطرف هم اگر آدم، بدی را تکرار کند، آن بدی برایش صفت می‌شود؛ مثلا وقتی یک نفر زیاد دروغ می‌گوید دروغگو می شود؛ تکرار گناه و بدی تبدیل به صفت می‌شود؛ بزرگان فرمودند که اگر می‌توانید برای صفات بدتان، در این دنیا کاری کنید؛ عالم دنیا، عالم گذر است؛ زمان است و می‌گذرد و خود انسان هم در حال تغییر و تحول است.


آدمی که در حال تغییر و تحول است، می‌تواند به خوبی تغییر کند؛ هرچقدر هم که بد باشد، می‌تواند تغییر کند اما اگر برای آنطرف بماند، سخت می‌شود؛ در برزخ دوره‌ای برای اصلاح مومن است؛ اگر اینجا اصلاح شود که بارک‌الله دارد وگرنه در برزخ اصلاح می‌شود؛ در برزخ اگر بدی حل شد، حل شد وگرنه آدم به عالم آخرت منتقل می‌شود و باید جایی که او را می‌سوزانند برود تا معالجه‌اش کنند.


ولی کسانی از اهل جهنم که با آتش معالجه شوند، آنها را داخل یک نهری می‌اندازند تا پاک شوند و سوختگی‌ها برطرف شود و اینها را به بهشت می‌برند و آنجا می‌گویند اینها همانهایی هستند که سابقه دارند؛ این عالم عالم تغییر و تحول است و امکان تحول سریعتر است.


یک درجه از بدی وقتی است که ماهیت انسان عوض شد و گرگ شد


من چشمم را نمی‌توانم کنترل کنم، خب با این مبارزه کن؛ اگر مبارزه کنی خیلی وقت نخواهد گذشت که شما پیروز شوید؛ اولین بار من به سختی و زحمت به چیزی می‌پردازم، خیلی هم به من سخت گذشت و مدام دارم به آن فکر می‌کنم؛ اگر خوبی‌ات یادت برود ممکن است قبول شود.


اگر محاسبه کنی که مثلا من ده بار کربلا رفتم؛ وقتی محاسبه کردی، ممکن است بگویند بارک الله؛ یک بار که گفتی و عمل مخفی را آشکار کردی، ثواب 70 برابری را به یک برابری کاهش دادی؛ بار دوم بگویی آن یک برابر هم از بین می‌رود و بار سوم بگویی، ریاکار محسوب می‌شوی؛ می‌گویند یک درجه از بدی وقتی است که ماهیت انسان عوض شد و گرگ شد.


اگر انسان صفت بدی داشته باشد و در دنیا با آن جنگیده باشد، فرق می کند با فردی که فکر این حرفها نیست؛ من ده جور بدی دارم اقلـّاً غصه‌اش را بخورم و سعی کنم با بدی خودم یک بار مخالفت کنم؛ این خوب است و فرق می‌کند با اینکه من اصلا خبر از بدی‌ام ندارم و آنها را بدی نمی‌دانم.


آدم باید یک ذره فکر خودش باشد؛ لحظاتی را برای خودش وقت داشته باشد؛ اگر آدم کمی خودش را وزن کند، ممکن است به کمی از عیوب خودش برسد و آگاه شود؛ آدم اگر از عیوبش آگاه باشد، اینقدر تبختر و تکبر نمی‌کند و به خدا چیزی نمی‌فروشد و اقلا شکسته حال است.

 

منبع:دانشجو

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1242
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 4 تير 1393

به نقل از تسنیم، در پیام آیت الله نوری همدانی خطاب به ملت عراق اظهار شده است: تهاجم گروه داعش و بالاخره هر گروهی که با مسلمانان مخالف است تهاجم و حمله به اسلام است و بر مسلمانان واجب است با تمام قوا و امکانات از اسلام دفاع کنند.

در ادامه این پیام آمده است: اطاعت و پیروی مردم غیور و متعهد عراق از مراجع و علمای محترم شایسته تقدیر و تحسین است. «جزاهم الله خیرا».

در این پیام تاکید شده است: بالاخره مطمئن باشید که پیروزی مسلمانان بر قدرت‌های استکباری و ایادی آنها و دنیای صهیونیستی قطعی است.«ان تنصرو‌الله ینصرکم و یثبت اقدامکم»

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1143
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 4 تير 1393

آیت الله ضیاءآبادی - مسجد علی بن الحسین علیه السلام

متأسفانه ما تفقّه نداریم. نماز می خوانیم، ما که نمی دانیم یعنی چه؟ اما نمی دانیم با چه کسی حرف می زنیم؟ چه می خواهیم؟ نماز که بهترین عبادات ماست، هر روز می خوانیم، در نماز بهترین دعا چیست؟

شب گذشته، آخرین جلسه درس تفسیر قرآن آیت الله ضیاءآبادی در ماه شعبان المعظم برگزار شد.

در این مراسم که با نماز جماعت مغرب و عشاء به امامت ایشان آغاز شد، آیت الله ضیاآبادی نیز در سخنرانی خود نکاتی را درباره ماه مبارک رمضان ذکر کردند.

ضمنا به اطلاع همه‌ي عزيزان می رساند جلسات سخنراني حضرت آيت الله ضياءآبادی در ایّام ماه مبارک رمضان برگزار نمی شود و انشاءالله جلسه آینده در روز دوشنبه مورخ  13- 05 - 1393 بعد از نماز مغرب و  عشاء می باشد.

در ادامه گزیده ای سخنرانی آیت الله ضیاءآبادی را بخوانید:

* در آستانه فرا رسیدن ماه مبارک رمضان هستیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در هفته آخر ماه شعبان در مجمع عمومی مسلمین از مهاجرین و انصار، خطابه ای القاء فرمود که به نقل مرحوم سید ابن طاووس رضی الله عنه در کتاب اقبال به سند خودش نقل کرده است از ابوالحسن الرضا علیه السلام که ایشان هم از آباء گرامشان تا حضرت امیر علیه السلام نقل کرده اند.

* حضرت علی علیه السلام فرمودند که: « إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ» روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ما را مخاطب خودش قرار داد و فرمود که: « ایُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ » برای اینکه توجه بدهند مردم را به عظمت ماه رمضان و خودشان را آماده کنند برای استقبال از این مهمان عزیز، فرمود که: مردم، به طور قطع و مسلم رو به شما آورده است، ماه خدا، در اول کلام دارد که إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ، إنه برای تأکید است، از کلمه قد هم تاکید است، تاکید دنبال تاکید، ماه خدا روی به شما آورده، قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ، ماه خدا، همه ماه ها ماه خداست، اما از آن جهت که خدا می خواهد، یک شرف و عظمتی برای این ماه نشان بدهد، در زبان خودش و زبان پیغمبر اکرم، شهرالله می شود، یعنی ماه خداست، یعنی خیلی با عظمتو شرف است، اما این ماه امتیازی دارد که سایر ماه ها ندارد.

* این ماه ماهی است که خدا شما را دعوت کرده، مهمانی خدا، میزبان خداست، سفره ای پهن کرده است، این که رب العالمین سفره پهن می کند برای بندگانش خیلی عظمت می دهد به بندگانش، شما را دعوت کرده سر سفره خودش.

* اینقدر این ماه محترم است که نفس که می کشید،  تسبیح حساب می شود، اگر مومن باشید، نفس که می کشید تسبیح است، می خوابید اما خواب شما تسبیح است، در ماه رمضان خواب شما تسبیح است، نفس شما تسبیح است، دعای شما مستجاب است، یک آیه از قرآن در این ماه تلاوت کنید، به اندازه ختم تمام قرآن است، ثواب ختم یک قرآن در یک آیه داده می شود، به هر حال شرائطی دارد، در عبادت تفقّه لازم است. امیرالمومنین فرمودند: « لا خَيرَ في عِبادَةٍ ليسَ فيها تَفقُّهٌ و لا خَيرَ في عِلمٍ ليسَ فيهِ تَفكُّرٌ ، و لا خَيرَ في قِراءةٍ ليسَ فيها تَدَبُّرٌ » ان عبادتی که تفقه ندارد، ارزش ندارد، آن تلاوت قرآنی که تدبر درش نیست، ارزش ندارد، عبادت بی تفقه بی ارزش است. تفقه این است که آدم بفهمد که این عبادت معنایش چیست، با چه می خواهد حرف بزند، چه می خواهد گیرد، بفهمد و بشناسد این عبادت چه معنایی دارد، و چه نتیجه ای دارد.

* متأسفانه ما تفقّه نداریم. نماز می خوانیم، ما که نمی دانیم یعنی چه؟ اما نمی دانیم با چه کسی حرف می زنیم؟ چه می خواهیم؟ نماز که بهترین عبادات ماست، هر روز می خوانیم، در نماز بهترین دعا چیست؟، چون در همه اذکار، بهترین نماز است، در نماز هم بهترین دعا چیست؟ « إهدنا صراط المستقیم » چون بقیه مقدمات است، از بسم الله که شروع می شود، مقدمات است و مقارنات است و وسطش این آیه است، یعنی بدانید که هدف از نماز این است، در نماز شما از خدا چه می خواهید؟ «إهدنا صراط المستقیم » خدایا می خواهم که ما را به صراط مستقیم راهنمایی کنی.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1256
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 4 تير 1393
یازدهمین«شب شاعر» با حضور شعرای آیینی برگزار شد

مجاهدی: اگر آبرویی دارم از عنایت اهل بیت است/ انسانی: شعر مذهبی باید با اعتقاد شاعر همراه باشد/ قزوه: مداحان حرف کسی را گوش نمی کنند!

مراسم پاسداشت استاد محمدعلی مجاهدی(پروانه) با حضور بسیاری از چهره‌های سرشناس ادبیات و شعر آیینی در حوزه هنری برگزار شد.

یازدهمین «شب شاعر»، پاسداشت استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، با حضور بسیاری از چهره‌های سرشناس ادبیات و شعر آیینی روز گذشته در تالار سوره حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد.

 

 * قرایی: هدف از برگزاری شب شاعر تقویت شعر انقلاب است

حسین قرایی دبیر مراسم شب شاعر در یازدهمین برنامه از این مراسم گفت: ده شب شاعر برای رضا اسماعیلی، مصطفی محدثی خراسانی، یوسفعلی میرشکاک، قادر طهماسبی، محمدحسین جعفریان، حبیب چایچیان، محمدکاظم کاظمی، حسین اسرافیلی و ... برگزار شده و ان‌شاالله با وفاق گروه‌های مختلف ادبی و هنری برای برگزاری این برنامه ادامه پیدا کند و هدف از برگزاری شب شاعر تقویت شعر انقلاب است. جایگاه ادبی استاد پروانه بر همگان آشکار است. استاد مجاهدی سال‌هاست که در قم به تقویت جناح مومن فرهنگی مشغول است. وی در عرصه شعر و شعور سرآمد است و نباید یادمان برود که مجاهدت مجاهدی‌ها فرهنگ ما را ساخته است.

* مجاهدی: اگر آبرویی دارم از عنایت اهل بیت (ع) است

استاد محمدعلی مجاهدی پروانه در این مراسم ضمن تقدیر از برگزارکنندگان این مراسم گفت: اگر آبرویی دارم از سوی اهل بیت (ع) عنایت شده و عهد نموده‌ام که در مسیر خاندان وحی این آبرو را خرج کنم و این تنها عهد من با حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است. مومن کسی است که از ژرفای دل به ولایت حضرت امیرالمومنین (ع) اعتقاد داشته باشد.

 

وی افزود: شاعر آیینی باید توجه داشته باشد که از شاعر آیینی در این عرصه خسته‌دلی می‌خرند و در این راه باید خاکی بود. اگر نشکنید و خاکساری نکنید شکسته خواهید شد. برای خودتان خلوتی در یک جای ثابتی داشته باشید. یک خلوت ثابت و پیوسته و با این نگاه که حضرت صاحب الزمان (عج) به ما توجه می‌کند، شاید در چند روز ابتدایی این خلوت به سکوت بگذرد اما کم‌کم جوانه زده و رشد می‌نماید. خداوند فیاض علی‌الدوام است و این فیض می‌بارد ولی ما چتر بدست خود را کنار می‌کشیم. تا ارتباط معنوی با ذوات مقدس معصومین برقرار نشود شاکله وجودی انسان شکل نمی‌گیرد. وسوسه‌های شیطانی دور اندیشه ولایی انسان می‌چرخد تا انسان را از مسیر حقیقت دور کند. تا آنجا که در یاد دارم بی وضو دست به قلم نبردم، زیرا این نعمت را امانت الهی می‌دانستم و سعی می‌کردم که حداقل طهارت ظاهر را حفظ کنم.

پروانه یادآور شد: شعرا خالقیت دارند، زیرا شعر می‌آفرینند و ما به عنوان شاعر در یکی از صفات الهی در حال کسب تجربه هستیم پس در خلق اثرمان کاری کنیم که مظهر خلقت خدا باشد. شاعر آیینی باید قدر و منزلت خود را بداند و به ائمه اعتقاد راسخ داشته باشد. شعرای جوان تا از منیت‌ها دست نکشند این مشکلات برطرف نخواهد شد. حضرت حجت‌بن‌الحسن (عج) را حداقل در نهان خانه دل حاضر ببینیم و در خلوت با ایشان انس بگیریم.

 * امیرزاده: شعر ساحتی وسیع‌تر از دنیا صفر و یک امروز

همایون امیرزاده مشاور سید عباس صالحی، پیام وی را برای حضار قرائت نمود: شعر آنگاه شعر می‌شود که بتواند وجه نامکشوف عالم  دست یابد و رازهای نهفته‌ای که نمی‌توان در روزمرگی‌ها به آن رسید را بگشاید. شعر، عالمی است کمی مرتفع‌تر از اینجایی که ما زندگی می‌کنیم. شعر، ساحتی است کمی وسیع‌تر از دنیای صفر و یک این روزهای ما، خانه شعر کمی آنسوتر از روستای فطرت ماست.

وی ادامه داد: چیستی شعر را ادیبان فن به گونه‌‌های مختلفی بیان کرده‌اند، اما شعر، گونه‌ای از وحی است که بر شاعران، یعنی پیامبران واژه‌ها نازل می‌شود. رحمت خداوند موجب شده است که لطافت‌های وحی و شمیم دلنواز رشحات ملکوت، در نسیم شعر به دل شاعران نازل شود. اما نکته مهم‌تر این است که آیا هر شعری گونه‌ای از وحی است؟ یقیناً خیر؛ شعری عطر وحی را ساطع می‌کند که یقیناً متصل به آیینه جمال و جلال خداوند باشد. به عبارت، اینگونه است که تعیّن جلالت و جمالت خداوند در شعر ظهور کرده است و اگر بخواهد این گونه باشد هیچگاه امکان ندارد مفاهیم پیش‌پا افتاده بر شعر نازل شود. قطعاً آنچه در مقام شعر وحیانی نازل می‌شود چیزی متصل به ذات احدیت است.

امیرزاده افزود: در دنیای ما نزدیک‌ترین مخلوقات به جمال و جلال الهی ذوات مقدس معصومین علهیم السلام هستند هر کس بخواهد به آن مقام نائل گردد ناگزیر است سر بر دیوار همسایه عرش مکنون خداوند بگذارد یعنی اگر شعری بخواهد به مقام وحیانی برسد باید خود را به ملکوت گرامت ذوات مقدس معصومین علیهم السلام برساند. با این اوصاف سراغ شعر وحیانی جز در ساحت اهل بیت علیهم السلام نباید برویم و این خیال خامی است که فکر کنیم هرآنچه شعر است می‌تواند وحیانی باشد. هر آنچه تا امروز شاعران سروده‌اند و ما با خواندن آن سبک بال خود را در عرش الهی می‌بینیم، همه و همه عنایات اهل بیت علیهما السلام است و لاغیر. شاید بتوان این گونه گفت که از قرن چهارم تا امروز هر بیتی که ماندگار شده است، پهلویی به محبت کوثری زده است. استاد محمدعلی مجاهدی بیش از 50 سال از عمر ادبی خویش را در این فضا تنفس کرده است و چه خوش است هم‌نفس با جبرییل امین و خاکساری خاندان نورانی وحی که بقیت‌اله‌اند در زمین. از این استاد فرهیخته همین انتظار می‌‌رفت که تاکنون بسیاری از شاعران و نویسندگان ادبیات آیین شاگردی او را کرده‌اند و امیدواریم پس از این همه، چون گذشته آثار نابی به خصوص در حوزه پژوهش شعر آیینی و ولایی خلق گردد. 

* سنگری: تجلیل از مجاهدی فرصت کشف عوالم جدید است

محمدرضا سنگری شاعر و پژوهشگر در یازدهمین شب شاعر گفت: تکریم و تجلیل از بزرگانی چون مجاهدی فرصتی برای پیمودن راه و کشف عوالم جدید است. برخی در مسیر شاعری، مسیر هرز می‌روند و انسان تا خود را نشناسد که به تعبیر حضرت امیر نشناختن انسان بزرگترین جهل است، راه به جایی نخواهد برد.

وی افزود: برخی به اشتباه شاعر شده و برخی نیز شاعری برگزیده‌ شده‌اند. در یاد دارم که در دوران کودکی در یک فرصتی به همراه پدرم به محضر علامه حائری مازندرانی سمنانی رسیدیم، که بزرگانی چون استاد حکیمی، علامه جعفری و... در محضر ایشان رفت و آمد داشتند. قابل توجه است که نیما یوشیج در حضور این عالم بزرگ درس خارج خوانده بود و اذعان داشت تنها روحانی که شعر نو را فهمیده بود ایشان بوده است. روزی شخصی در حضور این عالم بزرگ برخاسته و قصیده‌ای از سروده‌های ایشان که در مدح امام عصر (عج) بود، را قرائت نمود و ایشان بلند بلند می‌گریستند و با خود می‌گفتند آیا این شعر را من سروده‌ام و این همان نکته‌ای است که مدنظر من است که برخی اوقات شعرا خودشان در سروده‌هایشان دخالتی ندارند و این همان شعر موید است.

 

وی افزود: ای کاش شاعرانی همچون استاد مجاهدی در کنار و یا پشت اشعارشان به علت خلق و تکوین اشعارشان اشاره می‌نمودند. تمام اشعار استاد مجاهدی در یک افق بالا و بلند قرار دارد و وجود ایشان یک وجود تأیید شده است.

سنگری یادآور شد: استاد مجاهدی در برخی زمینه‌ها از اولین‌ها هستند شعر آیینی ابداع شده استاد مجاهدی است و ایشان اولین نفر در این عرصه است. استاد مجاهدی به حجت آثار پژوهشی تألیف شده‌شان به شدت عاقل است و درنگ‌دار و اندیشه‌مند هستند. بسیاری از شعرا هستند که قلم تحلیل ندارند اما استاد مجاهدی دارای این ویژگی است. ایشان علاوه بر اینکه عاقل بودند عاشق نیز هستند.

این پژوهشگر یادآور شد:‌ ویژگی معلمی و شاگردپروری استاد مجاهدی وجه بارز شخصیت ایشان است. پاسداری از حریم و حرمت اهل بیت رسول خدا (ص) که در سخن نورانی امام حسین (ع)‌ در عاشورا مورد اشاره قرار گرفته است در رفتار استاد پروانه دیده می‌شود. ایشان در پاسداری از شعر عاشورا با شجاعت و بدون واهمه در میدان ایستاده است.

 

* حاج علی انسانی: مجاهدی از جوانی با مذهب و شعر مذهبی آشنا بود

حاج علی انسانی شاعر و مداح اهل بیت گفت: دوره‌ای بود که شعر مذهبی زیاد مورد توجه قرار نمی‌گرفت و خارج از ادبیات تلقی می‌شد. مجاهدی از همان ابتدا و در جوانی با مذهب و شعر مذهبی آشنا بوده است مقام بالای شعر محتشم کاشانی از آنجا است که شعر را از درگاه سلاطین رهاند و جریان شعر مذهبی را ایجاد کرد. شعر مذهبی باید با اعتقاد شاعر همراه باشد و به سادگی شعر مذهبی ایجاد نمی‌شود اگر خط قرمزها در هیئت رعایت نمی‌شود باید از یک مسیر مشخص مانند رسانه این کژی و انحراف تذکر داده تا مسیر اصلاح شود.

 * اسفندقه: تواضع پروانه مثال‌زدنی است

مرتضی امیری اسفندقه در ادامه این نشست گفت: استاد مجاهدی به بهترین نحو آموزش داوری و قضاوت اشعار می‌دهد. افتخار شاگردی استاد پروانه را دارم و ایشان دارای یک تواضع مثال‌زدنی هستند، در شب شعری استاد شعر ضعیف برای استاد خوانده می‌شد، ولی وی اصلاح می‌کرد و اعتراض نمی‌کرد.

 

وی افزود: با ایشان در یک جلسه‌ای بودیم که همسر استاد مجاهدی وارد شدند و بنده شاهد بودم که ایشان تمام قد و با ادب پیش پای همسرشان ایستادند و من با خودم گفتم اگر کسی می‌خواهد شاعر آیینی باشد باید مانند پروانه شود.

* مومنی: مجاهدی برای شاعران الهام بخش بوده‌اند

محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری گفت: خدا را سپاسگزاریم که مجلسی برای استاد مجاهدی برگزار شده است. شمع وجود مجاهدی همیشه برای شاعران الهام بخش بوده است. شخصیت‌های بزرگی چون مجاهدی پاسدار و معلم صادق این مسیر بوده‌اند.

وی افزود:  هر جا میدان عمل صالح بوده، استاد مجاهدی حضور داشته و میدان‌داری کرده است. ایشان همیشه با کجی‌ها و انحرافات مبارزه کرده است و شاهدی بر این مدعا نیز دارم. سال‌ها پیش شخصی ادعاهایی در عرفان داشت و عده‌ای را دور خود جمع کرده بود و دستگاهی راه انداخته بود. در خاطرم هست که در آن برهه استاد مجاهدی به بهانه شرح دیوان حافظ و مثنوی مولوی ماهی دوبار به تهران می‌آمد و از عرفان اسلامی و شیعی می گفتند و جوانان را از این خطر نجات دادند.

* ده بزرگی: مجاهدی هرچه دارد از آستان‌بوسی حضرت فاطمه (س) است

حاج احد ده‌بزرگی از پیرغلامان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) گفت: استاد مجاهدی این افتخار را دارد که سرسپرده آستان حضرت صدیقه (س) است و هرچه دارد از آستان‌بوسی این بانوی آسمانی است. جناب مجاهدی ویژگی‌های بسیاری دارد و سرسپردگی خاندان عصمت از ویژگی‌های وی است. این بزرگ‌مرد در دو حوزه دل‌پسند و عقل‌پسند قدم زده است. یکی حوزه شعر و دیگری حوزه پژوهش است.

 

وی افزود:  جوانان باید بدانند که اگر امروز به دست‌بوسی استاد مجاهدی رسیده‌ایم به خاطر مطالعات و پژوهش‌های او است. فعالیت‌های شعری و دلی ایشان نیز در خور توجه است و از دیگر اقدامات ایشان معلمی است. بنده از 50 سال پیش افتخار دارم که محضر ایشان را درک کرده‌ام و در آن زمان ما انگشت شمار شاعر آیینی و مذهبی داشتیم و اگر امروز شاهد بروز شاعران عاشورایی هستیم نتیجه تلاش استاد مجاهدی است. در گذشته اگر شاعری در دفتر اشعارش شعر عاشورایی دیده می‌شد او را عقب‌افتاده خطاب می کردند ولی از ثمره انقلاب و نفس قدسی امام خمینی (ره)، اگر امروز کسی در دفتر اشعارش شعر عاشورایی نداشته باشد مورد توجه قرار نمی‌گیرد. معرفی مجاهدی یعنی معرفی فرهنگ زهرایی، فرهنگی علوی، فرهنگ عاشورایی و فرهنگ مهدوی (عج(

* قزوه: بزرگداشت آتی باید برای شعرای فارسی‌زبان تاجیک باشد

علیرضا قزوه که به گفته مجری برنامه به تازگی از تاجیکستان بازگشته بود گفت: بی‌تاثیر نیست که جلسات بعدی این برنامه برای شعرای فارسی زبان تاجیکی باشد. بی دلیل نیست که به مجاهدی لقب پدر شعر آیینی داده‌اند. غیرت ایشان بر تحریفات شعر آیینی نشان از پدری ایشان است.

وی افزود: امروز با گروهی از مداحان خوب و بد، مداحان با سواد و مداحان بی‌سواد روبرو هستیم. مداحان با سواد گروهی هستند که پاسخگوی کسی نیستند. مداحان امروز حرف کسی را گوش نمی کنند و کسانی که باید خودشان پامنبری باشند خودشان را به روی منابر کشیده‌اند و این در حالی است که باید از شعرایی چون مجاهدی حرف گوش کنند.

 

قزوه ادامه داد: اصل پیام شعر عاشورا باید بر محور شعور باشد و در این عرصه استاد مجاهدی پیش قدم بوده است. شاعران بزرگ بر مدار اخلاق حرکت کرده‌اند. ما در فضای شعر، شعر آیینی داریم و این فضاهای جدید چون شعر هیئت که شعر آیینی ضعیف است نیاز به پاسخ دارد و استاد مجاهدی شخصیتی است که باید پاسخ این افراد را بدهد. در ادبیات اگر به جایی رسیده‌ایم به برکت دو شاخه یکی ادبیات آیینی و دیگری ادبیات دفاع مقدس است.

در این مراسم یوسفعلی میرشکاک، حاج علی انسانی، ولی‌الله کلامی، احمد علوی و ... به شعرخوانی پرداختند.

در پایان این مراسم از همسر استاد مجاهدی از سوی سازمان هنری رسانه‌ای اوج و مجمع شاعران اهل بیت (ع) تقدیر به عمل آمد. همچنین سازمان هنری رسانه‌ای اوج ،حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، مجمع شاعران اهل بیت (ع)، معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم، مؤسسه فرهنگی و هنری شهرستان ادب و انجمن ادبی فرات از مقام ادبی و شعری استاد محمدعلی مجاهدی‌ (پروانه) تقدیر به عمل آوردند.

 

 

منبع: فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1242
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 4 تير 1393

جلسه شرح اصول کافی توسط حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد رضا زائری در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار شد.

نکاتی از سخنان حجت الاسلام زائری را بخوانید:

* فتنه گران داعش که الان در موصل خانه به خانه دنبال دختران و زنانی می گردند که برای جهاد نکاح ببرند، اگر زورشان می رسید در تهران این کار را می کردند. چیزی که جامعه ما را حفظ می کند اتفاقا همبستگی و پیوستگی و قدرت اجتماعی است که حول محور ولی فقیه در دوران غیبت شکل می گیرد.

* از امام صادق صلوات الله علیه از زید شحان نقل شده که می گوید من خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم که ما یک کسی داریم اسمش کلیب است، هیچ چیزی از طرف شما نمی آید، به نام شما اهل بیت هیچ چیزی مطرح نمی شود، مگر اینکه این آقا تا اسم شما می آید و می گویند چنین چیزی را امام صادق علیه السلام فرمودند، دست هایش را بالا می آورد و می گوید من تسلیم هستم، بعضی از این بنده های خدا اینطورند، ادعا ندارند، سر و صدا ندارند، داد و بیداد ندارند، مشهور نیستند، اما بین خودشان و خدا یک مقامی دارند که صد سال دیگر امثال من ممکن است به آن نرسند.

 

در راه چنان رو که سلامت نکنند   *   با خلق چنان زی که قیامت نکنند

در مسجد اگر رَوی چنان رو که تو را   *   در پیش نخوانند و امامت نکنند

 

* پسر علامه امینی خواب ایشان را دید، ایشان فرمودند که هر چه هست زیارت سیدالشهدا علیه السلام است، آن موقع راه عراق بسته بود، ایشان در خواب به پدرشان گفته بودند: الان چه کنیم که نمی شود رفت، ایشان فرموده بودند مجلس امام حسین را برو، به روضه های امام حسین برو، بعد فرمودند: مجالس خلوت.

* ماه مبارک رمضان دارد می رسد، این نکته ای که عرض می کنم نکته مهمی است، دینداری مردم چقدر برای ما مهم است، به عنوان حاکمیت جامعه، به عنوان مسئولین، هر کسی در هر سمتی فرقی نمی کند، این عرض من اصلا خطاب مشخص و معین ندارد، در سطوح مختلف، دستگاه ها و سازمان ها و نهاد های مختلف، چطور هر دستگاهی مسئول است برای آب و برق و ترافیک و غیره برای همه چی باید فکر کنند، برای دینداری مردم ما چقدر فکر می کنیم؟ همین ماه مبارک رمضان، این که مردم روزه بگیرند چه قدر مهم است؟ « الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ » آنهایی که امکان و فرصتی در مسائل پیدا می کنند، آنهایی که کار دستشان می افتد وظیفه شان این است که اقامه صلاة کنند، اقامه صلاة برپا داشتن است، به تعبیر حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله، می فرمودند: خدا نفرموده نماز می خوانند، نماز قرائت ندارد، اقامه است، چرا؟ چون الصلاة عمود الدین، نماز ستون است، ستون خواندن ندارد، برپا داشتن می خواهد، خواندن نمی خواهد و در بسیاری از روایات ما تعابیری داریم که الصلاة ولایت و محبت امیر المومنین علیه السلام است.

 

* پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمودند: محبت علی بن ابیطالب علیه السلام را به دخترانتان بدهید، تا حیا و عفافشان درست شود. می خواهیم مشکل حجاب حل شود، سخنرانی لازم نیست، محبت علی بن ابیطالب می خواهد و فرصتش ماه مبارک رمضان است. از آن طرف فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: اگر می خواهید بچه های شما عفت و حیا داشته باشند، اگر می خواهید دخترانتان و زنانتان حیا و عفت داشته باشند، مال حرام نباید بخورند. اقامه ولایت علی بن ابیطالب یعنی درست کردن مشکلات اقتصادی جامعه، بر طرف کردن آسیب های مال حرام، جلوگیری از ربا و رشوه.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1152
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 2 تير 1393

 در ادامه طرح برخی مسائل در خصوص مسئله وضو، به چندین سوال  جدید در این باب می پردازیم:

 سؤال: گفته شده هنگام شستن دست‌ها هنگام وضو لابلای انگشتان نیز باید شسته شود، حال اگر كسی به علت ندانستن مسأله دست‌ها را از آرنج تا نوك انگشتان شست ولی لابلای انگشتان را نشست آیا وضوی او اشكال دارد؟ نماز خوانده شده با آن چه حكمی دارد؟

 جواب: اگر می‌داند كه آب وضو به لابلای انگشتان هم می‌رسیده است اگرچه دست به آنها نمی‌مالیده، وضو صحیح است، والا وضو باطل و قضای نمازهایی كه با وضوی باطل خوانده شده واجب است. .(ر.ک استفتائات جدید امام خمینی(ره) ج1, س25)

 سؤال: آیا نیت برای وضو واجب است و اگر نماز با وضوی بدون نیت خوانده شود آیا اشكال دارد؟

جواب: بلی ـ نیت برای وضو لازم و واجب است، ولی مگر می‌توان عملی را بدون نیت انجام داد. همین مقدار كه شما تصمیم می‌گیرید كه وضو بگیرید كه با طهارت باشید، نیت است و ذكر نیت به زبان لازم نیست. .(ر.ک تحریر الوسیله امام خمینی(ره), ج 1, ص28 و29, م180)

 سؤال: آیا جوهر خودكار،‌ روغن ماشین و... چرك زیر ناخن آیا مانع در وضو می‌شود و آیا رنگی كه ناخن بر می‌دارد مثلاً گاهی سر ناخن‌ها سیاه می‌شود مانع هست یا نه؟

جواب: اگر رنگ جرمیّت داشته باشد مثل جوهر خودكار و روغن ماشین باید برطرف شود و اگر مثل رنگ حنا یا جوهر خودنویس باشد اشكال ندارد و چرك زیر بیخ ناخن اگر ظاهر نباشد اشكال ندارد و مانع نیست. .(ر.ک استفتائات جدید امام خمینی(ره) ج1, س41, 42, 43)

 سؤال: آیا در گرفتن وضو حتماً باید نیت را به زبان آورد و یا همین اندازه كه در دل نیت قربت برای وضو، انجام دهیم كافی است؟

جواب: در تمام موارد مذكور تلفظ نیت به زبان لازم نیست و همان توجه قلبی به انجام وظیفه كافی است. .(ر.ک تحریر الوسیله امام خمینی(ره), ج 1, ص29, م18)

 سئوال: اگر در حین وضو یا بعد از آن مرتكب گناه شویم مثلاً نگاه به نامحرم، فحش، غیبت و... وضو را باطل می‌كند؟

جواب: وضو باطل نیست. .(ر.ک استفتائات جدید امام خمینی(ره) ج1, س71)

 سئوال: وضو گرفتن در حالی كه به مژه‌ها ریمل مالیده شود صحیح است؟

جواب: اگر مانع رسیدن آب به مژه باشد باید برطرف شود. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع ج1, ص187, شرط13)

 سئوال: در مسح پا باید عرض مسح، سه انگشت بسته باشد؟

جواب: عرض مسح پا به هر اندازه باشد كافی است البته مسح با سه انگشت و یا تمام كف دست مستحب است. و از نظر برخی از فقها احتیاط مسح با سه انگشت است. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع ج1, م253)

سئوال: اینجانب عینك نامرئی (لنز) می‌زنم و آن وسیله‌ای است كه بر روی عنبیّه قرار می‌گیرد، آیا وضو و غسل با آن اشكال دارد یا نه؟

جواب: اگر در داخل چشم قرار می‌گیرد مانع از صحت وضو و غسل نیست. .(ر.ک استفتائات جدید امام خمینی(ره) ج1, س19)

 

منبع:جام

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: احـــــــــــکـــام , ,
:: بازدید از این مطلب : 2360
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
دو شنبه 2 تير 1393

در وصیّت و بخشش های مالی دیگر، لازم است جوانب مختلف در نظر گرفته شود؛ مانند این که وصیّت به یک امر پسندیده و از روی خیرخواهی باشد، نه از روى کینه و انتقام و یا مهرورزى‏ هاى بى ‏جا و بى مورد.

سوال: آیا اگر شخصی در زمان حیات خود همه اموال خود را در راه خیر و ترویج دین مصرف کند و برای ورثه چیزی باقی نگذارد، اشکال دارد؟

پاسخ به پرسش مورد نظر، از نکات زیر روشن می شود:

1. از اموری که در آموزه های دینی بسیار بر آن تأکید شده، انجام کارهای خیر و صرف اموال در جهت کارهای سودمند است.

2. در قرآن کریم از اموالی که انسان پس از خود بجا می گذارد، تعبیر به «خیر» شده و سفارش شده است که این اموال با وصیّت تکلیفش روشن شود: «بر شما نوشته شده: هنگامى که یکى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبى [مالى‏] از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزدیکان، بطور شایسته وصیّت کند!این حقّى است بر پرهیزکاران!».[1]

این آیه شریفه، به روشنی دلالت دارد که اگر انسان مالی از خود بجا گذاشت، با وصیّت به آن، رعایت حال والدین و یا نزدیکان را به طریق شایسته بنماید.

3. گفتنی است وصیّت باید به یک امر پسندیده و از روی خیرخواهی باشد، نه از روى کینه و انتقام و یا مهرورزى‏ هاى بى ‏جا و بى ‏رویّه؛ چون از ارث، تنها بعضى از بستگان بهره ‏مند مى‏ شوند آن هم به مقدار معیّن، لذا اسلام سفارش مى‏ کند اگر در میان فامیل کسانى هستند که از ارث محرومند و یا سهم ارث آنان اندک است، با وصیّت، در مورد توسعه‏ سهمیّه آنان اقدام نمود، ولى اگر کسى در این وصیّت رعایت عدالت نکند و یا ظلمى را روا دارد، گناه کبیره انجام داده است.[2] پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «مرد یا زن شصت سال خدا را عبادت مى ‏کنند و هنگام مرگ در وصیّت به حق رفتار نمى‏ کنند و این کار آنان را جهنّمی می کند».[3]

4. استحباب وصیّت در صورتی است که مال قابل توجّهی، از میّت باقی مانده باشد و بر کسانی که چنین مالی ندارند وصیّت مالی لازم نیست. شخص فقیری به حضور امام علی (علیه السلام) رسید و به حضرت عرض کرد آیا وصیّت نکنم؟ حضرت فرمود: وصیّت به تقوا کن امّا اموالت را برای ورثه ات باقی گذار! سپس به آیه ذکر شده استشهاد نمود و فرمود: تو خیری (مالی) باقی نگذاشتی تا وصیّت کنی.[4]

5. در وصیّت، کسانی که بستگان فقیر دارند، آنان را در اولویت قرار دهند، و در مواردی هم که شخص اموالی دارد، گر چه تا ثلث (یک سوم) اموال خود می تواند وصیّت کند، اما سیره پیشوایان دین به جهت رعایت حال بازماندگان وصیّت به خمس (یک پنجم) اموال را سفارش فرموده اند. همان طور که در روایات آمده:

یک. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «مستحب است که وصیّت به خمس اموال شود، چنان که خداوند در واجبات مالی به پرداخت خمس اموال بندگان رضایت داده است» و در ادامه فرمود: «وصیّت به خُمس از مال، میانه روی و به رُبع (یک چهارم)، به زحمت انداختن ورثه و به ثلث، ستم به ورثه است». [5]

دو. امام رضا (علیه السلام) فرمود: «اگر به ربع (یک چهارم) از مال، وصیّت شود، خوشایندتر برای من از وصیّت به ثلث است».[6]

سه. امام صادق (علیه السلام) به روایت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «پنج خرما، یا پنج تکّه نان یا چند دینار (سکّه طلا) یا درهم (سکّه نقره) که آدمى به دست مى‏ آورد و می خواهد آنها را ببخشد، افرادی که به ترتیب شایسته انفاق هستند، عبارتند از:

اول: پدر و مادر

دوم: خود و خانواده اش

سوم: نزدیکان فقیر

چهارم: همسایگان فقیر

و پنجم: در راه خدا که اجرش از همه کمتر است».[7]

از آنچه بیان شد، روشن می شود که در وصیّت و بخشش های مالی دیگر، لازم است جوانب مختلف در نظر گرفته شود.

سوال: آیا زن می تواند از عرصه(زمین) شوهر ارث ببرد؟

در این مورد بین فقهاء اختلاف است (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏2 ،ص 898)، عده ای قائل اند که زن از عرصه(زمین) ارث نمی برد اما نظر مقام معظم رهبری این است که زن اگر چه از اصل زمین ارث نمی برد ولی از قیمت آن ارث می برد. توجه شما را به سوال زیر جلب می کنیم.

سوال: در باب ارث زوجه از قیمت زمین دو فتوى بین فقهاى عظام وجود دارد و شنیده‌ایم که نظر مبارک حضرتعالى این است که زوجه از قیمت زمین ارث مى‌بردخواهشمند است بفرمایید آیا در این مسأله بین اینکه زوجه از میّت، صاحب فرزند باشد یا خیر تفاوتى وجود دارد؟

جواب: زوجه خواه داراى فرزند از شوهرش باشد یا نباشد از قیمت زمین خواه زمین خانه یا مغازه یا زمین باغ یا مزرعه باشد ارث مى‌برد. (ارث زن از قیمت زمین) امروزه این فتوا در محاکم قضایی مبنای عمل است. (سایت دفتر مطالعات و تحقیقات زنان)

 

پی نوشت ها:

[1]. بقره، 180.

[2]. قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج 1، ص 180

[3]. پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة، ص 279

[4]. محدث نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 94

[5]. همان.

[6]. فقه الرضا (علیه السلام)، ص 298، مۆسسه آل البیت (علیهم السلام)

[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 5، ص 66

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: احـــــــــــکـــام , ,
:: بازدید از این مطلب : 2240
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه