میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 13
:: باردید دیروز : 1242
:: بازدید هفته : 1953
:: بازدید ماه : 7285
:: بازدید سال : 45060
:: بازدید کلی : 648544
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 1 شهريور 1391

اواخر سال 1366 بود که فشار جنگ به اوج رسید و موشکباران پایتخت مردم را وحشت‌زده کرده بود. در این ایام و برای رفع بلا، آیت‌الله حق‌شناس به خواندن 40 روز زیارت عاشورای دسته‌جمعی مبادرت کرد...

 

به نقل از فارس، فشار جنگ در سال 1366 به اوج رسیده بود، تهران در معرض موشک‌های «اسکاد بی» صدام از جمعیت خالی شده و صدها کشته و زخمی به جای مانده بود و اکثر جمعیت شهر به دهات و شهرستان‌ها پناه برده بودند. در این شرایط، مرحوم آیت‌الله حق‌شناس طبق هدایت یک رؤیای صادقانه،‌ برای رفع آن بلا، به خواندن زیارت عاشورا همت گماشتند.

این زیارت خوانده شد و به نتیجه رسید و موشک‌باران قطع شد، البته بسیاری از یاران در اواسط امر، زیارت را رها کردند، اما مرحوم آیت‌الله حق‌شناس تا پایان چهل روز پایداری کرد و کار را به سرانجام رسانید، مطالبی که در این مبحث می‌آید به این جریان اشاره دارد که استاد در تاریخ هفت اسفند سال 1366 ایراد فرمودند:

باید با اخلاص دعا کنید تا مستجاب شود

باید با اخلاص خودتان، با واقعیت خودتان، با اتکا به پروردگار که فرموده است: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»، این عمل را انجام بدهید. پروردگار هیچ‌گاه به روی سیاه من نگاه نمی‌کند، اما خواهش می‌کنم این چند روزه که مشغول خواندن زیارت هستید، اگر یک کسی به شما فحش داد، در جواب بگو قربانت بروم! همین! خودت را در تمام جهت تسلیم پروردگار کن؛ در حال مراقبه باش. می‌خواهی روزی یک ساعت و نیم، دو ساعت وقت صرف دعا کنی که - ان شاء‌الله فقط یگانه کسی که در مقابل این پلنگ تیز دندان - یعنی صدام - است، اباعبدالله (ع) است. امام صادق (ع) می‌فرماید: بروید به اباعبدالله (ع) توسل بجویید، حضرت ثامن الحجج (ع) هم همین طور است، مبادا در این مدت معترض کسی بشوی، به کسی چیزی بگویی، یا اگر او چیزی گفت، جوابی بدهی!

ببین جونم! یک چیزی به شما بگویم: بعضی‌ها می‌گویند اصلاً دعا برای چه؟ خود مسئولین می‌گویند جنگ باید باشد، چرا ما دعا کنیم؟ به این کارها کار نداشته باش آقا جون من! تو همت کن و مردم را از این قضایا و گرفتاری جنگ نجات بده! مگر حضرت اباعبدالله (ع) نمی‌تواند جنگ را به نفع اسلام خاتمه بدهد؟ عزیز ‌الله است، آقا!

یکی از مهم‌ترین آداب دعا

مبادا مرا تنها بگذارید! چون در آن خواب گفته شده است که ایشان - یعنی بنده - در معیت افرادی زیارت را می‌خوانند، از این معلوم می‌شود که باید دسته جمعی به در خانه‌ خدا برویم! شما هر وقت می‌خواهید بخوانید، بخوانید؛ اما آن چیزی که به نظر بنده اهمیت دارد این است که از خودت بگذری تا نتیجه بدهد، اگر در داخل خانه، اهل بیت فحش داد، نصیحتش کن! جواب را نده؛ در بیرون فحش شنیدی، مثل این باشد که او گفته باشد قربانت بروم، «المدح و الذم فیه سیّان» یعنی متورع، شخص با ورع- یعنی پارسا - مدح و ذم در موردش علی السواء است؛ چون خودش را در برابر پروردگار حساب می‌کند، مگر کسی گفت خر، تو خر می‌شوی؟ بگوید بی‌شرف، بگوید فلان ...؛ اصلاً این چند روزه مثل یک محرم باش.

بنده وقتی می‌روم به زیارت ثامن‌الحجج (ع)، از نظر روحی و مراقبت محرم می‌شوم، مثل این که آدم برای مکه محرم شده است. یک کسی به من گفت، آقای میرزا خواب دیده‌ام محرم شدی! گفتم درسته، هیچ من گوشم به این حرف‌ها بدهکار نیست که مثلاً اگر می‌روم حرم ثامن الحجج ضریح را نگاه کنم! چقدر باشکوه است، طاق را نگاه کنم چطور ساخته شده! نه بابا، بلکه من این همه به ارض اقدس مشرف شده‌ام، توجه به نقش جغرافیایی آنجا هم نکردم! فایده‌ای برای من ندارد، اینها اصلاً چی چی هست؟ پس زبان تو، چشم تو، گوش تو باید مراقبت بشود و اگر می‌خواهی یک قدم بلندی برداری، خیالاتت را هم کنترل کن، وقتی که توجه به پروردگار می‌کنی، ابتلائات قلبی، غم و غصه‌ها کم می‌شود، «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» قلب‌ها آرام می‌شود. آن وقت یک طمأنینه‌ای، یک خاطر جمعی، یک متانت، یک آرامش وجودی پیدا خواهی کرد! اصلاً زیارت عاشورا، زیارت و دعای مهذب است، یعنی تو را تهذیب می‌کند، با خواندن این زیارت واقعاً دلت نمی‌خواهد غیبت بکنی، توهین و اهانت بکنی.

خدمت یکی از رفقا عرض کردم، یک وقت زیارت عاشورا را برای روا شدن مقاصد شخصی خودت می‌خوانی، آن را باید هیچ کس نفهمد؛ اما این را حالا دیگر اعلامیه صادر شده و اعلامیه چسباندند که این عمل برای رفع این غائله است - ان شاء‌الله - و مانعی ندارد. من می‌دانم پشت سر ما می‌گویند اینها جنگ را می‌خواهند تمام بکنند! شما اصلاً گوشت به این حرفها بدهکار نباشد؛ اظهار عقیده نکن! من و شما چه کاره هستیم که اظهار عقیده بکنیم؟ آنکه جلودار و رهبر است، او وظیفه خودش را می‌داند با پروردگار؛ به شما چه؟ به من چه؟ ما فعلاً طرفمان حضرت اباعبدالله (ع) است.

جایگاه دعا در زندگی

حالا من یک حدیث قشنگی برایتان می‌خوانم تا ببینید چقدر خوب است: «قال النبی صلی الله علیه وآله: ألا أدلّکم علی سلاح ینجیکم من اعدائکم و یدرّ أرزاقکم؟ قالوا: بلی؛ قال: تدعون ربّکم باللّیل و النّهار. فإنّ سلاح المؤمن الدّعا»، پیامبر اکرم (ص) فرمود:....

 

بقیه در ادامه مطلب.....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: دعا , آیت الله حق شناس , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2806
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391

 

آیت‌الله تهرانی می‌گوید: هر کس در اجابت دعایش تأخیر دید، بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ»؛ خدا را در هر حال سپاس می‏گویم، چه در حالی که دارد به من می‏دهد و چه زمانی که هنوز به من نداده است.

 

روایت دیگری داریم که آن هم از پیغمبراکرم است که حضرت فرمود: «إِذَا سَأَلَ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ مَسْأَلَةً فَتَعَرَّفَ الاسْتِجَابَةَ فَلْیقُلِ»؛ اگر یکی از شما از پروردگارش درخواستی کرد و بعد هم دید که دارد به اجابت می‏رسد پس بگوید: «فَلْیقُلِ»؛ اینجا حضرت امر می‏کند، «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی بِعِزَّتِهِ وَجَلالِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ»؛ این برای آنجایی است که نشانه‏های اجابت را می‏بینم. امّا در آنجایی که تأخیر در اجابت می‏بینم، «وَ مَنْ أَبْطَأَ عَنْهُ مِنْ ذَلِکَ شَیءٌ»؛ یعنی هر کس در اجابت دعایش تأخیر دید، «فَلْیقُلِ» اینجا بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ»؛ خدا را در هر حال سپاس می‏گویم، چه در حالی که دارد به من می‏دهد و چه زمانی که هنوز به من نداده.

مگر از خدا طلب داری؟

چرا؟ مسئله این است و بحثی هم در دعا داریم. از اموری که در دعا از آن منع شده و البته مضرّ هم هست مسئله استعجال در اجابت است. یک وقت می‏بینید که اجابت می‏رسد، معلوم است که چگونه با خدا برخورد می‏کنم. امّا آنجایی که می‏بیند هنوز خبری نشده، در اینجا باید اشاره کرد که: مراقب باشد تا حالت استعجال در اجابت برای او پیش نیاید، چون همین حالت موجب می‏شود که در اجابت تأخیر بشود. تا خدا می‏بیند، این حالت پیدا شد می‏گوید: فعلاً دست نگه دارید و به او ندهید. نه اینکه مطلقاً به او ندهید. حالا نمی‏خواهم بگویم، چه بسا گاهی خود ما هم همین‏طور باشیم. در باب استعجال در دعا، روایت می‏خوانم و مطلب را هم معنا می‏کنم.

قوانین خلقت استوار است

در روایتی از امام صادق(علیه‏السّلام) است که می‏فرماید: «إِنَ‏ الْعَبْدَ إِذَا دَعَا لَمْ‏ یزَلِ‏ اللَّهُ‏ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی حَاجَتِهِ مَا لَمْ یسْتَعْجِلْ»؛ وقتی بنده دعا می‏کند، خدا دنبال این است که حاجت او را بدهد. چه بسا یک سنخ مقدّماتی در کار باشد، امّا این‏طور نیست که خدا سلسله اسباب و مسبّبات را برای خاطر بنده به هم بزند. به قول ما، قوانین خلقت که نباید به هم بخورد. باید قوانین بر جای خودش باشد و بر همان روالی که باید به دست من برسد، از همان مسیر برسد، حال چه به نفع من باشد یا به ضرر من؛ در حقیقت خدا در صدد این است که این را هر‏ طور که هست به دست من برساند؛ امّا معقول و مشروع به دست من برسد.

عبد شتاب نکند؟!

حالا سؤال اینجا است که این تا چه وقت است؟ «مَا لَمْ یسْتَعْجِلْ»؛ یعنی خدا پیوسته در کار حاجت او است امّا به شرطی که عبد شتاب نکند و شتاب به خرج ندهد. یعنی چه؟ به این معنا که تا وقتی داعی، شتاب به خرج ندهد، به اجابت نمی‏رساند. حالا اینکه عبد شتاب به خرج ندهد یعنی چه؟

اثر استعجال: از خدا رو برمی‏گرداند!

در روایتی از ابوبصیر است که از امام صادق(علیه‏السّلام) نقل می‏کند. می‏گوید، حضرت فرمودند: «لَا یزَالُ‏ الْمُؤْمِنُ‏ بِخَیرٍ وَرَجَاءٍ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ مؤمن همیشه در مسیر خیر است و امیدهایی هم که دارد تا به آن برسد، بر اثر رحمت الهی نسبت به او است؛ امّا: «مَا لَمْ یسْتَعْجِلْ فَیقْنَطَ وَ یتْرُکَ الدُّعَاءَ»؛ تا موقعی که حالت استعجال برای او پیش نیاید. حضرت توضیح می‏دهند که: می‏دانی اگر حالت استعجال یعنی انتظار از اینکه خدا زود برساند و شتابزدگی کند پیش بیاید، چه در پی دارد؟ در حالت شتاب این اتفاق می‏افتد که وقتی عبد ببیند حاجت برآورده نشد، اینجا است که به حالت قنوط و یأس مبدّل می‏شود. از خدا ناامید می‏شود و بعد هم دعا را ترک می‏کند؛ یعنی رویش را از خدا برمی‏گرداند. این‏ها را چون مناسب دیدم که بعد از لیالی قدر مطرح کنم تذکّر می‏دهم.

این کار را نکن!

وقتی می‏بینی به زودی به دستت نرسید، به حالت استعجال رو نیاوری که این، قنوط را در پی می‏آورد. یعنی چه؟ به این معنا که از خدا ناامید می‏شوی و باز این ناامیدی چه در پی دارد؟ ترک دعا؛ یعنی از خدا رویم را بر می‏گردانم. در حرف‌های من دقّت کنید و ببینید که معارف ما چقدر زیبا است.

استعجال یعنی چه؟

وقتی جناب ابوبصیر این را از امام‏ صادق(علیه‏السّلام) می‏شنود، نقل می‏کند که: «قُلْتُ لَهُ کَیفَ یسْتَعْجِلُ؟»؛ به آقا عرض کردم: ممکن است به ما بفرمایید: چگونه است که بنده دعا می‏کند و بعد هم در دعا استعجال می‏کند؟ استعجال را برای ما معنا کنید؟ ما گفتیم «شتابزدگی در اجابت»؛ امّا این یک مفهوم ذهنی است. او می‏خواهد تا مسئله را برای ما روشن کند. «قَالَ یقُولُ:» حضرت فرمود: خواهم گفت که استعجال یعنی چه؟ یعنی: عبد دعا می‏کند، بعد هنوز حاجتش به او داده نشده، شروع می‏کند و این حرف را می‏زند: «یقُولُ قَدْ دَعَوْتُ مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا وَ مَا أَرَى الْإِجَابَةَ»؛ می‏گوید: مدّت‏ها است دعا کرده‏ام امّا از اجابت خبری نیست، «دَعَوْتُ مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا وَ مَا أَرَى الْإِجَابَةَ»؛ مدّتی است که از خدا خواستیم امّا جوابی نمی‏شنوم و چیزی از اجابت نمی‏بینیم. البتّه ابوبصیر انسان فاضلی است. مسئله این است که مواظب باشید تا یک وقت کارتان به این‌جا نکشد. عرض کردم که از دو حالت خارج نیست. یکی اینکه سپاسگزاری خدا را بکنید و دیگری اینکه از خدا طلبکار نشوید.......

 

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله تهرانی , رایه الهدی , دعا ,
:: بازدید از این مطلب : 2499
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391

آیت‌الله تهرانی با بیان اینکه شیطان در کمین دعای انسان است، می‌گوید: روایت از پیغمبر اکرم است که حضرت فرمود: اگر کسی سه بار از خدا بهشت را درخواست کند، بهشت به خدا عرض می‌‌کند: بارالها! او را وارد بهشت کن...

 

پافشاری مخلوقات برای باز کردن گره

در نهاد انسان این وجود دارد که با یک درخواست و به تعبیری عدم جواب‌گویی این‌‌طور نیست که به طور کلّی سرخورده شود. در مخلوقات می‌‌بینیم که در این مواقع پافشاری و اصرار می‌‌کنند. حال ما این‌‌طور نیستیم؟ اگر گره‌‌ای به کارمان افتاده و یقین داریم که باز کردن گره از دست کسی ساخته است و می‌‌تواند کارمان را راه بیندازد، پافشاری و تکرار می‌‌کنم تا به مقصدم برسم. سؤال: یک دفعه که به او گفتم و گره را باز نکرد، آیا سرم را می‌‌اندازم پائین و می‌‌روم؟ اصلاً و ابداً این‌‌طور نیست، بلکه این در نهاد ما است.

نه برو و نه اصرار بکن!

در باب خدا، هم همین روش صدق می‌‌کند. همان‌‌طور که خدا در ابتدا برای بنده‌‌اش، مراجعه کردن به مخلوق را دوست ندارد و می‌‌گوید باید سراغ من بیایی، همان‌‌طور هم اصرار کردن در مقابل مخلوق را دوست ندارد؛ یعنی اینکه سراغ مخلوقی بروی و بعد هم مرتّب اصرار کنی. اصل رفتن و پافشاری بعدش را بدش می‌‌آید. عکس نسبت به خودش که مراجعه به خودش را دوست دارد و هر چه اصرار و پافشاری کنی بیشتر خوشش می‌‌آید.

خدا دوست ندارد!

اصلاً در روایت داریم که خدا می‌‌گوید من از صدای آن عبد خوشم می‌‌آید. باید عرض کنم که خدا به وقتش می‌‌دهد و در اجابت بندگانش دقیق و حساب شده عمل می‌‌کند. روایت از امام صادق(صلوات‌‌الله‌‌علیه) است: «قَالَ(علیه‌‌السّلام)‌‌ إِنَ‌‌ اللَّهَ‌‌ کَرِهَ‌‌ إِلْحَاحَ‌‌ النَّاسِ‌‌ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الْمَسْأَلَةِ»؛ خدا، پافشاری مردم در خواهششان از یکدیگر را خوش نمی‌‌دارد. «کَرِهَ» یعنی بدش می‌‌آید، «وَ أَحَبَّ ذَلِکَ لِنَفْسِهِ»؛ این را برای خودش دوست می‌‌دارد؛ که وقتی به محضر او رفتی مرتّب اصرار کنی، «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ أَنْ یسْأَلَ وَ یطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»؛ خداوند دوست می‌‌دارد که از آنچه در نزد خدا است، درخواست و مطالبه کنی.

همه چیز دست خداست

در اینجا باید «مَا عِنْدَهُ»؛ را توضیح بدهم. عرض کردم که مراجعه را خوشش می‌‌آید و دوست ‌‌دارد. امّا اینجا دارد: «مَا عِنْدَهُ»؛ آنچه که در نزد خدا است. مراد آنچه که در ید قدرت حق است؛ یعنی آنچه که در دستِ قدرت الهی است؛ که هر‌‌طور اراده کند، می‌‌تواند عمل کند. سؤال: آیا چیزی هست که نزد خدا نباشد و خدا قدرت بر آن نداشته باشد؟ در بحث‌‌های قبل گفته‌‌ام، حاجتی که آدم می‌‌خواهد باید معقول باشد؛ چیزی که مورد احتیاج من باشد و خدا قادر به آن نباشد نداریم، بلکه تمام امور در ید قدرت او است.

آنچه که من در اختیار دارم را بخواه!

خدا می‌‌گوید: دوست دارم آنچه که پیش من است، از من بخواهی. معنایش چیست؟ معنای آن این است که هر چه بخواهی به تو می‌‌دهم. هر چه نیاز داری دوست دارم از من بخواهی: «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ أَنْ یسْأَلَ وَ یطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»؛ دوست دارد آنچه که در نزد او است درخواست و مطالبه کنید. این‌‌طور نیست که من چیزی بخواهم که در دست قدرت او نباشد.

فکر می‌‌کنی خدا خسته می‌‌شود؟

در دعای جوشن کبیر نکته‌‌ زیبایی وجود دارد؛ بخشی در آن است: یک مرتبه این به ذهنت نیاید که خدا را جای خودت بگذاری و فکر کنی او از پافشاری بدش می‌‌آید و خسته می‌‌شود. او در باب مسئله‌‌ مطالبه و سؤال و دعا خستگی ناپذیر است. خدا این‌‌طور است: «یا مَنْ‌‌ لَا یبْرِمُهُ‌‌ إِلْحَاحُ‌‌ الْمُلِحِّین‌‌»؛ پافشاری پافشاری کنندگان هیچ‌‌وقت او را به ستوه نمی‌‌آورد.

دعا حدّی ندارد

در اینجا ممکن است که بعضی‌‌ها در ذهنشان این آمده باشد که چند بار دعا کنیم؟ این‌‌طور نیست که در مسئله پافشاری و اصرار در دعا سقفی تعیین کرده باشند. به این صورت که «سقفی تعیین شده باشد و ما آن را باید رعایت کنیم» نداریم. راجع به پیغمبراکرم، وقتی به دعاهایی که می‌‌کرده مراجعه می‌‌کنیم می‌‌بینیم تکرار می‌‌کرده‌‌اند و چه بسا به نظر من این اقلّ است. ما در تعیین سقف حداکثر نداریم و فکر می‌‌کنم این اقلّ باشد و چون از خود پیغمبر نقل شده، به نظر حداقلّ است و حداکثر نیست. این نکته‌‌ای است که باید اهل تحقیق دقّت کنند تا اگر به این روایات برخورد کردند، این‌‌ها را روایات حداکثری نگیرند.

پیغمبر دعا را چندین بار تکرار می‌‌کرد

در روایتی دارد: «کان نبی(ص) إِذَا دَعَا دَعَا ثَلَاثاً»؛ هرگاه پیغمبر دعا می‌‌کرد؛ سه بار تکرار می‌‌کرد، «وَ إِذَا سَأَلَ سَأَلَ ثَلَاثًا»؛ و هر وقت که می‌‌خواست درخواست بکند سه بار خواسته خود را تکرار می‌‌کرد. در روایت دیگری است که عبدالله‌‌ بن‌‌ مسعود نقل می‌‌کند و می‌‌گوید: «أَنَّ رسول‌‌الله(صلّی‌‌الله‌‌علیه‌‌وآله‌‌وسلّم) کَانَ یعْجِبُهُ أَنْ یدْعُوَ ثَلَاثًا وَیسْتَغْفِرَ ثَلَاثًا»؛ یعنی پیغمبر لذّت می‌‌برد و خوش داشت که دعای خود را سه بار تکرار کند و سه بار طلب آمرزش کند که آن هم استغفار و دعا است؛ البته به نظر من این سقف حداقلّی است.

بیشتر از سه بار بخواه

در باب مسئله تکرار در دعا روایات زیادی دیده‌‌ام. من آنکه حداقلّ بود مطرح کردم امّا نسبت به دعا وتقاضا در باب تکرار نسبت به بهشت و جهنّم داریم که انسان تقاضای بهشت کند و تقاضای نرفتن به جهنّم کند و... که اگر می‌‌خواهی این کار را بکنی، حداقلّ سه بار بگو تا مؤثّر باشد. روایت از پیغمبراکرم است که حضرت فرمود: «مَنْ سَأَلَ الْجَنَّةَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ اگر کسی سه بار از خدا بهشت را درخواست کند، «قَالَتْ الْجَنَّةُ اللَّهُمَّ أَدْخِلْهُ الْجَنَّةَ»؛ بهشت به خدا عرض می‌‌کند: بارالها! او را وارد بهشت کن. می‌‌خواستم اشاره کنم که این سه بار براساس همان مطلبی است که گفته شد، «وَ مَنْ اسْتَجَارَ مِنْ النَّارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ و اگر کسی سه بار از دوزخ به خدا پناه ببرد، «وَ مَنْ اسْتَجَارَ مِنْ النَّارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ سه بار به خدا پناه ببرد، «قَالَتْ النَّارُ»؛ جهنّم می‌‌گوید: «اللَّهُمَّ أَجِرْهُ مِنْ النَّارِ»؛ پروردگارا! او را از جهنّم پناه بده. می‌‌خواستم این را عرض کنم که در باب تکرار در دعا، ممکن است کسی سؤال کند که سقف آن چیست؟ و آن اینکه در روایات دیده‌‌ام که حداقلّ آن سه بار است. و البته دلواپس ‌‌آن طرف هم نباش، به اینکه « نعوذبالله»، مثلاً خدا خسته می‌‌شود و... این‌‌طور نیست......

 

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله تهرانی , رایه الهدی , دعا ,
:: بازدید از این مطلب : 2441
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391

 آیت‌الله مجتبی تهرانی از علمای اخلاق می‌گوید: اگر در جامعه گناه فراگیر شود، بلا هم فراگیر می‌‌شود، ولو اینکهبرخی گناهکار نباشند. اگر میزان دعا و توبه پایین بیاید، آنجاست که «نَزَلَ‌‌ الْبَلَاء» صورت می‌گیرد...

 

 

 

 

 

 

 

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ‌‌ دُعَائِی‌‌ إِذَا دَعَوْتُکَ‌‌ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»

مروری بر مباحث گذشته

عرض شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعای به خیر کردن برای خود و دیگران، چه دنیوی و چه اخروی است. بحث در این بود که شخص دعا کننده برای غیر دعا کند و راجع به کفّار و مشرکین عرض شد که برای بعضی نباید دعا کرد و برای بعضی هم اشکال ندارد، امّا دعای آن‌‌ها دربارة مسلمان‌‌ها مستجاب می‌‌شود و مقبول است. این‌‌ها بحث‌‌هایی در باب دعا است، که مدار مسئله دعا را نسبت به دیگران خیلی وسیع می‌‌کند، به‌‌طوری که آن کسی که برای تو دعا می‌‌کند لازم نیست مؤمن یا مسلمان باشد؛ اصلاً این‌‌طور نیست. آن کسی که برای تو دعا می‌‌کند مشرک یا کافر یا ملحد باشد، فرق نمی‌‌کند. این را بحث کردیم و جهت آن را گفتم و روایاتش را هم خواندم.

 

استکثار: توسعه مدار دعا

عرض کردم، مدار دعا را خیلی توسعه می‌‌دهند و در روایات هم با عنوان «استکثار» مطرح می‌‌کنند؛ یعنی طلب کثرت کردن در دعا، به این معناست که از دیگران درخواست دعا کند. روایتی است از پیغمبراکرم که دارد: «قال رسول‌‌الله(صَلَّی‌‌اللهُ‌‌عَلیه‌‌وَ‌‌آلِه‌‌وسَلَّم): اسْتَکْثِرْ مِنَ النَّاسِ مِنْ دَعاءِ الخَیْرِ لَکَ»؛  مسئله عا برای خودت را زیاد طلب کن به این معنا که از دیگران تقاضا کن.

در گذشته بحثی راجع به آثار دعا کردم و به مناسبت ایّام قدر این تذکّر را می‌‌خواهم بدهم. در باب مسئه دعا، بُرد آن، از نظر بلاء و گرفتاری‌‌ها، روایات بسیاری داریم که قبلاً هم مفصّل بحث کرده‌‌ام و تکرار هم نمی‌‌کنم.

 

دافعیّت و رافعیّت دعا

دعا هم جنبة «دافعیّت» دارد و هم جنبة «رافعیّت». یعنی مثلاً من گرفتاری‌‌ای پیدا کرده‌‌ام که اسم آن را بلا می‌‌گذاریم. از خدا می‌‌خواهم که رفع کند و خدا هم لطف می‌‌کند و دعا را مستجاب می‌‌کند آن را رفع می‌‌کند؛ این را «رفع بلا» می‌‌گویند. دعا رافع بلا بود و گرفتاری حل شد.

دو: دافع بلا است. یعنی مثلاً فرض کنید، پیش خودم می‌‌گویم: یک‌‌وقت نکند ما هم گرفتار این مصیبت شویم. مثلاً کسی گرفتار شده و من خوف این را پیدا می‌‌کنم که نکند من هم مبتلا شوم. از خدا می‌‌خواهم «خدایا! ما را حفظ کن، خودم، همسرم، بچّه‌‌ام...» این چیزهایی که می‌‌گویم خیلی عادّی است و رواج دارد. خدا هم لطف و عنایت می‌‌کند و پیشگیری می‌‌کند که این را می‌‌گوییم «دفع». نمی‌‌گذارد این بلا و گرفتاری، متوجّه من بشود.

 

سطح دعا پایین بیاید، بلا زیاد می‌‌شود

سوّم؛ و آن مسئله من و دفع بلا و رفع بلا از من که مشخّصاً معلوم شد نیست. به‌‌طور کلّی اگر در یک جامعه سطح دعا پائین بیاید در اینجا است که سطح بلا و گرفتاری بالا می‌‌رود. یک رابطهاین چنینی دارد. اگر سطح دعا در جامعه پائین برود، سطح بلا بالا می‌‌آید و برعکس اگر دعا بالا برود، بلا پائین می‌‌آید. در اینجا بحث شخصی هم نیست. نسبت به کلّ جامعه گرفتاری‌‌های فراگیر وجود دارد. روایتی است از پیغمبراکرم: «قالَ رَسُول‌‌الله(صَلَّی‌‌اللهُ‌‌عَلیه‌‌وَ‌‌آلِه‌‌وسَلَّم): إِذَا قَلَ‌‌ الدُّعَاءُ»؛ هرگاه دعا کردن، کاستی پیدا کند؛ «نَزَلَ‌‌ الْبَلَاء»؛ آن موقع است که بلا فرود می‌‌آید.

 

دعای جمعی، برطرف کننده بلا

اگر ادعیّه وارده ماه رمضان را ببینید، خصوصاً آن‌‌هایی که بعد از نماز وارد شده، خیلی از آن‌‌ها جنبة شخصی ندارد: «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ»؛ «اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ»؛ همة مریض‌‌ها، «اللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ»؛ در اینجا هم بحث شخصی نیست. همه را سراسری، دعا می‌‌کند و اینجا جنبه‌‌‌‌های شخصی ندارد. دقّت کنید! از اوّلِ دعا را تا آخرش بخوانید، «أَشْبِعْ‌‌ کُلَ‌‌ جَائِعٍ‌‌ اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ».  یا اینکه در ادعیّة ما وارد شده، «اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُؤمِنینَ المُؤمِنات».  

 

همه در قبال جامعه مسئولیم

این را بدانند! اگر در جامعه گناه فراگیر شود، بلا هم فراگیر می‌‌شود ولو اینکه من گناهکار نباشم. اگر دعا، اِنابه و توبه، سطحشان پائین بیاید، آنجا است که، «نَزَلَ‌‌ الْبَلَاء». رابطه‌‌ای بین این دو است. در اینجا بحث دافعه و رافعه نیست؛ این را کنار بگذارید. یک رابطة کلّی بین دعا و بلا در این روایت وجود دارد.

 

آثار فراگیر شدن گناه در جامعه

روایتی از علی(علیه‌‌السّلام) است که در آنجا دافعه و رافعه را توضیح می‌‌دهد و جلسة گذشته هم به مسئلة معصیت اشاره کردم. حضرت فرمود: «مَا زَالَتْ‌‌ نِعْمَةٌ وَ لَا نَضَارَةُ عَیْشٍ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوا»؛ هیچ نعمت و خرّمی و زندگی‌‌ای به زوال نمی‌‌آید مگر به سبب گناهانی که صاحبان آن مرتکب شده‌‌اند. اینجا بحث جامعه است که وقتی گناه فراگیر شد بیچاره می‌‌شویم؛ به چه کنم، چه کنم می‌‌افتیم و نان شب هم برای خوردن، نداریم، «إِنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ»؛ تصوّر نکنید! خدا هرگز به بندگانش ستم نمی‌‌کند. بلکه کارکرد دست من و تو، اثر وضعی آن است. «وَ لَوْ أَنَّهُمُ اسْتَقْبَلُوا ذَلِکَ بِالدُّعَاءِ وَ الْإِنَابَةِ لَمْ تَزُلْ»، اگر آن‌‌ها با دعا و توبه به استقبال نعمت‌‌ها می‌‌رفتند، این نعمت‌‌ها و خوشی‌‌ها رو به زوال نمی‌‌رفت. اینجا مسئلة دافعیّت است. یعنی دعا، انابه و توبه جلوی زوال نعمت را می‌‌گیرد. این همان است که به صورت کلّی مطرح شده بود،

امّا در اینجا علی(علیه‌‌السّلام) آن را باز کرد. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذَا نَزَلَتْ بِهِمُ النِّقَمُ وَ زَالَتْ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا إِلَى اللَّهِ بِصِدْقٍ مِنْ نِیَّاتِهِمْ وَ لَمْ یَهِنُوا وَ لَمْ یُسْرِفُوا»، اگر زمانی که بلا نازل شد و گرفتاریِ فراگیر آمد؛ «وَ زَالَتْ عَنْهُمُ النِّعَمُ»، و نعمت‌‌هایشان گرفته شد، در اینجا با خلوص نیّت به خداوند پناه می‌‌بردند و سستی و زیاده‌‌روی و اسراف‌‌کاری را کنار می‌‌گذاشتند؛ اینجا دارد: «لَأَصْلَحَ اللَّهُ لَهُمْ کُلَّ فَاسِدٍ»؛ خدا همة تباهی آن‌‌ها را سامان می‌‌داد؛ «وَ لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کُلَّ صَالِحٍ»؛ و آن چیزهایی که گرفته بود به آن‌‌ها برمی‌‌گرداند.

 

سخن علی(ع) در راستای رسول‌‌اکرم

یک رابطة تنگاتنگ و بی‌‌واسطه نشان می‌‌دهد. به تعبیر ما آنجا پیغمبر یک کبرای کلّی فرمود، که بدان! اگر دعا کم بشود، بلا نازل می‌‌شود. بحث شخصی نیست بلکه کلّ جامعه را مطرح می‌‌کند. اینجا امیرالمؤمنین علی(علیه‌‌السّلام) به صورت اصولی مطلب را باز می‌‌کند.

 

تو سزاوار چه هستی؟

اوّل بدان که کار خدا بی‌‌حساب نیست. اگر دیدی بلایی فرستاده این نتیجه اعمال خودِ تو است. بعد از آن هم حاضر نشدی به در خانه خدا بروی و توبه و انابه کنی و حاضر نشدی که دعا و استغفار انجام بدهی. حالا تو سزاوار چه هستی؟ غیر از این است که نعمت از تو گرفته شود و بعد هم به جای آن نغمت بیاید.

عرض کردم که بحث، بحث شخصی نیست. آن وقت‌‌ها تعبیرهایی می‌‌کردند و می‌‌گفتند که اگر بلا بیاید تر و خشک را با هم می‌‌سوزاند. البته اینجا هم بحثی دارد؛ این‌‌طور نیست که بی‌‌حساب و کتاب باشد بلکه حساب شده است. در صورتی که کسی به وظیفة خودش عمل کرده باشد در اینجا مطرح نمی‌‌شود امّا اگر عمل نکرده باشد آن هم جزء دیگران است.

 

اوّل سراغ موانع برویم و بعد توبه کنیم

غرضم این است که این همه به دعا سفارش کرده‌‌اند و آن هم قبل از درخواست امور مادّی، مسئلة دعا نسبت به مغفرت را بیان می‌‌کنند. می‌‌دانید این برای چه است؟ برای این است که اوّل می‌‌خواهند شست‌‌وشویمان دهند و آن آلودگی‌‌هایی که مانع نزول برکات خدا شده بود برطرف کنند.

بنابراین اوّل سراغ آن چیزهایی که مانع به استجابت رسیدن دعا شده بود می‌‌روند. ببینید که پیغمبراکرم با یک کبرای کلّی می‌‌فرماید: این را بدانید! مثل کفّة ترازو است که وقتی دعا بالا برود، بلا پائین می‌‌آید و وقتی دعا پائین بیاید، بلا بالا می رود. این رابطة بی‌‌واسطه و مستقیم، بین دعا و بلا است. اگر مثلاً دیدید که در یک روزی گرفتاری‌‌ای فراگیر و همگانی می‌‌شود، این را بدانید که از یک طرف معصیت صورت گرفته و از طرف دیگر هم، همه حاضر نشدند توبه و استغفار کنند و به درِ خانة خدا بروند و دعا کنند.

 

رفع گرفتاری با توسّل

سرّش را هم گفتم و آن اینکه برویم و اهل‌‌اللّهی را پیدا کنیم و با التماس به او بگوییم: آقا! خواهش می‌‌کنیم که برای ما دعا کنید تا از مردم رفع گرفتاری بشود، مردم بیچاره شدند. امّا آن دعا دیگر بردی که گفتیم ندارد، چون ما یک سنت الهی داریم: «اِذا قَلَّ الدُّعا نَزَلَ البَلاء»؛ این جنبة شخصی نیست بلکه جنبة عمومی دارد. عرض کردم، برویم و بگوییم: آقا! التماس دعا داریم؛ خیلی گرفتاریم و وضعمان بد است. راجع به همه نوع است هم مادّی و هم معنوی. البته هر کسی نوعی از گرفتاری دارد و بعضی‌‌ها هم مشترک هستند، یعنی در بلاء و گرفتاری اشتراک دارند.

 

دعای همگانی در شب قدر

لذا این مطالبی که عرض کردم برای این بود که از این لیالی‌‌قدر، کمال استفاده را بکنید تا از جامعة ما رفع بلا بشود. نمی‌‌گویم برای خودتان دعا نکنید، بلکه دعای همگانی یادتان نرود. آن وقت در اینجا است که ان‌‌شاالله خدا لطف خود را بیشتر خواهد کرد و رفع بلا خواهد کرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله تهرانی , دعا , توبه , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2377
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391

دعای مساکین و مستضعفان

در اینجا مسئله‏ مستضعف و مساکین و اینکه دعای آن‎ها را دست کم نگیرید مطرح می‎شود. دو روایت گویای این مطلب است که نباید مسائل معنوی را با مسائل مادّی از نظر ارزشی خلط کنید. یعنی چه؟ یعنی تصوّر نکنید که خدا به داعی از نظر وضع دنیوی او نگاه می‏کند. اگر کسی وضع درستی ندارد و در اصطلاح به نان شب خود محتاج است، چگونه به او بگویم که برای من دعا کن؟ اگر دعایش به جایی می‎رسید برای خودش دعا می‎کرد؛ کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی.

دید کور انسانی در برابر دعای مساکین

مساکین کسانی هستند که در سطح پائینی زندگی می‎کنند و زمین‏گیر هم هستند و فرق آن با فقیر این است ،«إِذا اجْتَمَعَا افْتَرَقَا» که در ادبیات می‏گوییم. دید انسانی که در بستر مادیت است این‎طور است که خیال می‏کند در تشکلات معنوی هم از نظر ارزشی همین دید وجود دارد و حال اینکه اشتباه می‏کند. البته این مستضعف که مطرح می‎کند استضعاف فکری و فرهنگی ندارد بلکه اینجا استضعاف مادّی را بیان می‎کند. اصلاً و ابداً دست کم نگیرید، دعای او برای مریض‏های شما شفا است. همین کسی که از نظر مادیت دست‎تنگی دارد، از او بخواه که برای مریضت دعا کند. این به اجابت می‏رسد. این فکر را نکنی که: کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی؛ او اگر می‏توانست، پس دعا می‏کرد تا لقمه‎ای نان به دست بیاورد. جواب: نه! میزان و معیار دارد.

میزان و معیار دعای مسکین

راجع به یهودی و نصرانی گفته‎ام و زمینه برای من باز شد تا توضیح دهم و آن اینکه ما در باب دعا داریم، چه بسا دعایی که او راجع به خودش نسبت به امور مادّی می‏کند مصلحت نباشد تا خدا به او بدهد. این یکی از اصول در دعاها است: «وَ عَسى‏ أَنْ‏ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ». من که در جایگاه خداوند ننشسته‎ام تا ببینم چه خبر است. آن کسی که حکیم است و با حکمت بالغه‏اش دستگاه وجود را اداره می‏کند، می‏داند که به صلاح هست یا نیست. دو روایت می‎خوانم.

ای کاش به آن نمی‎رسیدم!

علی(علیه‏السّلام): قال: «رُبَّ‏ أَمْرٍ حَرَصَ‏ الْإِنْسَانُ‏ عَلَیهِ فَلَمَّا أَدْرَکَهُ وَدَّ أَنْ لَمْ یکُنْ أَدْرَکَهُ»؛ بسا چیزی که انسان خواهان آن است ولی وقتی به آن می‏رسد آرزو می‏کند و می‏گوید ای کاش به آن نمی‏رسیدم. مثال فراوان در جامعه‏مان داریم. در آخرین تشرّفی که به مشهد مقدّس داشتیم که در ماه رجب بود، یکی از همراهان به حرم رفته بود. وقتی صحبت می‏کردیم، گفت: خانمی را دیدم که به امام هشتم رو کرده و می‏‏گوید: یا امام هشتم! اشتباه کردم که از شما پول خواستم، بچّه خواستم، ماشین خواستم و... و شروع کرد به گفتن همه این‎ها. گفت: همه را اشتباه کردم و الآن هم آمده‌ام تا فقط از شما سلامتی و عافیت بخواهم. می‏گفت: بعد از سال‎ها، مرتّباً آمدم پول خواستم، بچه خواستم، خانه خواستم و امثال این‎ها امّا حالا می‏فهمم که اشتباه کردم. غرضم این بود که روایت فهمیده شود.

نعمت در غیر آرزوی انسان!

علی(علیه‎السّلام): «رُبَّ‏ أَمْرٍ حَرَصَ‏ الْإِنْسَانُ‏ عَلَیهِ فَلَمَّا أَدْرَکَهُ وَدَّ أَنْ لَمْ یکُنْ أَدْرَکَهُ»؛ این را امام ششم(علیه‏السّلام) در یک قالب دیگر می‏ریزد، به این تعبیر: «کَمْ‏ مِنْ‏ نِعْمَةٍ لِلَّهِ‏ عَلَى عَبْدِهِ فِی غَیرِ أَمَلِهِ وَ کَمْ مِنْ سَاعٍ مِنْ حَتْفِهِ وَ هُوَ مُبْطِئٌ عَنْ حَظِّهِ»؛ چه بسیار نعمت‏هایی که خداوند به بنده‏اش عنایت می‏کند امّا در غیر آرزوی او. یعنی او اصلاً آرزو نکرده بود و به او می‏دهد، «وَ کَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ أَمَلًا الْخِیارُ فِی غَیرِهِ»؛ و چه بسیار کسانی که آرزومندِ آرزویی هستند و خیر و مصلحت در غیر او است. در روایت دیگری است از علی(علیه‏السّلام) که می‏گوید: خدا از فوق عرش خود فریاد می‎زند: «یا عِبَادِی أَطِیعُونِی فِیمَا أَمَرْتُکُمْ بِهِ»؛ مرا اطاعت کنید به آن چیزی که به شما امر کردم، «وَ لَا تُعَلِّمُونِی‏ بِمَا یصْلِحُکُمْ‏»؛ و نمی‎خواهد به من یاد بدهید که چه چیزی صلاح شما است، «فَإِنِّی أَعْلَمُ بِهِ»؛ من بهتر می‏دانم، «وَ لَا أَبْخَلُ عَلَیکُمْ بِمَصَالِحِکُمْ»؛ و من به آن چیزی که مصلحت شما است که به شما بدهم بخل نمی‏ورزم.....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله تهرانی , دعا , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2261
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

 خداوند متعال در نصیحتی به عیسی(ع) فرمود: به ستمکاران بنی‌اسرائیل بگو مرا نخوانید و حال آنکه در زیر گام‌هایتان رشوه و در خانه‌هایتان بت وجود دارد، اجابت من در حق آنها «لعن» است تا زمانی که پراکنده شوند.

میرزا جوادآقا ملکی تبریزی از جمله سالکان و عارفانی است که بندگان خالص و مشتاقان می‌توانند به توصیه‌های او در دعا و نحوه درخواست کردن از محضر خداوند متعال توجه کنند.

از این رو با فرارسیدن شب‌های قدر و فرصتی ویژه برای حضور در درگاه الهی، بخشی از سخنان این عارف وارسته در خصوص آداب دعا از کتاب «المراقبات» تقدیم خوانندگان می‌شود.

به عزتم و جلالم و عظمتم و ارتفاع مکانم بر عرش سوگند که امید هر آن کس را که به غیر من امیدوار باشد، قطع می‌کنم و آرزویش را به یأس بدل می‌کنم و در میان مردم لباس مذلت برایش می‌پوشانم. و او را از قرب خودم دور می‌کنم و از وصلم دورش می‌سازم آیا در شدت‌ها به غیر من امید می‌بندد، حال آنکه شداید در دست من است؟ و به غیر من امیدوار می‌شود و با فکرش در دیگری را می‌زند، در صورتی که آن بسته است و در من برای هر کس که مرا بخواند، گشوده و باز است؟

پس کیست که در سختی‌هایش به من امیدوار باشد؟ و کیست که در امر مهمی به من امیدوار باشد و من امید او را قطع کنم؟ من آمال بندگانم را در پیش خود محفوظ قرار داده‌ام، ولی آنها به حفظ من راضی نیستند؟ آسمان‌ها و زمینم را از ملائکه‌ها پر کرده‌ام، کسانی که از تسبیح من دچار ملال و خستگی نمی‌شوند و امرشان کرده‌ام درهای موجود میان من و بندگانم را نبندند، ولی آنها (بندگانم) به قول من اعتماد نمی‌کنند؟ آیا نمی‌داند کسی را که من بر او با مشکلی از مشکلاتم ببندم، کسی جز من نمی‌تواند مالک کشف و رفع آن شود؟

پس او را چه شده که پس از اذان دادنم بر او، او را ناله کننده بر درگاه خودم نمی‌بینم؟ با جودم برایش عطا کردم چیزی را که از من نخواسته بود و سپس آن را از او گرفتم، پس بازگشت آن را از من مسئلت نمی‌کند و از غیر من می‌خواهد، آیا مرا اینگونه می‌بینید که قبل از مسئلت با عطا آغاز کنم آنگاه آن را از من بخواهد، من جواب ندهم؟ آیا من بخیل هستم تا بنده‌ام به من بخل ورزد؟ آیا عفو و رحمت به دست من نیست؟ آیا من جایگاه آرزوها نیستم؟ پس کیست غیر از من که قطع کند؟ آیا امیدواران به غیر من نمی‌ترسند که به آنها امید می‌بندند؟ پس اگر اهل آسمان من و اهل زمین من، همگی به من امید بندند، و من مثل همه آنچه را که امید آنهاست برایشان عطا کنم، از ملک من ذره‌ای کاسته نمی‌شود. و چگونه کم شود ملکی که من قیّم آن هستم؟ پس بدا بر ناامیدشدگان از رحمت من، و بدا بر هر کس که عصیانم می‌کند و مراقب من نیست!

و همچنین، باز در احادیث قدسیه آمده است: أنا عِندَ ظَنّ عبدی بی، فلا یظنّ بی‌ الاّ خیراً؛ من در نزد حسن ظنّ بنده‌ام به من هستم، پس بر من گمان نبرد، مگر خیر و نیکو.

رسول اکرم - صلی الله علیه و آله- نیز فرمود: خدا را در حالی بخوانید که به اجابت دعا یقین دارید و از حضرت امام صادق (ع) نیز روایت شده است:‌ هرگاه دعا نمودی، چنین گمان کن که اجابت در خانه‌ات است. در روایتی دیگر آمده است که: با قلبت به خدا روی بیاور و اجابتت را درِ خانه‌ات حساب کن!

و همچنین روایت شده است: که فرعون به هنگام غرق شدن، به موسی استغاثه نمود و به خداوند استغاثه نکرد، پس خدا به موسی وحی کرد: یا موسی! به درستی که تو نمی‌توانی به داد او برسی، چرا که تو خلقش ننموده‌ای و اگر او از من یاری می‌خواست، پناهش می‌دادم. و همچنین داستان قارون و عتابش به موسی (ع) در جواب ندادنش به او معروف است.

ای برادر من! بدان که آنچه روایات به آن دلالت می‌کند این است که کسی به خداوند گمان نیکو و حسن نمی‌برد، مگر اینکه خداوند با او بنا به آنچه گمان برده، معامله می‌کند ولی بسیاری از مردم مغرور شده، چنین پنداشته‌اند که: عدم مبادلات در دین «حسن ظنّ» داشتن به غفران خداوند است.

بی‌شک از او دلیل خواسته شده و گفته خواهد شد: اگر چنین است، پس چرا در امر رزقت به خداوند حسن ظن نداری، حال آنکه خداوند در قرآن آن را ضمانت و آن را با «سوگند مؤکد» یاد کرده است. و اگر چنین است که حسن ظنّت به لطف و کرم و عنایت خداوندی است، این صفت‌ها تنها به امور اخروی اختصاص ندارد و اگر در امر دنیایت به کرمش اعتقاد داری، پس چرا به هنگام فقدان اسباب رزق دچار اضطراب شده، به کرمش اتکاء نمی‌کنی؟ و این همه اندوه و هم و غم به خاطر حاجت‌ها چه دلیلی دارد؟

اگر پدری توانا و دارای عنایت داشته باشی که روزیت را عهده‌دار شده باشد، آیا به ضمانتش رضایت داده، به قبولش اطمینان حاصل می‌کنی؟ آیا تو به راستی عنایت خداوندی را از عنایت پدرت کمتر می‌دانی، یا از ناتوانی‌اش می‌ترسی، یا اینکه احتمال می‌دهی درباره‌ات بخل روا دارد؟ آیا هنوز اعتقاد نیافته‌ای که اوست ارحم الراحمین و اقدرالقادرین و اجود الاجودین؟

روایت شده که به هنگام محاسبه خلق، توسط خداوند، متعال، گناهان بنده‌ای به خوبی‌هایش غلبه می‌کند. پس فرشتگان او را گرفته، به طرف آتش می‌برند او رو به درگاه حق می‌کند. در این حال خداوند امر می‌کند او را برگردانند و می‌پرسد: چرا به درگاه من رو کردی؟ پاسخ می‌دهد: ای پروردگار! به درستی که ظن من به تو این نبود! خطاب می‌رسد: ای فرشتگان من! به عزت و جلالم سوگند! او حتی یک روز نیز به من حسن ظن نداشت، ولی چون ادعای آن را می‌کند، او را به بهشت ببرید!

از دیگر شرایط دعا این است که نسبت به احدی در عرض و مالش ظلم روا ندارد.

در یکی از حدیث‌های قدسی آمده است: از تو دعا و اجابت از من، پس هیچ دعایی را از من مپوشان، مگر خواستن لقمه حرام.

در روایتی از رسول اکرم (ص) آمده است:هر کس که بخواهد دعایش مستجاب شود، باید کار و غذایش را پاکیزه کند.

و در نصایحی که خداوند متعال به حضرت عیسی - علی نبینا و آله و علیه‌السلام- فرمود، از جمله این بود:‌

یَا عیسی! قُل لِظَلَمَةِ بنی اسرائیل: لا تَدعُونی و السحتُ تَحتَ اَحضَانِکُم والاَصنِامُ فی بُیُوتِکُم، فَانّی آلیت أن اُجیبَ مَن دَعَانی، و أن اجعَلَ اِجَابَتی لَعَناً عَلَیهِم حَتّی یَتَفَرّقوا.

به ستمکاران بنی اسرائیل بگو مرا نخوانید و حال آنکه در زیر گام‌هایتان رشوه و در خانه‌هایتان بت وجود دارد و به درستی که من سوگند یاد کرده‌ام دعای کسی را اجابت می‌کنم که مرا بخواند. از این رو، اجابت من در حق آنها «لعن» است تا زمانی که پراکنده شوند.

و از رسول اکرم (ص) روایت شده است که فرمود: خداوند به من اینگونه وحی کرد: ای برادر پیامبرانِ انذار دهنده و ای برادر پیامبران مرسل! قومت را بترسان که مبادا به خانه‌ای از خانه‌های من داخل شوند، و حال آنکه بر ذمه یکی از آنها، مظلمه یکی از بندگانم باشد و من، او را تا زمانی که به نماز ایستاده، لعن می‌کنم، تا آن مظلمه را به صاحبش برگرداند. آن‌گاه گوش او می‌شوم که با من بشنود، چشمش می‌گردم که با من ببیند و او، به درستی از اولیا و برگزیدگان من بوده، با پیامبران و صدیقان و شهیدان در بهشت من همسایه و همجوار خواهد بود.

و ردّ شدن دعای مرد بنی‌ اسرائیلی که با زبانی هرزه و عصیانگرانه و بی‌تقوی و نیتی ناپاک دعا می‌کرد، روایت شده است.

و نیز از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که: مثل دعا کننده بدون عمل، مانند تیرانداز بدون کمان است.

و از حضرت صادق (ع) روایت شده است: خداوند متعال دعایی را که از اعماق قلب نباشد و قلب دعا کننده‌اش به هنگام دعا، در جای دیگری مشغول باشد، مستجاب نمی‌کند. پس هرگاه که دعا می‌کنی، با قلبت به او روی بیاور! سپس یقین داشته باش که دعایت مستجاب می‌شود.

و از همان حضرت روایت شده است: دعایی که از ظاهر قلب صورت بگیرد، و نیز از طرف سخت قلبی قسی، آن نیز مستجاب نمی‌شود.

روایت شده است که چهار نفر هستند که دعایشان مستجاب نمی‌شود:

مردی که در خانه‌اش نشسته و بگوید: خدایا روزی‌ام را برسان! مردی که زنش را نفرین کند و مردی که خدا اموال و دارایی‌هایی در اختیارش بگذارد و او آن‌ها را تباه کند و مردی که مالی را به مردی دیگر قرض داده و به آن شاهد نگیرد و بعد بدهکار آن مال را انکار کند.

در بعضی از روایات اضافه شده که همچنین به همسایه‌اش نفرین نکند و از خداوند امر حرام طلب نکند و خواستش از خداوند قطع رحم نباشد.

از حضرت امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمود: ای صاحب دعا! از خداوند امر محال و حرام نخواه!

و زمانی که دعاکننده خود را از این اوصاف خالی کرد، پس باید که اسباب اجابت دعایش را آماده کند؛ مثل طهارت و وقت‌های خاص و احوال خاص و نماز و روزه و گریه و غیر آن.

روایت شده که مابین بهشت و جهنم عقبه‌ای وجود دارد که از آن نمی‌گذرند، مگر گریه‌کنندگان از خوف خداوند.

از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود: خداوند به من خبر داد و فرمود:

وَ عِزَّتی و جلالی! مَا اَدرَکَ العَامِلُونَ دَرکَ البُکّاءِ عِندِی شَیئَاً، و انّی لاَبنی لَهُم فی الّرفیعِ الاِعلَی قَصرَاً، لایُشارِکُهُم فیه غَیرِهِم.

به عزّتم و جلالم سوگند یاد می‌کنم مرا آن اندازه که صاحبان گریه‌های زیاد درک کرده‌اند، هیچ یک از دسته‌ای عمل‌کننده، آن اندازه درک نکرده‌اند و به درستی که من برای بیش گیرندگان، قصر رفیع اعلا بنا خواهم کرد که غیر آنها، کسی در آن شریکشان نباشد.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: دعا , استجابت , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2002
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 مرداد 1391
 

آیت‌الله تهرانی با بیان اینکه کیفیت دعا برای مستضعف و معاند متفاوت است، گفت: مستضعفان افرادی هستند که حق را می‌شناسند اما به بیراهه رفته‌اند، مثل «حر بن ریاحی» که در نهایت منش امام حسین(ع) او را نجات داد.

بقیه در ادامه مطلب.....

 

 

أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»

مروری بر مباحث گذشته

گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و بازگو کردن کلام خدای متعال است که از مصدر وحی نازل شده. ماه، ماه دعا و ماهی است که عبد از ربّش هر آنچه را که می‌خواهد، می‌تواند درخواست کند. این ماه، ماه راز و نیاز است. بعضی از اهل معرفت می‌گویند: ماه ناز هم هست.

بحث ما در باب دعا به اینجا رسید که انسان از خدا چه برای خود و چه برای دیگران طلب خیر کند. امّا گفتیم که نسبت به مشرکین و کفّار دعا و طلب خیر نکنید! این در معارف ما هم وجود دارد. در جلسه گذشته از یک طرف این بحث را مطرح کردم و به آیات مربوط به آن هم اشاره کردم. از طرف دیگر عکس این را هم مطرح کردم و گفنم: مجاز هستید که آن‌ها را نفرین کنید. در جلسه گذشته گفتم که این بحث را فهرست‌وار خواهم‌گفت.

طرح اشکال: چرا برای همه دعا نکنیم؟

امّا در این جلسه مطلبی را به صورت پرسش مطرح می‏کنم. برخی اشکال می‌کنند که اگر دعا، طلب خیر کردن از خداوند است که در آن هم شبهه‏ای وجود ندارد، پس چه مانعی دارد که انسان برای انسان دیگر، ولو اینکه با او هم‌عقیده نیست، طلب خیر کند؟ این مگر چه اشکالی دارد؟ به ‌خصوص اینکه در بُعد عقیدتی باشد؛ اصلاً از خدا بخواهد که او را هدایت کند. آیا این بد است؟

تبیین اشکال

اشکال را طوری مطرح کردم که تقریباً همه فهم باشد. چه مانعی دارد که انسان برای انسانی دیگر، که با او هم عقیده نیست طلب خیر کند، به خصوص راجع به بُعد عقیدتی‌، که از خدا بخواهد آن شخص را هدایت کند تا کجروی‌اش درست شود. این چه اشکالی دارد؟ این نسبت به بخش اوّل مطلبِ جلسه گذشته و دو آیه‏ای که راجع به مشرکین و کفّار بیان شد. در آنجا خطاب به پیغمبر می فرماید که نه خودت و نه آن‌ها که ایمان آورده‌اند، برای آن‌ها دعا نکنید! آیه شریفه این بود: «ما کانَ لِلنَّبِیِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبى»، اگر چه آنها از خویشاوندانش هم باشند.

یا در دین با تو برادرند، یا در انسانیّت با تو برابر

در آثار اسلامی ما مؤیّد این مطلب وجود دارد. به عهدنامه علی(علیه‌السّلام) به مالک‌اشتر مراجعه کنید: «الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِمْ وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ»، خطاب به مالک‌اشتر می‌نویسد: از نظر درونی یعنی قلبی، «أَشْعِرْ قَلْبَکَ»، دل خویش را جایگاه رحمت و مهر و لطف برای مردم قرار بده و هم‌چون جانوری درّنده بر ایشان مباش، که خوردنشان را غنیمت بشماری؛ زیرا آنان دو دسته‌اند یا در دینِ تو، با تو برادرند و یا در آفرینش، با تو برابر.

با دیگران این‌طور باش

به تعبیر ما یکی از مصادیق بارز رحمت، محبّت و لطف عبارت از این است که برای شخصی خیرخواهی کنی، تا به راه راست هدایت شود و از راه نادرستی که انتخاب کرده دست بردارد؛ این را می‌گوییم راه هدایت و سعادت. بهترین رحمت و‌ بهترین محبّت، لطف به او است. می‌گوید: رفتار تو با دیگران این‌طور باشد ولو اینکه از نظر اسلامی با او برادر نیستی. دیدید که علی(علیه‌السّلام) می‌گوید: رفتار تو با آن کسی هم که برادر دینی تو نیست باید این‌طور باشد. به او هم باید محبّت داشته باشی!

رحمت فراگیر خداوند

به تعبیری اگر مقداری گسترده‌تر، به خصوص نسبت به اولیای خدا وارد شویم می‌بینیم که آن‌ها، همه مظهر صفات الهیّه هستند و یکی از بارزترین و فراگیرترین صفات الهی، رحمت خدا است، یعنی همان مهربانی و لطفی که فراگیر است، شمولیت داشته و استثنا هم ندارد. در آیات می‌خوانیم: «رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً»، «فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ»، پروردگار تو، دارای رحمتِ فراگیر است. کنار نگذاشته است. «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ»، خدا صریحاً می‌گوید: رحمت من فراگیر است و متوجّه همه می‌شود. حتّی این را در باب صفات جمال و جلال داریم که رحمت از صفات جمال است. آنجا داریم که، اصلاً رحمت حق و خداوند بر غضبش سبقت گرفته است.

رحمت خدا بر غضبش برتری دارد

امام‌ موسی‌کاظم(علیه‌السّلام) در روایتی فرمود: «وَ عَلِمُوا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالى الْحَلِیمَ الْعَلِیمَ»، تا به اینجا می‌رسد که: «وَ کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»، بر خودش نوشته که باید نسبت به محاسبه‌های خودش رحمت داشته باشد، «فَسَبَقَتْ قَبْلَ الْغَضَبِ». در ادعیه هم داریم: «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه»، به تعبیر من وقتی خدا این گونه است شما چه می‌گویید که برای مشرک و کافر طلب خیر نکنید؟ بهتر از این نمی‌توانستم اشکال را مطرح کنم.....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله تهرانی , رایه الهدی , دعا ,
:: بازدید از این مطلب : 2308
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391
 آیت‌الله مجتبی تهرانی با اشاره به اینکه شرط دعا برای پدر و مادر این است که آنان موحد باشند، به این پرسش پاسخ داد که آیا می‌توان برای انسان کافر دعا کرد یا نه؟
 
خبرگزاری فارس: شرط دعا برای پدر و مادر/ آیا می‌توان برای انسان کافر دعا کرد

 

به گزارش خبرگزاری فارس، آیت‌الله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق در پنجمین جلسه از جلسات اخلاق و معارف اسلامی ویژه ماه مبارک رمضان به موضوع «دعا» پرداخت که مشروح آن در پی می‌آید:

أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیتُکَ وَ اسْمَعْ‏ دُعَائِی‏ إِذَا دَعَوْتُکَ‏ وَ أَقْبِلْ عَلَی إِذَا نَاجَیتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیکَ وَ وَقَفْتُ بَینَ یدَیکَ»

مروری بر مباحث گذشته

گفته شد ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. دعای خیر کردن چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران، به این معنا است که از خود و دیگران رفع گرفتاری کند یا نسبت به خود و دیگران جلب منفعت؛ که به این «دعای خیر» گفته می‌‌شود. امّا نعوذ‌‌بالله! دعای به ضرر و شرّ کردن چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران مورد نهی است. یعنی نه به ضرر خودش دعا کند و نه به ضرر دیگران که عرض کردم مراد از دیگران مؤمنین‌‌اند.

دو دسته دعا در مورد کافر و مشرک

وارد بحثی در باب مشرک و کافر می‏شوم، که جلسه گذشته گفتم مطرح خواهم کرد. نسبت به این‏ها دو تصویر هست. یک؛ دعای خیر کردن برای آن‏ها و دو؛ دعا به شرّ کردن؛ یعنی نفرین کند. اولی با دومی فرق می‏کند. اینجا معلوم است که دعا به خیر کردن یعنی چه؛ یعنی آن چیزهایی که انسان برای جلب منفعت یا دفع ضرر طلب می‏کند را «دعای خیر» می‏نامند که در اینجا برای مشرک و کافر این را می‏خواهد. دوم؛ بحث دیگری است و آن دعا به شرّ کردن است؛ چون گفتم این هم دعا است، یعنی نفرین کردن مشرک و کافر.

دعای خیر نکنید!

امّا تقسیم اول، مورد نهی است. دعا به خیر نسبت به مشرک مورد نهی است. در قرآن خطاب به پیغمبر اکرم است: «ما کانَ‏ لِلنَّبِی‏ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبى‏»، یعنی بر پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌‌اند، سزاوار نیست که برای مشرکین بعد از اینکه معلوم شد مشرکند، دعای خیر کنند. البته طلب غفران کردن بخشش است و خیر هم هست. چه خیری بالاتر از غفران؟ البته بعداً خواهم گفت که قیدی در آیه دارد و من نخواندم که می‏گوید: وقتی معلوم شد این‏ها اهل آتش و جهنمی هستند دیگر نباید این کار را کرد.

طلب آمرزش برای کافران اثری ندارد

این‏ها برای مشرک بود امّا برای کافر این را می‏گوید: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقین‏»، هر دو در سوره توبه است. به پیغمبر می‏گوید: اگر برای این‏ها استغفار کنی یا طلب آمرزش نکنی، برای این‏ها مساوی است. حتی اگر هفتاد بار برایشان طلب آمرزش کنی، هیچ فایده‏ای ندارد. این‏ها آمرزیده نمی‌‌شوند، چون به خداوند و رسولش کفر ورزیدند. خداوند گروه فاسق را هدایت نمی‌‌کند. در اینجا آیه اول در مورد مشرکین بود و آیه دوم در مورد کافران.

بالاترین دعای خیر، غفران است

بالاترین دعا از نظر خیر عبارت از غفران است. در دعاها هم گفتیم که شما هر چه از خدا بخواهید اول طلب غفران کنید. اینجا همان را مطرح می‌‌کند که اتفاقاً متناسب با مشرک و کافر است. بعداً این مطالب را شرح خواهم داد. اینجا فقط فهرست‏وار مطرح می‏کنم.

در اینجا دعای پیغمبر هم ارزشی ندارد!

این‏ها معیار دارد و بی جهت نیست. به پیغمبر میگوید: اگر هفتاد بار هم طلب آمرزش کنی، خدا این‏ها را نمی‌‌آمرزد. دیگر بالاتر از پیغمبر کسی هست که طلب آمرزش کند؟ بالاتر از پیغمبر برای دعا کردن نداریم. دعای خیر برای مشرک و کافر ارزشی ندارد. گرچه اینجا مسأله غفران است، ولی عرض خواهم کرد که در حال شرک و کفر از غفران خبری نیست؛ مگر اینکه خودِ فرد برگردد.

روایت: شرایط دعا برای پدر و مادر کافر

چند روایت می‌‌خوانم. این روایت را علی‌‌بن‌‌جعفر از امام هفتم، موسی‌‌بن‌‌جعفر(صلوات‌‌الله‌‌علیه) نقل می‌‌کند. می‌‌گوید: «سَأَلْتُهُ‏ عَنْ‏ رَجُلٍ‏ مُسْلِمٍ‏ وَ أَبَوَاهُ کَافِرَانِ»، از موسی‌‌بن‌‌جعفر(علیه‌‌السّلام) در مورد شخص مسلمانی که پدر و مادرش، هر دو کافرند پرسش کردم. دقت کنید! این روایات انتخابی است. اینجا پدر و مادرش هر دو کافرند، «هَلْ یصْلُحُ لَهُ أَنْ یسْتَغْفِرَ لَهُمَا فِی الصَّلَاةِ»، آیا اگر این بچّه در نماز برای پدر و مادرش طلب غفران کند، صلاح و خیر است؟ «قَالَ علیه‏السّلام إِنْ کَانَ فَارَقَهُمَا وَ هُوَ صَغِیرٌ لَا یدْرِی أَسْلَمَا أَمْ لَا فَلَا بَأْسَ»، اگر این بچه از پدر و مادرش جدا شده باشد، در حالی که صغیر و کوچک بود؛ امّا حالا که از آن‏ها جدا شده نمی‏داند که این دو اسلام آوردند یا نیاوردند دعا کردن اشکالی ندارد. مگر می‏شود چنین حالتی اتفاق بیفتد؟ در گذشته اتفاق می‏افتاد که بچه‏ای را در جنگ اسیر می‏کردند و به غلامی می‏گرفتند. این بچّۀ صغیر در میان کفار و دشمنان بود و پدر و مادرش هم کافر بودند، اما بچّه اسلام می‏آورد. وقتی از پدر و مادرش جدا می‏شد صغیر بود و بعد هم خبر نداشت که آن‏ها مسلمان شدند یا نه؟ حضرت می‏گوید اگر این‏طور است، «فَلَا بَأْسَ»، دعا کند و اشکالی ندارد، «وَ إِنْ عَرَفَ کُفْرَهُمَا»، امّا اگر خبر پیدا کرده که آن‏ها بر حرف خودشان ایستاده‏اند و هنوز کافرند، «فَلَا یسْتَغْفِرُ لَهُمَا»، استغفار نکن، «وَ إِنْ لَمْ یعْرِفْ فَلْیدْعُ لَهُمَا»، اگر نمی‏داند، دعا اشکالی ندارد، امّا اگر بداند دعا نکند. این برای هر دوی پدر و مادر است.

دعا، تنها برای موحّد

در روایت دیگری است: «کَتَبَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ»، شخصی به امام‏عسگری(علیه‏السّلام) نوشت: «یسْأَلُهُ‏ الدُّعَاءَ لِوَالِدَیهِ‏ وَ کَانَتِ‏ الْأُمُّ غَالِیةً»، از حضرت سؤال کرد که: می‏خواهم برای پدر و مادرم دعا کنم امّا مادرم از غلات است، «وَ الْأَبُ مُؤْمِناً»، ولی پدرم مؤمن است، «فَوَقَّعَ رَحِمَ اللَّهُ وَالِدَکَ»، حضرت نوشتند: خدا پدرت را رحمت کند. امّا مادرش را دعا نکردند. عملاً، چقدر زیبا به او یاد دادند. این در مورد مادر، امّا در مورد پدر هم هست. «وَ کَتَبَ آخَرُ»، شخص دیگری به امام‏عسگری (علیه‏السّلام) نوشت: «یسْأَلُ الدُّعَاءَ لِوَالِدَیهِ»، برای پدر و مادرم دعا می‏کنم، «وَ کَانَتِ الْأُمُّ مُؤْمِنَةً وَ الْأَبُ ثَنَوِیاً»، مادرم مؤمن است ولی پدرم دوگانه‏پرست است. مادرم یگانه‏پرست است؛ حضرت فرمودند: «فَوَقَّعَ رَحِمَ اللَّهُ وَالِدَتَکَ».

برای ظالم دعای خیر نکنید

خواستم بگویم که، این را هم در آیات و هم در روایات داریم که دعای خیر برای مشرک و برای کافر نهی شده است. البته این هم باید توضیح داده شود که برای ظالم هم چنین دعای خیری نکنید؛ که بگویید: خدا طول عمرت دهد. در روایت از رسول‏اکرم است: «قال رسول الله (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏و‏سلّم): مَنْ‏ دَعَا لِظَالِمٍ‏ بِالْبَقَاءِ»، اگر کسی دعا کند و از خدا برای ستمگری طول عمر را بخواهد، «فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ یعْصَى اللَّهُ فِی أَرْضِهِ»، او دوست دارد که در زمینِ خداوند نافرمانی او بشود. البته این مطلب مخصوص و منحصر به چیز خاصی بود. امّا مقابل این مطلب. یعنی چه؟

دعا به شرّ مخصوص چه کسانی است؟

به ضرر مشرک یا کافر دعا کنیم. مثلاً بگوییم: خدایا! مرگش بده. این چه؟ بحث مفصّلِ من اینجاست. داریم به اول بحثی که برای ماه مبارک رمضان در نظر گرفته بودم نزدیک می‏شویم. در اینجا خودِ خدا و هم پیغمبر‏اکرم و هم ائمّه(علیهم‌‌السّلام) این کار را کرده‏اند و اگر بخواهم اشخاصی که نفرین کرده‌‌اند مطرح کنم جلسات زیادی طول می‌‌کشد. فعلاً کلیت را می‌‌گویم. این مطلب معیار هم دارد.

نفرینِ خدا به شخص

خدا؛ هم نفرین شخصی کرده، یعنی اسم شخص را برده است و هم نفرین گروهی کرده. شخصی مثل این: «تَبَّتْ‏ یدا أَبِی‏ لَهَبٍ وَ تَبَّ»، بریده باد. خدا ابولهب را نفرین کرده. جزء آیات ما است. ابولهب رأس المشرکین بود و خدا نفرینش کرد.

نفرینِ خدا به گروه

نفرین گروهی هم کرده: «قُتِلَ‏ أَصْحابُ‏ الْأُخْدُودِ». این را می‌‌دانید که اصحاب اخدود چه کسانی بودند. در زمان پیغمبر آن افرادی بودند که چاله‌‌هایی بر سر راه می‌‌کندند و در آن آتشی نهفته می‌‌کردند که وقتی مسلمان‌‌ها رد می‏شدند، بیفتند و بمیرند. در اینجا می‏گوید مرگ باد بر اصحاب اخدود. خدا شعار می‌‌دهد. مرگ بر اصحاب اخدود، «قُتِلَ‏ أَصْحابُ‏ الْأُخْدُودِ». نفرین، هم شخصی داریم و هم گروهی. امّا این‏ها معیار دارد. توجه کنید! از روی هوای نفس نیست، بلکه معیار دارد و معیارهای الهی در آن است. که ان‌‌شاءالله آن را بحث خواهم کرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتبی تهرانی , رایه الهدی , دعا , نفرین ,
:: بازدید از این مطلب : 2180
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 5 مرداد 1391

آیت‌الله مجتبی تهرانی با تاکید بر اینکه انسان نباید حتی اموال خود را نفرین کند، بیان کرد: وقتی برای خود دعا می‏کنی از خدا خیر بخواه نه شر، نفع بخواه نه ضرر! زیرا تا دعا می‏کنید، فرشتگان بلافاصله می‏گویند: آمّین!

آیت‌الله مجتبی تهرانی در دومین از جلسات اخلاق و معارف اسلامی ویژه ماه مبارک رمضان به موضوع «دعا» پرداخت که مشروح آن در پی می‌آید:

 
 
مروری بر مباحث گذشته
 
 
بحث ما راجع به دعا بود. عرض کردم انسان، در سیر زندگی دنیوی و در سراسر زندگی‏ خود با پرتگاه‏هایی مواجه است. او نسبت به این پرتگاه‏ها احتیاج به پناهگاه دارد، تا از آن مدد بگیرد و سقوط نکند. از این استمداد جستن، به دعا و درخواست از یک نیروی حاکم بر مادّیت تعبیر می‏شود؛ چون نیروهای مادّی، قابلیت این را ندارند تا برای انسان نسبت به پرتگاه‌هایی که در زندگی با آن‏ها مواجه می‏شود، اعمّ از پرتگاه‌های معنوی و مادّی‏، پناهگاه باشند. لذا باید به یک نیروی حاکم بر نیروی مادیت متوسّل شود تا آن نیرو بتواند او را از سقوط نجات دهد.
 
 
راه حلّ مشکلات، در زندگی دنیوی
 
 
من در این جلسه مطلبی را برای حلّ مشکلات انسان در زندگی دنیوی‏، عرض می‌کنم. ما در باب دعا داریم که انسان باید هم برای «دفع ضرر» و هم «جلب منفعت»، چه مادّی و چه معنوی، دعا کند. خیلی هم به آن سفارش شده است. در مقابل، از اینکه انسان در زندگی دنیوی خود ‌«نعوذبالله»! برای «جلب ضرر»، چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران دعا کند، نهی شده است. من برای اینکه بگویم می‏شود انسان این کار را انجام دهد، روایتی به ذهنم آمد که بعد از بیان مطلبم به آن اشاره خواهم کرد.
 
درخواست ضرر، یا بر اثر غفلت است و یا سرخوردگی!
 
 
انسان، در زندگی خود، یا بر اثر «غفلت» و یا بر اثر «سرخوردگی»، درخواست «جلب ضرر» می‌کند؛ این دو مطلب است:
 
 
درخواست ضرر بر اثر غفلت
 
 
یک؛ «غفلت» از اینکه وقتی من با مشکلی برخورد کردم، مشکل‏گشایی مافوق این ابزار مادّی وجود دارد که اگر من دستم را به سوی او دراز کنم، مشکل من را حلّ خواهد کرد؛ اسم این دعا است. به تعبیر دیگر؛ وقتی غفلت از دعا و درخواست از خدا در انسان به وجود می‏آید، بر اثر آن می‏بیند به بن‏بست رسیده است، لذا برای خودش آرزوی ضرر و حتّی آرزوی مرگ می‏کند.
 
 
بدتر از مرگ چیست؟!
 
 
در روایتی دیده‏ام که از حضرت سؤال می‏کنند: آقا! بدتر از مرگ چیست؟ الآن به هر کس بگویید بدترین چیز چیست؟ می‏گوید: مردن و مرگ. این سؤال را از حضرت می‏پرسند که بدتر از مرگ چیست؟ حضرت می‏گوید: بدتر از مرگ، آن چیزی است که وقتی به سراغت آمد، آرزوی مرگ کنی! چقدر زیبا می‏فرماید! یعنی آن مسئله آن‏قدر تلخ است که مرگ نزد آن، برای تو شیرین‏تر می‏شود. چقدر زیبا! گاهی انسان بر اثر غفلت، برای خودش درخواست ضرر می‏کند.
 
 
درخواست ضرر بر اثر سرخوردگی
 
 
دو؛ «سرخوردگی». از دعا غفلت نکرده، اعتقاد هم دارد، ولی ایمانش ضعیف است؛ مثلاً فرض کنید مرتّب از خدا درخواست می‏کند، بعد می‏بیند گره‌اش باز نشد، می‌گوید: ای خدا مرگم بده! من در این مورد، چهارده روایت دیده‌ام که اگر فرصت کنم، که به این چهارده روایت اشاره خواهم کرد. بر اثر سرخوردگی از دعایی که مستجاب نشده، می‌گوید: خدا مرگم بده! این سرخوردگی، معمولاً و غالباً انسان را به وادی‌ای می‏کشد که برای خودش درخواست ضرر می‏کند. ولی اینکه انسان، نسبت به خود و نسبت به دیگران تقاضا و درخواست ضرر کند، در معارف ما نهی شده است؛ یعنی دعا نباید علیه کسی باشد حتّی خود انسان! اصطلاحاً به چنین دعایی «نفرین» می‌گویند.
 
 
تا دعا می‌کنید فرشتگان می‌گویند: آمّین!
 
 
در جلسه گذشته گفتم. «رُوِی عن رَسوُلِ‏الله(صل‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم) قال: لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِکُم اِلّا بِخَیر»؛ وقتی برای خودت دعا می‏کنی، از خدا خیر بخواه نه شرّ! نفع بخواه نه ضرر! رفع ضرر بخواه نه جلب ضرر! «لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِکُم اِلّا بِخَیر»؛ این تعبیر، استثنا از نفی است، یعنی بی ‌برو برگرد باید همین باشد، «فَاِنَّ المَلائِکَه یؤَمِّنون عَلی ما یقوُلوُن»؛ تا دعا می‏کنید، فرشتگان بلافاصله می‏گویند: آمّین! فهمیدی چه‌کار کردی؟ آن‌ها می‏گویند: آمّین! بعد هم تو پشیمان می‏شوی!
 
 
حتّی اموالتان را هم نفرین نکنید!
 
 
در یک روایت دیگر است از پیغمبراکرم که درباره درخواست ضرر است هم نسبت به خود و هم دیگران، «رُوِی عن رَسوُلِ‏الله(صَل‏الله‏عَلیهِ‏وَ‏آلِهِ‏وَسَلَّم) قال: لا تَدعوا عَلی اَنفُسِکُم وَلا تَدعوا عَلی اَولادِکُم»؛ اولاد خود را نفرین نکنید! «وَلا تَدعُوا عَلی خَدَمِکُم»؛ خدمتگذارانتان را نفرین نکنید! «وَلا تَدعُوا عَلی اَموالِکُم»؛ حتّی اموالتان را هم نفرین نکنید! عجب! آن‏ها جاندار بودند، این‏ها بی‏جان هستند، توجّه کنید! اینکه بگویید: ای کاش این را نداشتم! این من را بیچاره کرد! این فلان شد و از این قبیل حرف‌ها. بروید خودتان را اصلاح کنید، آن‏ها تقصیری ندارند! من یک وقتی راجع به دنیا بحث کرده‏ام؛ ما خیال می‏کنیم دنیا در و دیوار و امثال این‏ها است، نه! دنیا این‏ها نیست، دنیا چیز دیگری است. من نمی‏خواهم بحث را منحرف کنم.
 
 
درخواست نکنید جوانتان جوان‌مرگ شود!‌
 
 
مطلبی‏ در روایت مطرح شده که چه بسا این مطلب از جهت جنبه‏های طبیعی، آن موقع نیز مورد ابتلاء بوده است‏. پیغمبراکرم در روایتی دارد که: «قالَ رَسوُلِ‏الله(صَلی‏الله‏عَلَیه‏وَ‏آلِه‏وَسَلَّم): لا تَمَنّوا هَلاکَ شِبابِکُم وَ اِن کانَ فیهِم غَرام»؛ از خدا درخواست و تمنّا نکنید تا جوانتان جوان‌مرگ شود، چون می‏بینم در این شرّ وجود دارد؛ به اصطلاح ضرر دارد، «فَاِنَّهُم عَلی ما کانَ فیهِم عَلی خِلال»؛ یک بحث منطقی است، چون آن‏ها با همان حالی که دارند از چند حال خارج نیستند، یک: «اِمّا اَن یتُوبوُا فَیتوُبُ الله عِلَیهِم»؛ چه بسا این شخص فردا پشیمان شود و توبه کند، خدا هم توبه او را قبول کند، دو: «وَ اِمّا اَن تُردِیهُمُ الآفاق»؛ از آن طرف، ممکن است موجب شود این آسیب‏هایی که می‏بینی اصلاً از بین برود. این زمین‏ها همه به طور کلّی از بین برود. به طور کلّی، شرّها از بین برود. ضرری که از ناحیه‏ی او وجود دارد، همه از بین برود. می‏فهمد، توبه می‏کند، یا اصلاً دیگر زمینه‏اش از بین می‏رود. این دو تا هم مربوط به ضرر است. از آن طرف، ممکن است در جادّه‏ای بیافتد و در آن شروع کند به خدمت کردن. «وَ اِمّا عَدُوّاً یقاتِلوُه»؛ همین کسی که تو می‏گفتی: خدا مرگش بدهد! ممکن است درگیری و جنگی ایجاد شود؛ ممکن است دشمن کافری به مسلمان‏ها حمله کند و او به جبهه برود و بجنگد، «وَ اِمّا حَریقاً فَیدفِعوا وَ اِمّا ماءً فَیصُدّوُا»؛ ممکن است حادثه‏ای پیش بیاید و او جلوی آن را بگیرد و ... حضرت دانه دانه، شروع می‏کند به گفتن. همه این‏ها خدمات است.
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتبی تهرانی , رایه الهدی , دعا ,
:: بازدید از این مطلب : 2760
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 10 خرداد 1391

حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به آیه شریفه‌ »أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ» گفت: «أم» در ابتدای آیه أم منقطعه و به معنی «بل» است؛ یعنی دیگران خدا نیستند و فقط کسی خدا است که بتواند مشکل مضطر را حل کند. حرف جناب زمخشری هم که الف لام «المضطر» را الف لام جنس می‌داند نه استغراق، ناصواب است.

 
وی ادامه داد: هیچ مضطرّی نگفت یا الله مگر این‌که جواب شنید منتهی گاهی موارد است که انسان با اضطرار چیزی را می‌خواهد که به مصلحتش نیست؛ (عسی أن تحبوا شیئا و هو شرّ لکم)‌، و چون مصلحت نیست خدا به او نمی‌دهد، اما نباید گفت خدا جواب نمی‌دهد چون بهترش را می‌دهد. اگر همان مصلحت بود همان را می‌دهد، اگر نه، چیز دیگری می‌دهد، اگر به چیز دیگری نیاز نداشت سیئه‌ای از سیئاتش را می‌آمرزد و اگر بی‌سیئه بود حسنه‌ای بر حسناتش می‌افزاید.
 
این استاد عالی حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: اینکه گفتند دستی که به طرف خدا دراز شد به صورت بمالید، انبیا این کار را می‌کردند، وجود مبارک امام سجاد علیه السلام این کار را می‌کرد، گاهی به سر می گذاشت می بوسید و می بوئید، در دادن صدقه به افراد هم این کار را می‌کرد و می‌فرمود این دست خالی برنگشت به خاطر این است که هیچ دعایی نیست مگر این که مستجاب است.
 
حضرت آیت الله جوادی آملی ابراز داشت: خداوند در سوره مبارکه بقره می‌فرماید «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»، این لسان مطلق و وعده تام است. کسی که گوشه چشمی به قبیله، فامیل، مقام و منصب دارد مشرک در دعا است. خداوند در این آیه چندین بار خود را نشان داده است ولی ما از او فاصله گرفته و چشممان به دیگری است. کسی که به او ظلمی شده، اگر از طرفی به قبیله و عشیره،‌ قدرت خود و به رشاء و ارتشاء و به دستگا قضا نظر دارد و یک «یا الله»ی هم می گوید، معلوم است که خدا را نخواسته است، ممکن نیست کسی خدا را بخواند و جواب نگیرد.
 
این مفسر برجسته قرآن کریم ادامه داد: از وجود مبارک امام صادق سلام‌الله‌علیه پرسیدند چطور است که بعضی از دعاهای ما مستجاب نمی‌شود؟ فرمود «لأنکم تدعون من لا تعرفون»؛ شما دعا نکردید بلکه دعا خواندید،‌ دعا خواندن غیر از دعا کردن است.....
 
بقیه در ادامه مطلب.....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله جوادی آملی , رایه الهدی , دعا , استجابت , موانع استجابت دعا ,
:: بازدید از این مطلب : 2156
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
یک شنبه 24 ارديبهشت 1391

حضرت آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) سر درس مي‌فرمودند:

شخصی در مسجد كوفه حاجتي داشت و براي اين حاجتش خيلي عجز و ناله به درگاه خداوند متعال مي‌كرد. يك مرتبه متوجه شده بود آقاي بزرگواری جلوتر ايستاده‌اند که گويا حضرت بودند، حضرت بهشون مي‌فرمايند:اگر تو برای فرج و ظهور دعا كني تا بيايم؛ هم مشكل تو حل مي‌شود، هم مشكلات ديگران حل مي‌شود، دعا كن تا ظهور حاصل شود.

آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) می فرمودند: دعاي فرج بخوانيد، ظهور آقا را طلب كنيد. ایشان اصل دعا را مي‌گذاشتند براي فرج و ظهور امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) كه گشايش اسلام و اهل اسلام است. انشاءالله درس بشود براي همه‌ ما كه در رأس هر دعايي كه مي‌خواهيم بكنيم دعا برای ظهور امام‌زمان (ارواحنافداه) و آماده شدن برای همراهی در ركاب حضرت را طلب کنیم.
 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله بهجت , رایه الهدی , دعا , فرج , ظهور ,
:: بازدید از این مطلب : 2380
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391

نوملی یادآور شد: آیة الکرسی با صوت استاد پرهیزگار که صوت آرامش بخشی است را برای دانشجویان پخش کردیم و پس از جلسه امتحان از آنها نظرخواهی می کردیم و همه می گفتند که فضای امتحان .....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , اخلاق و عرفان , علم و فنــاوری , ,
:: برچسب‌ها: قرآن , دعا , امتحانات , تاثیردعا , رایة الهدی البرز ,
:: بازدید از این مطلب : 2861
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 114 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه